دانلود و خرید کتاب سنگ سه مثقال محمود گلابدره‌یی
تصویر جلد کتاب سنگ سه مثقال

کتاب سنگ سه مثقال

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سنگ سه مثقال

کتاب سنگ سه مثقال داستانی از محمود گلابدره‌یی برای کودکان و نوجوانان است که در دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است. 

کتاب سنگ سه مثقال داستان دختربچه‌ای به نام پرستو است. پرستو همراه پدرش به گشت و گذار در کوه و رودخانه، رفته‌اند و پرستوی کوچک، وقتی یک سنگ بزرگ را آنجا می‌بیند، شروع به سوال پرسیدن می‌کند. سوالاتی که پدرش به‌رغم داشتن مدرک دکترا از هاروارد، نمی‌تواند جواب دهد. پدر هم فکری می‌کند. پدرش را به همانجا می‌برد و همان سوالاتی را از او می‌پرسد که پرستو از او پرسیده بود...

کتاب سنگ سه مثقال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب سنگ سه مثقال را به تمام کودکان و نوجوانان کنجکاو پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سنگ سه مثقال

بهروز به باباش گفت، بیا بابا بریم ببین بچه بچه ت، دیروز و دیشب، تا امروز که ننه ش با شوهرش اومَد و بُردنَش، برده بودمش تو رودخونه، چی‌هارو نشونم می‌داد، چه شرح و توضیحی می‌داد. ببین بابا، بیا ببین، پای همین سنگِ گلباقالی، نوه ۹ ساله ت چه سلسله تفسیرایی، پشت سر هم، مثِ بلبل، مثِ چی بگم، یه ریز حرف می‌زد. اَمون نمی‌داد یه کلمه، یه جمله بگم، یه اظهارنظر بکنم، یا حتی شک کنم بگم، چی می‌گی؟ یه ریز می‌گفت. بوته‌های شقایقای دامنه‌های دماوندرو، دونه به دونه دست می‌زد، می‌نشست، دونه دونه برگاشون رو می‌شمرد، پَرک پَرک، پَرَکای گلاشون رو نوازش می‌کرد، داغاشون رو نشون می‌داد و می‌گفت، می‌بینی بابا. می‌بینی چه رنگای رنگ وارنگی دارن. دوازده تا گُرز که تو هر گُرز دوازده میلیون توش دونه ست، از یه بوته ش، از یه دونه خشخاش، واش، واش، واش کن ببین. بابا بشین روی زمین. این.

بابای بهروز به بهروز گفت، واسه گفتن حرف بچه ت نیازی به آوردن من به اینجا نبود. همون تو خونه، پای شومینه، بغل شوفاژ، توی مُبل، روبه روی تلویزیون، تلفنم بغل دستم، موبایلم بغلم، ننه ت و آبجیتم وَرِ دلم، می‌گفتی نوه م چی گفت. ماشین و آسانسور، ترن برقی و تله کابین، شش ساعت همه ش سوار و پیاده و پیاده و سوارم کردی آوردی اینجا، کلهٔ کوه، تو رودخونه که بگی بچه ت چی گفت، بچه! بچه شدی بچه؟

بهروز به باباش گفت، خسته شدی بابا؟

ـ آره پسرم. خسته شدم.

ـ بشینیم بابا. چرا همینطور یه کله می‌ری بالا؟ بشین پای همین ازگیل کالا.

ـ بشینیم، بابا خسته می‌شیم، دیگه نباید بشینیم. بهتره بریم. یه کله بریم. کوهنوردی که کوله رو پای قله کول کُنه و سَرِ قله از کول بِکَنه کوهنورده. هیچ کوهنوردی هی نمی‌شینه و پاشه و هی پاشه و هی بشینه. بریم بالا پسرم.

 بابا بالا نمی‌خوام بریم. همینجا، پای همین کمر گلباقالی می‌خوام بشینم بگم بچهٔ بچه ت چی گفت. همینجا شما بشین. روی همین سنگ، به همین سنگ گلباقالی نگاه کن. ببین. چی می‌بینی بابا؟

ـ بشینم، می‌شینم‌ها، بشینم دیگه پا نمی‌شم‌ها.

ـ پا نشو بابا. بشین. همینجا بشین، روی همین زمین.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۲۰۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان