کتاب هفت جلوه حسن
معرفی کتاب هفت جلوه حسن
کتاب هفت جلوه حسن اثری از حسین سروقامت است که در دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است.
حسین سروقامت در این کتاب با زبان و بیانی زیبا و ادبی به هفت جلوه از محسنات امام دوم شیعیان، امام حسن مجتبی علیه السلام پرداخته است.
در این کتاب هفت روایت از زندگی امام حسن مجتبی (ع) می خوانید که دوران تولد و نوزادی تا وفات ایشان را به تصویر کشیده است.
نویسنده برای نگارش این کتاب از منابع مهم تاریخی و مذهبی همچون ناسخالتواریخ، صلح امام حسن، تاریخ عرب، نهجالبلاغه، قران کریم، بحارالانوار و.... بهره برده است.
خواندن کتاب هفت جلوه حسن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای مذهبی و شناخت اهل بیت علیهمالسلام مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب هفت جلوه حسن
روزی که جامه صلح بر تن کردی
مولای من؛
گاه عدهای ناآگاه صلح تو را با قیام برادرت قیاس میکنند و میخواهند آن را در جایگاه پایین تری قرار دهند و این هم از نشانههای مظلومیت توست.
نمیدانم اینها شرایط ویژه تو را درک نکردهاند، یا با آگاهی چنین ستمی را بر تو روا میدارند!
وقتی معرکه صفین هجده ماه به درازا کشیده است، وقتی هفتاد هزار نفر در کارزار خانمانسوز لیله الهریرکشته شدند، وقتی از صحابه بزرگ پیامبر نظیر عمار یاسر، هاشم مرقال، ثابت بن قیس، ذوالشهادتین و ... در سپاه اندک تو خبری نیست، وقتی امیرالمؤمنین به شهادت رسیده و عدهای آدمهای منافق و ناتوان دور و بر تو را گرفتهاند، چارهای جز صلح هست؟
آقای من؛ تا کسی در دوره تو نباشد و آن سختیها و دشواریها را از نزدیک ندیده باشد، باور آنچه بر تو گذشت، بر او سخت خواهد بود. کسی میتواند تو را بفهمد که آن تبلیغات دامنهدار حکومت شام را دیده باشد. تهدید و تطمیع فرماندهان را لمس کرده باشد و از ضعف و سستی سپاه تو باخبر باشد.
مولای من؛ شنیده ام در برابر نیروهای مسلح خود ایستادی و گفتی معاویه مرا به کاری دعوت کرده است که نه عزت است و نه انصاف! اگر برای کشته شدن و مرگ شرافتمندانه آمادهاید، دعوت او را رد کنم و اگر دنیای خود را دوست دارید و زندگی ننگین را میپسند
و تو دانستی به این آدمها که همه همتشان زندگی است ـ و مهم نیست به چه قیمتی و چه بهایی! ـ نمیتوان اعتماد کرد.
سرور مظلوم من؛
گفتی که من میترسم ریشه مسلمانان از روی زمین کنده شود، خواستم برای حفاظت از دین خدا نگهبانی باقی بماند... و من از این سخن به کنه مظلومیت و غربت تو پی بردم.
مولای من؛ با دشمن غدارحیلهگر چه میتوان کرد؟ دشمنی که قرارداد صلح سفید امضا میفرستد و میگوید هرچه تو بنویسی همان خواهد شد، اما از پشت خنجر میزند و قهقهه مستانه سر میدهد.
من که بند بند قرارداد صلح تو را دیدهام. من که میدانم تو از مسئولیت الهی خویش حتی به قدر سرسوزنی عدول نکردی!
... و از حدود و مقرراتی که به آنها عقیده مندی، ذرهای کوتاه نیامدی. آخر مولای محبوب و نازنین من؛
قرارداد صلحی که حکومت معاویه را مشروط میکند به رفتار بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره خلفای شایسته، و اینکه معاویه حق تعیین جانشین ندارد، و بایستی سب و دشنام به امیرالمؤمنین از قنوت نمازها برداشته شود و از علی جز به نیکی یاد نشود، و مردم در امنیت کامل به سر برند و تعرضی به شیعیان و موالیان اهل بیت نشود...
چنین قراردادی کجایش بد است؟!
از همان زمان آتش فتنهها و اعتراضها زبانه کشید و تا امروز ادامه دارد.
و تو امام مظلوم و پیشوای شهید در مقابل این موج ویرانگر ایستادی و کار خود و ایشان را به خدا واگذاردی که خدا خود وعده کرده است:
«ان الله یدافع عن الذین آمنوا ...»
و با غربت و مظلومیت ندا دادی:
من امام شما هستم. پیروی ام لازم است. سید جوانان اهل بهشتم. کارم از روی حکمت است. هدف من خاموش کردن آتش جنگ و مدارای من بخاطر قطع فتنه است. ما عالم و آگاه به تأویل هستیم.
شما را حق آن نیست که درباره امور، سفیهانه اظهار نظر کنید. اگر صلح من واقع نمیشد، احدی از شیعیان ما بر صفحه روزگار باقی نمیماند...
آقای من؛
بگذارید اعتراف کنم که من بر این همه غیرت و حمیت شما غبطه میخورم.
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
حجم
۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
حجم
۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه