دانلود و خرید کتاب بحثی درباره معاد اسماعیل صالحی مازندرانی
تصویر جلد کتاب بحثی درباره معاد

کتاب بحثی درباره معاد

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب بحثی درباره معاد

کتاب بحثی درباره معاد، تفسیر سوره قیامت است. این کتاب نوشته اسماعیل صالحی مازندرانی است که محمدعلی صالحی مازندرانی آن را گردآوری کرده است.

درباره کتاب بحثی درباره معاد

این کتاب بر اساس مجموعه بیانات فقیه اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی (قدس الله نفسه الزّکیه) تنظیم شده است.

مطالب این کتاب که طی ۲۴ جلسه، در سال ۱۳۷۰ هجری شمسی، مقارن با ماه مبارک رمضان ۱۴۱۲ هجری قمری، بیان شده است، بحثی درباره معاد همراه با تفسیر ۱۴ آیه از آیات سورهٔ مبارکه قیامت می‌باشد که ضمن آن، مباحث اخلاقی نیز مطرح شده است.

بیانات آن فقیه عالی مقام با تصرّفات اندکی، همراه با تحقیق لازم، ارائه شده است و به جهت ارتباط جلسات، برخی از آنها به جلسات دیگر انضمام شده است.

خواندن کتاب بحثی درباره معاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به خواندن تفسیر سوره قیامت پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بحثی درباره معاد

اوّل_ عدّه‌ای جزء منکران و مُلحدان می‌باشند که نه تنها منکر معاد هستند، بلکه منکر مبدأ هم هستند. هم مبدأ و هم معاد را منکرند و هر آنچه که بین مبدأ و معاد هست؛ یعنی رسالت، نبوّت، امات و ولایت و... را هم منکرند و آنها کلّاً ماوراءالطبیعة و آنچه را که از محور حسیّات و علم و تجربه، بیرون باشد، منکرند. بهانهٔ آنها هم عمدتاً یک چیز است و آن این که می‌گویند: آنچه را که از محسوسات و ملموسات و مشهودات است و در مرئیٰ و منظرمان هست و در سیطرهٔ علم تجربه، قرار دارد، می‌پذیریم و اگر چیز دیگری هم باشد، باید آن را در مجموعه محسوسات و طبیعت مشاهده و رؤیت و لمس کنیم. بنابراین آن منکر مُلحد مادی می‌گوید: خدایی راکه زیر چاقوی تشریح نبینم، به او ایمان نمی‌آورم؛ یعنی می‌گوید: به موجودی که در آزمایشگاه و در مرحله تجزیه قرار بگیرد، ایمان و اعتقاد دارم و به آنچه از این مرحله بیرون باشد، اعتقادی ندارم.

ما با این گروه از منکرانی که ماوراء الطبیعه و مجموعه آنچه را که آن سوی مرز محسوسات هست، منکرند، بحثی نداریم. بحمدالله تعالی، فلسفه، کلام، معارف حقّه وحی و قرآن، پاسخی متقّن و محکمی به آنها داده است.

دوّم_ عدّه‌ای می‌گویند: ما اساساًنه منکریم و نه مثبت، نه انکار داریم و نه اثبات. یعنی: عقل و فکر و ادراک و اندیشه‌مان به طور کلی نسبت به مسائل و مباحثی که مربوط به ماوراءالطبیعه باشد، عاجز و ناتوان است. می‌گویند: آنچه که در آن سوی مرز مادّه و طبیعت و حسّ قرار دارد، نمی‌توانیم با حواسّمان و یا با عقل و ادراک و اندیشه و فکرمان با آن ارتباط برقرار کنیم، «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل».

این گروه می‌گویند: عقل، فکر و شعور و اندیشۀمان و دستگاه گیرنده و یابنده و جویندۀمان از علم و معرفت و آگاهی و درک و یافتن و پیدا کردن ماوراءالطبیعه، به طور کلّی قاصر و عاجز است. نه می‌گوییم ماوراءالطبیعه نیست، زیرا شاید باشد، شاید ما بین مبدأ و معاد باشد، و نه می‌گوییم حتماً هست؛ چون دسترسی به آن مسائل نداریم و برای اثبات آن مسائل، اساساً عقل و اندیشۀمان قاصر و کوتاه است.

با این گروه هم، بحثی نداریم. اینها از دایرهٔ دین، عقیده، مذهب، اسلام، قرآن، کتاب، سنّت و وحی خارج هستند. این جماعت معروف به «لا ادریّون» هستند، می‌گویند ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم هم بدانیم.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
شخصیت حقیقی امام، غایب است، اما شخصیت حقوقی، یعنی امامت و ولایت و زعامت، همیشه باید در صحنه باشد و حضور داشته باشد. بین غیبت امام و غیبت امامت اشتباه کردند. گفتند: چون شخص امام زمان (عج) غایب شد، بنابراین منصب امامت و سمت امامت و ولایت و زعامت و مدیریت جامعه هم غایب است. زمانی که آن شخص ظهور کند، آن شخصیت حقوقی هم ظهور می‌کند. آن وقت، متحجّرین، جامعه را به دست شیاطین شرق و غرب سپردند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حنابله در جمود و تعصّب و در ستیز و مخالفت با فکر و منطق و اندیشه و استدلال به جایی رسیدند که در جامعه مسلمین و بلکه در جامعه بشریّت، گروه و دسته‌ای را سراغ نداریم که این‌قدر خشک و جامد و متحجّر باشند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
می‌گفتند: همان طور که در فروع دین، مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حجّ و... که متعبّد هستیم و آن ها را تعبّداً قبول داریم، اصول عقاید، مانند معاد را هم ناچاریم تعبّداً قبول کنیم و حقّ هیچ گونه چون و چرا در این مسائل را نداریم
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بسیاری از اشتغالات جلوی اشتعالات (نورانی شدن) را می‌گیرد و لذا امام خمینی (ره) فرمود: «علم، حجاب اکبر است»؛ یعنی این اشتغالات، هر چند درس است، فقه، اصول، اخلاق، عرفان و فلسفه است، اما چون اشتغال است، حجاب می‌شود و شما را از اشتعال (نورانی شدن) باز می‌دارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر تطهیر نفس و تهذیب جان و تطهیر روح کنیم، دیگر درس خواندن، تعلیم، تعلّم، کلمات، الفاظ، متون، و کتب، تأثیر چندانی ندارند،
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اما مقام عمل برای خود من هم بسیار مشکل است، بسیار مشکل است که آدم خانهٔ دل را کلاً از اغیار خالی کند؛ یعنی زبانش لسان الله باشد، دستش یدالله باشد، چشمش عین الله باشد، گوشش اُذن الله باشد، قدرتش قدت الله باشد، خودش أسدالله و عبدالله باشد، این کار مشکلی است، ولی قیل و قال کردن و گفتن و شنیدن این مباحث، آسان است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مؤمن حقیقی کسی است که در حریم قلبش و در حرم دل و جانش، غبار گناه، انحراف و پلیدی راه پیدا نکند، امام صادق (ع) فرمود: «القلب حرم الله و لا تسکن حرم الله، غیرالله» قلب هم حرم خداست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این گروه می‌گویند: راه درک و وصول و رسیدن به ماوراءالطبیعه باز است. این راه مسدود و بسته نیست، بلکه مفتوح و باز و آزاد است، البته در رفتن و پیمودن این راه مفتوح و باز، آن وسیله‌ای را که به کار می‌گیرند، «استدلال» است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شخصیت حقیقی امام، غایب است، اما شخصیت حقوقی، یعنی امامت و ولایت و زعامت، همیشه باید در صحنه باشد و حضور داشته باشد. بین غیبت امام و غیبت امامت اشتباه کردند. گفتند: چون شخص امام زمان (عج) غایب شد، بنابراین منصب امامت و سمت امامت و ولایت و زعامت و مدیریت جامعه هم غایب است. زمانی که آن شخص ظهور کند، آن شخصیت حقوقی هم ظهور می‌کند. آن وقت، متحجّرین، جامعه را به دست شیاطین شرق و غرب سپردند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
می‌آمد. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا بعضی از مباحث زنده اسلام در طول قرون و اعصار از صحنه و جامعه و از میان مردم، دور مانده بود و بعضی از مسائل حیاتی اسلام و بعضی از مسائل بسیار مهمّ قرآن و سنّت را قرن‌ها از صحنه زندگی کنار زده بودند؟ چطور شد که مسأله ولایت فقیه، امامت، خلافت، حکومت و کشورداری و مدیریت در سطح جامعه اسلامی، فقط در زمان کوتاهی، یعنی زمان رسول خدا (ص) و عصر امیرالمؤمنین و عصر امام حسن و امام حسین (ع) مطرح بود
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
با این گروه هم، بحثی نداریم. اینها از دایرهٔ دین، عقیده، مذهب، اسلام، قرآن، کتاب، سنّت و وحی خارج هستند. این جماعت معروف به «لا ادریّون» هستند، می‌گویند ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم هم بدانیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بنابراین آن منکر مُلحد مادی می‌گوید: خدایی راکه زیر چاقوی تشریح نبینم، به او ایمان نمی‌آورم؛ یعنی می‌گوید: به موجودی که در آزمایشگاه و در مرحله تجزیه قرار بگیرد، ایمان و اعتقاد دارم و به آنچه از این مرحله بیرون باشد، اعتقادی ندارم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۲۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان