دانلود و خرید کتاب من پیش از تو جوجو مویز ترجمه زهرا چفلکی
تصویر جلد کتاب من پیش از تو

کتاب من پیش از تو

نویسنده:جوجو مویز
انتشارات:نشر روزگار
امتیاز:
۴.۱از ۵۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب من پیش از تو

کتاب من پیش از تو داستان عاشقانه‌ای از جوجو مویز است که با ترجمه زهرا چفلکی می‌خوانید. این داستان درباره دختری به نام لوئیسا کلارک است که با پذیرفتن شغل پرستاری از مردی توانخواه، دنیایش برای همیشه تغییر می‌کند.

در سال ۲۰۱۶ فیلمی از روی این کتاب، با همین عنوان ساخته شد و با بازی امیلیا کلارک و سم کلفلین به روی پرده رفت. این کتاب به مدت دوازده هفته در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار داشت و نشریات مختلف مانند یو اس ای تودی و نیویورک تایمز هم این اثر را ستودند.

درباره کتاب من پیش از تو

من پیش از تو داستان زندگی لوئیسا کلارک است. لوئیسا بیست و شش ساله در خانواده نسبتا فقیری زندگی می‌کند و وقتی متوجه می‌شود کارش را در کافه از دست داده است، به شدت ناراحت می‌شود. چون این کار و درآمد برای او بسیار مهم است. لوئیسا به ناچار به اداره کاریابی مراجعه می‌کند و چون مهارت‌های چندانی هم ندارد، شغل پرستاری از مردی جوان به او پیشنهاد می‌شود. مردی که به دلیل تصادف فلج شده است.

لوئیسا این کار را از سر ناچاری می‌پذیرد اما چیزی که نمی‌داند این است که این شغل قرار است زندگی او را برای همیشه تغییر دهد. وقتی برای مصاحبه می‌رود، به سرعت استخدام می‌شود اما چیزی که از آن خبر ندارد، انگیزه اصلی خانواده ویل از استخدام لوئیسا است...

منتقد نشریه نیویورک تایمز بعد از خواندن کتاب من پیش از تو گفت: «وقتی این رمان را تمام کردم، نمی‌خواستم آن را نقد کنم؛ می‌خواستم دوباره آن را بخوانم».

کتاب من پیش از تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

من پیش از تو داستانی زیبا و تاثیرگذار است که تمام دوست‌داران رمان‌های عاشقانه از خواندن آن لذت می‌برند.

درباره جوجو مویز

پائولین سارا جو مویز، که در دنیا به نام هنری جوجو مویز شناخته می‌شود، ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن به دنیا آمد. او یکی از نویسندگانی است که دو بار جایزه سال رمان عاشقانه را از انجمن نویسندگان رمان‌های عاشقانه دریافت کرده است. اولین‌بار این جایزه برای رمان میوه‌ خارجی در سال ۲۰۰۴ و هفت‌سال بعد در سال ۲۰۱۱ برای کتاب آخرین نامه از معشوق.

او سال‌ها در سمت‌های مختلف برای روزنامه‌ ایندیپندنت کار کرده است اما تجربه‌های شغلی‌اش طیف گسترده‌ای از کارها را دربر می‌گیرد؛ از کنترل‌چی تاکسی بودن گرفته تا تایپیست خط بریل برای نابینایان. از کار کردن در بار گرفته تا نویسنده‌ بروشورهای کلوپ ۱۸-۳۰که کلوپی مسافرتی برای افراد ۱۸ تا ۳۰ ساله است. اصلا دلیل اینکه به خوبی آدم‌ها را می‌شناسد و می‌تواند آن‌ها را به تصویر بکشد هم همین است؛ تجربه‌های متنوعی که از کار کردن درشغل‌های مختلف به دست آورده است.

