کتاب جنبش های فکری دوران جدید؛ هرمنوتیک
معرفی کتاب جنبش های فکری دوران جدید؛ هرمنوتیک
هرمنوتیک اثر لارنس ک. اشمیت نخستین مجلد از مجموعهٔ آشنایی با جنبشهای فکری دوران جدید است که در انتشارات نقش و نگار به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
درباره کتاب جنبش های فکری دوران جدید؛ هرمنوتیک
هدف این اثر آشنا ساختن خواننده با جنبشی فکری به نام هرمنوتیک در سیر تاریخی آن است. این کتاب که در یک مقدمه و هفت فصل تنظیم شده است، دو مرحلهٔ این جنبش فکری، یعنی هرمنوتیک مدرن (فصول اول و دوم) و هرمنوتیک فلسفی (فصول سوم تا هفتم) را در بر میگیرد و فقط در فصل هفتم اشارهای کوتاهی به هرمنوتیک عینیگرایانهٔ هرش آن هم در قالب انتقاد از هرمنوتیک فلسفی گادامر شده است.
در ترجمهٔ این اثر سعی شده از اصطلاحات و عبارات رایج در فارسی استفاده شود و مترجم از این حیث خود را وامدار همهٔ آنهایی میداند که پیش از این آثاری، دربارهٔ مضامین و فیلسوفان مورد بحث در این کتاب، ترجمه یا تألیف کردهاند.
خواندن کتاب جنبش های فکری دوران جدید؛ هرمنوتیک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به آشنایی با تاریخ جنبشهای فکری جدید را به خواندن این اثر و دیگر آثار این مجموعه دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب جنبش های فکری دوران جدید؛ هرمنوتیک
وقتی کسی از من میپرسد که معنای هرمنوتیک چیست، معمولا فقط میگویم که هرمنوتیک به معنای تفسیر است. گاهی این را هم اضافه میکنم که هرمنوتیک با نظریههایی دربارهٔ تفسیرِ صحیح متون سر و کار دارد. واژههای «هرمنوتیک» و «تفسیر۱۲» از واژهٔ یونانی واحدی مشتق شدهاند. هر چند «هرمنوتیک» واژهای رایج در انگلیسی نیست، اما «تفسیر» واژهای رایج است. ما به خوبی میدانیم مفسران و تفسیرهایی در بسیاری از حوزههای مطالعاتی وجود دارند؛ یکی رمانها، اشعار، نمایشنامهها و فیلمها را تفسیر میکند، یکی انجیل، تورات، قرآن و تائوتهچینگ۱۳ و برهماسوترا۱۴ را تفسیر میکند. آیا باید این متون را تفسیر کرد؟ آیا میتوان کاری جز تفسیر آنها انجام داد؟ یکی قانون را تفسیر میکند، دادگاه عالی قانون اساسی آمریکا را تفسیری کند، بازیگر نقشی را که باید بازی کند تفسیر میکند، رهبر ارکستر قطعهٔ موسیقی را تفسیر میکند.
ما با نظریههای مختلف هم دربارهٔ تفسیر به خوبی آشناییم. فن شعر۱۵ ارسطو به ما میگوید که چگونه تراژدی یونانی را تفسیر کنیم؛ او برخی از قواعد آن را هم بیان میکند. نقد ادبی نظریههای بسیاری برای تفسیر متون ادبی پرورده است. به نظر میرسد ما دربارهٔ هرمنوتیک بیش از آنچه تصور میکردیم میدانیم.
آیا دانشمندان علوم طبیعی طبیعت را تفسیر میکنند یا تبیین۱۶؟ آیا آنها دادههای گردآوری شده از آزمایشها را تفسیر میکنند؟ آیا شما انگیزههای بهترین دوستتان را تفسیر میکنید یا فقط میفهمید؟ آیا مجسمه را تفسیر میکنید و اگر چنین است چگونه این کار را انجام میدهید؟ آیا فقط یک تفسیر صحیح از آن مجسمه وجود دارد یا تفسیرهای صحیح متعدد؟ هنگامی که علامت «ایست» را میبینید و توقف میکنید، آیا این کار نوعی تفسیر است؟ اگر بدون توقف همچنان به راهتان ادامه میدادید چه؟ آیا این هم نوعی تفسیر است؟ آیا قضیهٔ فیثاغورث یک تفسیر است؟
قصد ما این است که بدانیم معنای هرمنوتیک در فلسفهٔ قارهای۱۷ معاصر چیست. فلسفهٔ تحلیلی معاصر نیز دربارهٔ زبان، معنا و فهم متون بحث میکند، اما این تحلیل، کتاب جداگانهای میطلبد. امروزه معنای فلسفی هرمنوتیک در وهلهٔ اول با گادامر در حقیقت و روش۱۸ مشخص میشود، کتابی که عنوان آن در اصل قرار بود مبانی هرمنوتیک فلسفی۱۹ باشد. ناشر تصور میکرد که واژهٔ «هرمنوتیک» برای اینکه در عنوان باشد واژهای نیست که به اندازهٔ کافی شناخته شده باشد، بنابراین عنوان دیگری انتخاب شد. نزد گادامر هرمنوتیک نظریهای فلسفی درباب شناخت است که ادعا میکند همهٔ مصادیق فهم ضرورتا متضمنِ هم تفسیر و هم اطلاق۲۰ است.
هرمنوتیک چه نوع پرسشهایی مطرح میکند؟ نخست، میتوانیم دربارهٔ قلمروی هرمنوتیک پرسش کنیم. به نظر میرسد علامت ایست، نیازی به تفسیر ندارد و وقتی آن را میبینید معنای آن را یا میدانید یا نمیدانید. همین امر در مورد قضیهٔ فیثاغورث هم صادق است. جاذبه، تفسیری از طبیعت نیست بلکه قانون یا به تعبیر دقیقتر، فرضیهٔ کاملا تأیید شدهای است که اگر شواهد اقتضا کند میتوان آن را تعدیل کرد. به نظر نمیرسد که فرضیههای علمی تفسیرهایی باشند به همان معنا که تفسیرهای مختلف از هملت۲۱ وجود دارد. اگر شما به من میگفتید «مواظب باش! مار زنگی.» آیا لازم است گفتهٔ شما را تفسیر کنم یا فقط باید عقب بپرم؟ اگر ما در گراند کانیون۲۲ مشغول پیادهروی بودیم، از جا میپریدیم؛ اگر این عبارت را در رستورانی در پاریس به من میگفتید شاید دست به تفسیر میزدم و مطمئنا به تو خیره میشدم. آیا فقط قطعات دشوار در متونِ مهمْ نیاز به تفسیر دقیق دارند؟ در سنت تاریخی، این همان جایی است که نقشهای هرمنوتیکیِ تفسیر، اولین بار مورد بحث قرار گرفت. منظور هگل در مقدمهٔ پدیدارشناسی روح۲۳ که از «نفی متعین۲۴» سخن میگوید دقیقا چیست؟ همچنان که معلوم خواهیم کرد، فریدریش شلایرماخر استدلال میکند که هرمنوتیک در همهٔ موارد فهمِ زبانِ گفتاری و نوشتاری لازم است. گادامر حتی فراتر میرود (همان طور که الآن ذکرش رفت) و استدلال میکند که همهٔ موارد فهمِ هر چیزی ضرورتا مشتمل بر تفسیر است.
حجم
۲۶۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۶۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه