کتاب دختر سرکش
معرفی کتاب دختر سرکش
کتاب دختر سرکش داستانی از لزلی پیرس با ترجمه بهزاد رحمتی است. این داستان درباره دو خواهر است که رابطه خیلی خوبی باهم دارند اما بعدا متوجه رازی در خانوادهشان میشوند که رابطه و زندگی آنها را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
درباره کتاب دختر سرکش
داستان دختر سرکش در انگلستان رخ میدهد. لزلی پیرس به خوبی محیط روستایی و فضای حاکم برجامعه روستایی آن روز انگلستان را توصیف میکند. فضایی که متاثر از جنگ جهانی دوم است و در سراسر داستان به خوبی حس میشود. این کتاب ماجرای دو خواهر است. آنها از کودکی با هم دوست هستند و رابطه صمیمانهای دارند. اما چند سال بعد متوجه رازی میشوند. آنها میفهمند که از یک مادر نیستند. فهمیدن این راز برایشان گران تمام میشوند و رابطه آنها و همچنین رابطه پدر و مادرشان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد...
لزلی پیرس در تلاش بوده تا با این داستان جذاب، تاثیر خانواده و فرهنگ و همچنین آموزههای انسانی را بر زندگی و پیدا کردن راه درست آن نشان بدهد.
کتاب دختر سرکش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب دختر سرکش را به تمام دوستداران ادبیات داستانی و رمانهای خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دختر سرکش
با پریدن فرد از روی تخت اگرچه دیسی از خواب بیدار شد اما چون نمیخواست از خواب بلند شود، لحاف را روی سرش کشیده و سعی میکرد که ذوق فرد را کور کند. دیشب اگرچه دیسی در اطراف ساعت ده و نیم شب متوجه بازگشت پدر و لوسی از بیمارستان شده بود اما چون آنها راهی اتاق نشیمن شده بودند، دیسی دیشب در جریان تجربهشان در بیمارستان قرار نگرفته بود. چون بازگشتشان را به اطلاع او نرسانده بودند با این همه دیسی میدانست که دیشب در اتاقش باز شده است چه در غیر این صورت اکنون فرد در اتاقش نبود.
از آنجا که دماغ دیسی به علت مشت لوسی درد میکرد او از کنار تختش به وسیله یک آینه مشغول بررسی حال و روز صورت و دماغش میشود که حاصل آن آماس و کوفتگی دماغ و کبودی چشمش بود. اما در کل از حاصل کار خواهرش چندان ناراضی نبود. چون اگرچه درد جسمی آزارش میداد اما این سند جرم به میزان قابل توجهی اقدام متقابلش را توجیه میکرد و ثابت میکرد که جهت دفاع از خود چاقو به دست گرفته است.
مشکل بزرگ دیسی در این موقعیت این بود که نمیتوانست با این سر و شکل با نامزدش جوئل به گردش و تفریح برود این در حالی بود که جوئل با وی تماس گرفته و به وی گفته بود که دم غروب به دنبالش آمده و به اتفاق او شام را در بیرون خواهند خورد. اما دیسی نمیتوانست با این سر و وضع بیرون از خانه در کنار نامزدش باشد و از این بابت خودش را سرزنش میکرد.
ساعت ۷ بود دیسی میخواست کماکان بخوابد اما با درگیر شدن ذهنش به وقایع دیروز و دیشب، هرچه بیشتر خواب از چشمش دور میشد. با خودش فکر میکرد که دعوایش با لوسی قداست و ابهت این روز عزیز را خدشهدار کرده و او در این رابطه تا حدودی نامزدش را سرزنش میکرد چون اگر جوئل پس از حضور در مراسم خاکسپاری به سر پستش بازنمیگشت او با لوسی خودخواه دهان به دهان نمیشد. با این همه به نظر میرسید که این توهین لوسی به نامزدش بوده است که خشمش را برانگیخته است چون لوسی با لفظ خوک کثیف نامزدش را مورد خطاب قرار داده بود اگرچه دیسی بر این باور بود که هدف لوسی این بوده است که این تیر زهرآگین را متوجه او (دیسی) کند نه اینکه جوئل به واقع یک خوک کثیف باشد.
هر چقدر بیشتر دیسی بر روی برچسب و صفت خوک کثیف لوسی متمرکز میشد به همان اندازه نیز بر ابعاد سینهسوزیش افزوده میشد چون نه تنها روش و منش جوئل شباهتی به خوک نداشت بلکه برعکس، او اولین دوست پسر دیسی بود که مورد تأیید همه اطرافیان و آشنایان او بود، چون نامزدش جوئل مردی آراسته بود به علاوه دیسی ذهنیات و باورهای سنتی نامزدش را نیز میپسندید، نه تنها فرصتطلب نبود بلکه هر بار که در بیرون در کنارش بود همه هزینههای این گردش و تفریح را او متقبل میشد.
دیسی یک سال پیش به همراه دوستان خود در یک کافیشاپ مشغول صرف قهوه بود که متوجه پسری جذاب با هیکلی ورزشی در میز کناریشان میشود که او نیز در حال نوشیدن قهوه بود. دیسی برای جلب توجه پسر، عمداً کیف خود را به زمین انداخته و تمام محتویات کیفش که موچین، برس، قیچی و ... بود بر روی زمین پخشوپلا میشود. جوئل در حین کمک کردن در جمع کردن وسایل رو به دیسی میگوید که: «جهت دستبرد و سرقت خانههاست که این وسائل را به همراه دارد؟» و این شوخی سبب آشنائی و دوستی تدریجی آنها میشود. جوئل در این زمان مشغول دوره دیدن و تحصیل در آکادمی پلیس بریتانیاست.
در جریان تمرکز بر روی نامزدش بود که این سؤال به سراغش آمد که آیا آماده ازدواج با جوئل هست؟
حجم
۴۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۱۵ صفحه
حجم
۴۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۱۵ صفحه