جوجو مویز در سال ۲۰۱۲ و با نوشتن رمان من پیش از تو معروف شد و مورد توجه قرار گرفت. این ماجرا باعث شد تا آثار دیگرش هم دیده شوند و به فهرست کتاب‌های پرفروش راه پیدا کنند. او تا به حال سیزده کتاب منتشر کرده است و از میان آن‌ها می‌توان به کتاب‌های من پیش از تو، پس از تو، باز هم من، یک به علاوه یک، دختری که رهایش کردی، ماه عسل در پاریس و میوه خارجی اشاره کرد.

بخشی از کتاب من پیش از تو

بهار، یک شبِ از راه رسید و زمستان مثل مهمان ناخوانده، کتش را روی دوشش انداخت و ناپدید شد. حتی خداحافظی هم نکرد. همه چیز سبز شد، خیابان‌ها پر از نور خوشید شدند و هوا رو به گرم‌تر شدن رفت. بوی خوبی در هوا پیچیده و آواز پرنده‌ها همه جا به گوش می‌رسید.

من متوجه هیچ کدام از این‌ها نشدم. قبل از آن اتفاق توی خانه پاتریک بودم. اولین باری بود که بعد از آن هفته پر از تمرینات فشرده او را می‌دیدم. ولی چهل و پنج دقیقه داشت زیر دوش خودش را با نمک‌های حمام و شامپوهای مختلف می‌سابید برای همین وقتی از حمام آمد دیگر نای حرف زدن با من را نداشت.

کمرش را ماساژ دادم. از من بعید بود ولی انگار آن شب می‌خواستم خودم پیش‌قدم بشوم. پاتریک زمزمه کرد که خیلی خسته است و دستش را جوری تکان داد که انگار می‌گفت تنهایش بگذارم. تا مدت‌ها بعد از آن همان‌طور بیدار ماندم و به سقف اتاق پاتریک زل زدم.

من و پاتریک اولین بار هم را موقعی دیدیم که داشتم تنها شغل دوم عمرم را انجام می‌دادم. آن زمان در آرایشگاه کوتاه کردن مو یاد می‌گرفتم.

پاتریک به آرایشگاه آمد و چون سامانتا، مالک آرایشگاه سرش شلوغ بود از من خواست موهایش را با شماره چهار موزر بزنم. کاری که می‌خواست را انجام دادم ولی بعدش معلوم شد نه تنها بدترین مدل مویی است که پاتریک در زندگی‌اش داشته، کلاً بدترین مدل مویی بود که مردهای دنیا تا حالا دیده بودند. سه ماه بعد نتیجه گرفتم صرفاً چون دوست دارم به موهای خودم کرم بریزم، دلیل نمی‌شود موی کله مردم را کوتاه کنم.

از آن شغل استعفا دادم و در کافه فرانک مشغول به کار شدم. وقتی من و پاتریک با هم قرار گذاشتیم، شغل او فروش تلفنی اجناس بود. از آبجو، یک بغل شکلات، رابطه عاشقانه و ورزش خوشش می‌آمد (البته فقط خوشش نمی‌آمد، همه را با هم می‌خواست.) یک شب عالی برای ما، هر چهار مورد را داشت.

همچین بر و رویی نداشت، معمولی بود، هیکلش هم خیلی گنده‌تر از من بود ولی خب، من دوستش داشتم. آن سرسختی و حسی را که با وجود من کنار خودش داشت، دوست داشتم. پدرش مرده بود و عاشق رفتاری بودم که با مادرش داشت. همیشه نگران و مراقب او بود. چهار برادر و خواهرش شبیه والتون‌ها بودند. هم را دوست داشتند. اولین باری که با هم قرار گذاشتیم، صدای آرامی در مغزم می‌گفت: این مرد هیچ وقت اذیتت نمی‌کنه.

از آن زمان تا هفت سال بعد هیچ اتفاقی نیفتاد که به آن صدا شک کنم. بعد پاتریک تبدیل به مرد ماراتنی شد. دیگر شکم نداشت، همه چربی‌هایش بین رفت.

معرفی نویسنده
عکس جوجو مویز
جوجو مویز

جوجو مویز، نویسنده رمان مشهور من پیش از تو، در ۴ اکتبر ۱۹۶۹ در میدستون انگلستان به دنیا آمد. در دوران کودکی، مویز کتاب ولوت ملی اثر انید باگنولد را خواند و خواندن این کتاب باعث شد او در دوران کودکی احساس کند می‌تواند به چیزهایی بزرگ‌تر از آن‌چه در آن زمان فکر می‌کرد، دست‌ پیدا کند.

@afsa_ane
۱۴۰۰/۰۴/۰۳

ترجمه عالی و داستان عالی. ممنون که در برگردان حذفی نداشت. چه خوبه همه ناشرها و مترجم ها به حقوق نویسنده و خواننده همینطور احترام بذارن.

Elahe
۱۴۰۰/۰۳/۲۴

عالیه من فیلمشو دیدم ... همه ما عادت داریم فیلم ها یا کتابایی بخونیم که آخرش خوب تموم میشه یا فیلم های ایرانی که همیشه به خوبی و خوشی تموم میشه اگه از این جور سبک ها خسته شدید حتما

- بیشتر
reyhaneh
۱۴۰۰/۱۰/۱۳

بسیار جذاب بود طوریکه دو روزه خوندم داستان عاشقانه ای داره فقط بعضی جاها اشتباه تایپی داره و گاهی مرجع ضمیرها مشخص نیست. و گاها هم نمیدونی دیالوگ از طرف کیه. باید جمله رو دوباره بخونی ودر کل عالی بود

بوک تاب
۱۴۰۲/۰۱/۳۰

نمی‌دونم چرا مشهور شده. یک داستان سر راست داره و به نوعی هم خودکشی را تایید میکنند. اموزندگی خاصی هم نداره. حتی اینکه بتونی خودت رو جای شخصیت فلج داستان بگذاری هم نیست. شخصیت پردازی خاصی هم نشده. ضمن اینکه انتظار

- بیشتر
◉『𝑯𝒊𝒗𝒂』◉
۱۴۰۰/۰۹/۱۱

اوووم... یکی دوسال پیش نسخه چاپی شو خونده بودم الان بخاطر خوندن جلد سوم دوباره از اول شروع کردم... ترجمه عالی داشت و نسبت ب دوجلد بعدی خیلی موفق تر و مفید تر بود..

ARSHIN
۱۴۰۱/۰۸/۲۸

کتاب زیبایی بود آخرش بی اختیار اشک میریختم کتابیه که آخرش براتون غیر قابل پیش بینی و همیشه فکر می‌کنیم آخر فیلما و کتابا باید شاد تموم شه اما این کتاب پایانش واقعن تلخ بود اما ترجمه فوق العاده روان و

- بیشتر
کاربر ۳۱۴۰۸۷۰
۱۴۰۰/۰۶/۲۸

حتما بخونید.

Sana
۱۴۰۰/۰۵/۳۰

پیشنهادمیکنم‌فیلمشم‌ببینین

پرنیان
۱۴۰۱/۰۴/۲۲

خیلی قشنگ بود اما کاش اینجوری قلب ادمو پاره نمیکرد من وقعا درد عمیقی تو قلبم حس کردم من توصیه ام اینه اگر خودتون تو شرایط غم و غصه اید نخونیدش چون حسابی اشکتون در میاد

hanimani
۱۴۰۱/۰۴/۱۶

یک عاشقانه غمگین... میتونستم حدس بزنم انتهای کتاب چی میشه ولی دوست داشتم بخونم که چطور عشق میتونه امید دوباره رو به آدم بده..هرچقد هم عمر عشق کوتاه باشه..

صد و هفده روز وقت داشتم تا به ویل ترینر دلیلی برای زندگی بدهم.
bad girl
هیچ وقت قصد نداشتم سهمی در کشته شدن پسرم داشته باشم. حتی خواندن آن کلمه‌ها هم عجیب بود
narmia

حجم

۳۶۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۶۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان