دانلود کتاب صوتی خانم! فردا کوچ است با صدای لیلا سلطانی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی خانم! فردا کوچ است اثر سکینه‌سلطان (وقارالدوله)

دانلود و خرید کتاب صوتی خانم! فردا کوچ است

معرفی کتاب صوتی خانم! فردا کوچ است

کتاب صوتی خانم! فردا کوچ است را رسول جعفریان و کیانوش کیانی هفت لنگ گردآوری کرده‌اند. این کتاب سفرنامه‌ سکینه‌ سلطان (وقارالدوله) است. که با صدای لیلا سلطانی منتشر شده است. 

درباره کتاب خانم! فردا کوچ است

سفرنامه‌نویسی در ایران از زمان صفویه مورد توجه قرار گرفت و در دورهٔ قاجار به اوج خود رسید. سیاحان و جهانگردان اروپایی که از قرن هفدهم به ایران سفر کردند، در گزارش سفرشان مطالب مهمی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و آداب و رسوم مردم و اوضاع کشور در دورهٔ صفویه و قاجاریه ارائه داده‌اند. ارتباط جهانگردان فرنگی با درباریان سبب شد تا زنان درباری دورهٔ قاجار - همان زنانی که برای رفتن به جایی یا با تخت روان حمل می‌شدند یا سوار بر اسب، قاطر و شتر و با خدم و حشم مخصوص حرکت می‌کردند و ملازمان با فریادهای بلند در کوچه و بازار راه می‌افتادند و دور باش و کور باش می‌گفتند - هم قلم به دست بگیرند و سفرنامه‌هایی به یادگار بگذارند. در بیشتر این سفرنامه‌ها تصویر کاملی از طبقات پایین جامعه وجود ندارد ولی با همهٔ این‌ها امروزه پژوهشگران نکته‌سنج می‌توانند بسیاری از مسائل پنهان آن روزگار را از لابه‌لای سطور و از دل این سفرنامه‌ها بیرون بکشند.

اگر شما زنی از یک خانوادهٔ متوسط تهرانی در عهد ناصرالدین‌شاه بودید، برای تفریح و خوش‌گذرانی در پایتخت و اطرافش، احتمالاً فقط چند گزینه داشتید: بقعهٔ بی‌بی زبیده، سیده ملک‌خاتون، امامزاده گل زرد یا آل علی، امامزاده معصوم، حضرت عبدالعظیم و دو گورستان سر قبر آقا و چهارده معصوم. بیشتر سفرهای کوتاهی که یک یا چند روزِ زنان را می‌ساختند، به زیارتگاه و اماکن متبرکه ختم می‌شدند.

وقارالدوله (سکینه‌سلطان)، نویسندهٔ این سفرنامه، زن پیشرو و خوشبختی بوده است. زنی که توان مالی سفر به کربلا و مکه و اجازهٔ همسر را داشته (البته طبق شرع، سفر به مکه چون واجب بود اجازهٔ شوهر را لازم نداشت. ولی در واقعیت مردان می‌توانستند در این زمینه سخت بگیرند) و همین‌طور صاحب برادری بوده که در سفر همراهی‌اش کند. 

قصهٔ سفرنامهٔ وقارالدوله از سال ۱۳۱۷ قمری شروع می‌شود؛ چهار سال بعد از کشته شدن ناصرالدین‌شاه. سکینه‌سلطان در ابتدای داستان نزد مظفرالدین شاه می‌رود و از او اذن سفر می‌گیرد. شاه به او اجازه می‌دهد و از این دیدار تا برگشت دوباره به کاخ، یک سال و اندی طول می‌کشد. تقریباً یک سال در راه‌ها و در مقاصد زیارتی می‌گذرد و باقی در بروجرد، جایی که همسر وقار الدوله آن‌جا وزیر مالیهٔ عین‌الدوله، حاکم لرستان است.

وقارالدوله، آن‌چنان که از محتوای سفرنامه به دست می‌آید، در زمان سفر، زنی جوان بوده است. آن‌قدر جوان که زن چهل ساله به نظرش پیرزن باشد. وقارالدوله به گفتهٔ خودش در سفر به عتبات و حج با پنج نفر همراه است. برادرش آقا میرزا محمدعلی‌خان، زنانی به نام‌های ماهرخ و سیده خانم، مردی به نام آقا سید احمد و یک نفر کجاوه‌کش.

کتاب صوتی خانم! فردا کوچ است که پیش روی شما است، یکی از دو سفرنامهٔ سکینه‌سلطان ملقب به وقارالدوله است. این سفرنامه در دورهٔ ناصری نوشته شده است. هر دو سفرنامهٔ وقارالدوله توسط راقم سطور، تصحیح، پژوهش و منتشر شده است. سفرنامه‌هایی ماندگار با نثری ساده و روان و بسیار نزدیک به سبک و سیاق نگارش امروزی. هیچ گونه پیچیدگی در ساخت و بافت عبارت‌های کتاب پیش رو دیده نمی‌شود و با نثرهای منشیانهٔ رایج در زمان نویسنده تفاوت اساسی دارد. جمله‌هایش ساده، کوتاه و صادقانه است و به زبان گفتار و محاوره‌ای گرایش دارد.

شنیدن کتاب خانم! فردا کوچ است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ و سفرنامه پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب خانم! فردا کوچ است

یوم سه‌شنبه، بیست و ششم جمادی‌الاولی، سنهٔ هزار و سیصد و هفده تنگوزئیل. به عزم زیارت خاک پایِ مبارکِ حضرت اقدس، شاهنشاه عالم‌پناه (روحی فداه) چادر کرده به اندرون مبارک رفتم. به منزل سرکارِ علیهٔ عالیه، خازَن اقدس (دامت شوکتها) گفتند قبلهٔ عالم (روحی فداه) حمام تشریف دارند. قدری صبر کردم. یک مرتبه دیدم شعشعهٔ جمال آفتاب‌مثال حضرت اقدس شهریاری (روحی و روح‌العالمین له الفداه) از حمام بیرون آمدند. به عینها، صورت مثل شاه شهید (نوره مرقد) به نظرم جلوه کرد. خدا را قسم می‌دهم به خمسهٔ طیبه، ظلِ مرحمت‌شان این سلطان عادل، شاهنشاه معظم را پاینده، برقرار و مستدام بدارد، ان‌شاءالله.

چشم مبارک‌شان به کَمینه افتاد. فرمودند «خانم کجا بودی؟» عرض کردم «قربانت برای اذن مرخصی به عتباتِ عالیاتِ عرش‌درجات، شرفیاب شده‌ام. از آستان مبارک اجازه می‌خواهم که مرخص فرمایید برای دعاگویی وجود مبارک بروم.» فرمودند «مکهٔ معظمه خیال دارید؟» عرض کردم «اگر عمر باقی بماند و سعادت یاری کند خیال رفتن دارم.» فرمودند «ان‌شاءالله می‌روید.» از این کلام مبارک به قدری دلخوش شدم که نهایت ندارد. چون که قلب مبارک پادشاه یقین است که در یَد قدرت خداوند است. از لفظ مبارکِ «ان‌شاءالله»، این کَمینهٔ روسیاه به مکهٔ معظمه مشرف می‌شوم ان‌شاءالله. بعد از احوال‌پرسی و مرحمت زیاد مرخص فرمودند. کَمینه هم پای مبارک را زیارت نموده، التماس دعا فرمودند و تشریف دیوان‌خانهٔ مبارکه شدند. کمینه قدری با سرکار خازن اقدس و سرکار گرجی خانم صحبت کرده، ایشان را وداع کرده، به منزل سرکار علیهٔ عالیه، نورالدوله، نوابهٔ علیهٔ عالیه، حضرت عشرت‌السلطنه (دامت شوکتها) رفته، او را دیدن نموده، قدری نشسته بعد وداع نموده، بیرون آمدم. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۶ ساعت و ۱۲ دقیقه

حجم

۳۴۱٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۶ ساعت و ۱۲ دقیقه

حجم

۳۴۱٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان