دانلود و خرید کتاب صوتی سه اثر
معرفی کتاب صوتی سه اثر
کتاب صوتی سه اثر، سه کتاب معروف و پرفروش مارک فیشر، سخنران انگیزشی و نویسنده موفق در حوزه کسب و کار را دربر دارد. «حکایت دولت و فرزانگی»، «راه و رسم میلیونرها» و «معبد میلیونرها» در این کتاب صوتی با هم و با صدای مهدی افشاریان به شما تقدیم می شوند.
شنیدن کتاب سه اثر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر علاقهمند به کتابهای موفقیت در زندگی و کسبوکار هستید، این سه اثر مارک فیشر را بشنوید.
بخشی از کتاب سه اثر
از کتاب حکایت دولت و فرزانگی
مرد جوان ارزش تصویر خویش را درمییابد
پیشخدمت با نان فرانسوی و قهوه وارد اتاق غذاخوری شد. مرد جوان در حین خوردن صبحانه درس میآموخت.
میلیونر گفت: میخواهم سؤالاتی از تو بپرسم که کمکات خواهد کرد تا دریابی در چند لحظه فکر کردن بر تو چه گذشت.
اولین چیزی که باید دریابی این است که مبلغی را که بر کاغذ سفید نوشتی بیشتر از آنچه فکر میکنی ارزش دارد. در واقع، آن رقم نمایانگر نگاهی است که تو به خودت داری. چه بپذیری و چه نپذیری تو از نگاه خودت، سالی پنجاههزار دلار ارزش داری نه یک پنی بیشتر و نه یک پنی کمتر.
مرد جوان گفت: نمیدانم چگونه این حرف را میزنید. در واقع من این رقم را به این دلیل انتخاب کردهام چون اولاً ذهنی متعادل دارم و ثانیاً انسانی واقعبین هستم. فقط در این لحظه نمیدانم چگونه میتوانم این مبلغ را به دست بیاورم در حالی که نه یک شغل پردرآمد، نه مدرک تحصیلی و نه حتا پساندازی در بانک دارم.
طرز فکر تو تا حدی قابل قبول است. به هر حال به این گونه تفکر احترام میگذارم تنها مشکلش این است که نتیجهی این نوع نگرش شرایط زندگی فعلی تو است. شرایط بیرونی در واقع خیلی مهم نیست این را خوب به ذهن بسپار. تمام رویدادهای زندگیت بازتابی است از اندیشههایت. اگر همچنان به قبول شایعاتی بیرونی ادامه دهی ذهنت هرگز این اصل را درک نخواهد کرد، همه چیز در زندگی بازتابی است از نگرش ما. زندگی دقیقاً همان گونهای است که تصورش میکنید.
هر چیزی که در زندگی بر تو میگذرد نتیجهی تفکر توست. پس اگر میخواهی زندگیت را تغییر دهی باید اول نگرشت را نسبت به زندگی عوض کنی. شکی نیست که این را پیشپاافتاده تلقی میکنی، بسیاری از عقلگرایان لجوجانه این اصل را رد میکنند اما حقیقت این است که تمام کسانی که در زندگی بدون در نظر گرفتن رشتهی کاریشان به موفقیت رسیدهاند، همواره استدلالهای سختگیرانهی عقلگرایان را نادیده گرفتهاند. این دقیقاً به این معنا نیست که من با تفکر مخالفم کاملاً برعکس، استدلال و منطق هر دو در دستیابی به موفقیت الزامی هستند اما کافی نیستند. آنها فقط به عنوان ابزار و وسیله به کار میروند نه چیزی بیشتر.
در بیشتر موارد استدلال و منطق مثل مانعی در دستیابی به موفقیت عمل میکنند. کارهای بزرگ را تنها آنهایی که به قدرت ذهن باور دارند انجام میدهند. افراد موفق هرگز نمیگذارند که شرایط بر آنها سخت بگذرد. وقتی با دقت نگاه میکنیم درمییابیم که شرایط و اوضاع زندگی بر گذشتگان بسیار دشوارتر از زمان حال بوده است و این باعث شده آنها بر نیروی درونیشان بیشتر تمرکز کنند. آن بزرگان عمیقاً اعتقاد داشتهاند که میتوانند در انجام امور مهم زندگی به موفقیت برسند. آنهایی که ثروتمند شدهاند بر ثروتمند شدنشان عمیقاً ایمان داشتهاند و راز موفقیتشان همین است.
خب، بیا دوباره سراغ سؤالات خودمان برگردیم. پنجاههزار دلاری که نوشتهای قطعاً بیشترین رقمی نبوده است که به ذهنت رسید مگر نه؟
حق با شما است، نه نبود.
پس چه رقمی بود؟
ذهنم از ارقام زیادی پر شد.
مثلاً؟
خُب... صدهزار دلار.
چرا همان را ننوشتی؟
نمیدانم. به نظرم دست نیافتنی آمد.
تا زمانی که به آن اعتقاد نداشته باشی نمیتوانی به دستش آوری. حالا که تو با پنجاههزار دلار شروع کردی ما راه طولانی در پیش داریم و اگر این تمرین را انجام ندهیم مسیرمان تا میلیونرشدن طولانیتر خواهد شد.
بعد از چند دقیقه فکر کردن مرد جوان نوشت ۷۵۰۰۰دلار.
میلیونر گفت: تبریک میگویم ظرف چند دقیقه ۲۵۰۰۰دلار به دست آوردی بد نیست.
من هنوز چیزی به دست نیاوردم.
مثل این است که به دست آوردهای، تو قدم بزرگی برداشتی با پنداشتن اینکه میتوانی به جای پنجاههزار دلار، هفتادوپنجهزار دلار کسب کنی.
تصویری را که از خود داشتی گسترش دادی. جهش بزرگی نیست اما به هر حال پیشرفت خوبی است.
در درون تو و هر انسان دیگر چیزی شبیه روم وجود دارد. شگفتیاش این است که این شهر دقیقاً همان چیزی است که تصورش میکنی و به طرز باورنکردنی انعطافپذیر است. با افزایش رقمی که مینویسی اندازهی شهرت را گسترش میدهی. روم درونت بزرگتر میشود و این تازه آغاز کار است.
همه اندیشمندان طی عصرها گفتهاند بزرگترین محدودیتها و قیدوبندها را خود افراد بر خودشان تحمیل میکنند. از این رو بزرگترین مانع برای رسیدن به موفقیت مانع ذهنی است. قیدوبندهای ذهنت را از بین ببر تا قید و بندهای زندگیت از بین بروند. محدودیتهایت را منفجر کن تا محدودیتهای زندگیت منفجر شوند. این روش چون جادو تمام زندگیت را دگرگون خواهد کرد. قسم میخورم که حقیقت دارد.
مرد جوان پرسید: اما من چگونه میتوانم محدودیتهای ذهنیم را بشناسم.
همه آنها در عین حال که واقعی و عینی به نظر میرسند، انتزاعی و نظری نیز هستند.
میلیونر پاسخ داد: من همین الان دربارهی چگونگی یافتن حد و مرزها در مطابقت با تصویری که از خود داری توضیح دادم. تو هنگامی که این ارقام را مینویسی، در واقع آنها را به ارقامی عینی و واقعی تبدیل کردی. این جالب است که بدانیم هر فرد چگونه دربارهی خودش میاندیشد. او با محدودیتهای ذهنیش که کاملاً بر محدودیتهای زندگیش منطبق است روبهرو میشود.
زندگی در مقابل حد و مرزهایی که او برایش تعیین کرده زانو میزند چه از آنها با خبر باشد یا نه. معمولاً افرادی که با شکست مواجه میشوند، کمتر از همه از کلید موفقیت و ثروت آگاهند. اما افراد موفقی که از این پدیدهی خارقالعاده آگاهند بیشترین سعی خود را در به کارگیری تصویر نفس انجام میدهند.
زمان
۱۱ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۶۱۷٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۱ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۶۱۷٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد