دانلود و خرید کتاب لنده قناری محمود گلابدره‌یی
تصویر جلد کتاب لنده قناری

کتاب لنده قناری

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لنده قناری

کتاب لنده قناری نوشته محمود گلابدره‌ای است. این کتاب به بخشی از تاریخ سیاه دوران شاهنشاهی می‌پردازد که زندگی بسیاری از روستاییان را نابود کرد. کتاب لنده قناری با داستانی جذاب شما را با خود همراه می‌کند. 

درباره کتاب لنده قناری

اين اثر در رابطه با انقلاب شاه و مردم يا همان انقلاب سفيد پهلوی دوم است. داستان وضعيت سخت و رنج‌آور معيشت روستاييان مخصوصا اهالی مناطق شمالی کشور را روايت می‌کند. حکايت يک روستایی که با قطع درختان و سوزاندن آن‌ها و تبديل‌شان به زغال زندگی می‌گذراند و در اين بين عدّه‌ای از درباريان برای تفريح به جنگل‌های شمال ‌می‌آیند. اين داستان درباره استثمار مردم توسط عوامل رژيم شاه است.

خواندن کتاب لنده قناری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لنده قناری

 از کوره راه‌های جنگلی بالا کشیدن، بر بام برگ‌های زرد و خیس گام نهادن، گاه‌گداری بر تخته سنگ مَخمل‌پوشی پا را محکم کردن، چشم دوختن به افق، نفس کشیدن، تا عمق مویرگ‌های پیچ در پیچ، هوای لطیف جنگلی را فرو بردن، همراه هم با هم همنفس همگام هی حرف و هی خاطره و هی حکایت گفتن، کجا خسته می‌شوی حتا اگر سینه‌کش سخت و صخره و از زیر درخت‌های کهن جنگل مازندران را بپیمایی. کوله بار هم که بر کولت باشد، تفنگ دولول هم که بر شانه‌ات اوریب‌وار حایل باشد، امید شکار هم که در سرت باشد، با دوست و هم‌صحبت و رفیق خوب که باشی تمام روز را هم که زیر باران راه‌پیمایی و بکشی بالا، باز بازوانت کشیده خواهد شد و باز گام‌های خسته‌ات به جلو خواهد رفت. چه کششی دارد امید به قلّه رسیدن، چه عظمتی دارد عشق شکار، چه نیرویی دارد راهپیمایی و هم‌صحبتی در کوه، چه لطافتی دارد هوای تازهٔ نَمور لطیف نرم جنگل خیس مازندران در یک روز آفتابی که دیروز و دیشبش هم یکریز باریده باشد. وای هر چه عمیق و ژرف هوای همهٔ اکسیژن را به ریه‌هایت سرازیر می‌کنی باز طالبی. باز بازوانت را باز می‌کنی و باز دهانت را می‌بندی و باز بینی‌ات را بالا می‌گیری و لوله‌لوله، هوای سبک سرد صبحگاهی را با بینی‌ات می‌مکی و خزیدن هزارپای هوا را بر پوست بینی و راه ریه و مویرگ‌های ریه‌ات حس می‌کنی و این حس نگفتنی را به حرف و واژه و کلام می‌کشانی و می‌گویی. کجا اما می‌توانی بگویی؟ هزار هزار حس ناگفته، نرم روی مجرای گرد گرفته‌ات که حالا هی پاک می‌شود و هی صیقل می‌خورد و برق می‌افتد و آماده پذیرای لطافت هوای تازه می‌شود، جان می‌گیرد و تو که خیال می‌کنی جان گرفته‌ای یکی از آنها را هم حتا نمی‌توانی به زبان بیاوری. تازه این حس و این حساسیت و این لذت هنوز جزو حواس شناخته شدهٔ پنجگانهٔ تو نیست. تو چشم داری و افق و دریا را از دور، از سر قلّهٔ سبزپوش، از لابه‌لای شاخه‌های کهن و تنهٔ درخت‌های پیر جنگل می‌بینی. تو نوای یکنواخت لرزش برگ‌های سبز و زرد پاییزی را که از شاخه‌ها جدا می‌شوند می‌شنوی. تو بوی جنگل و پوست درخت‌ها و خاک سیاه ترد و شمشادهای سبز و کاج‌های پیر را استشمام می‌کنی. تو مزهٔ ازگیل و خوج و فلفلندی و گویج و ولش و سیب جنگلی و گردو و تمشک و نهرشک و زرشک و سُماق را بی‌واسطه با زبان و حس چشایی خود می‌چشی. تو نرم بر پوست مخمل‌پوش مرطوب تنهٔ درخت‌ها و پشت صخره‌ها خود با دو دست خود لمس می‌کنی. بی‌پرده و بی‌مانع و بی‌حجاب و بی‌واسطه و بی‌دستک دمبکی، خود لمس می‌کنی.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۳۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان