دانلود و خرید کتاب کنفوسیوس احمد علامه فلسفی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کنفوسیوس اثر احمد علامه فلسفی

کتاب کنفوسیوس

معرفی کتاب کنفوسیوس

کتاب کنفسیوس اثر احمد علامه فلسفی است که به زندگی، زمانه و ارای فیلسوف مشهور چینی، کنفوسیوس می‌پردازد.

درباره کنفوسیوس

کُنفُوسیوس مشهورترین فیلسوف، نظریه‌پرداز سیاسی و معلم چینی است که در چین باستان زندگی می‌کرد. وی در ۵۵۱ پیش از میلاد در ایالت کوچک لو که امروزه بخشی از استان جدید شاندونگ است متولد شد و در ۴۷۹ پیش از میلاد در گذشت. والدینش، که در زمان کودکی او زندگی را بدرود گفتند، او را کونگ - چیُو نامیدند. کنفوسیوس از کلمه کونگ فوزِ، به معنای «استاد بزرگ، کونگ» گرفته شده‌است.

نخستین زندگی‌نامه او ۳۷۵ سال پس از درگذشتش توسط سوماچیین، مورخ نامعتبر نوشته شد. در طول آن همه سال پس از در گذشت او، به واسطه آن که فردی مشهور و برجسته و نیز حکیم بود، افسانه‌های بسیاری درباره‌اش ورد زبان‌ها بود و از این‌رو سوماچیین در اطلاعاتی که درباره او کسب کرد، وارد شد.

برخی اعتقادات - وی آفرینش جهان را مبتنی بر قانون قطبیت می‌داند؛ به این معنی که از هستی مطلق، نخست موجودی یگانه که خود کنفوسیوس آن را قطب بزرگ می‌خواند منبعث می‌شود و همراه آن قطب دیگری که قسمت پذیر است به وجود می‌آید. این دو قطب با هم روبرو و به هم پیچیده می‌شوند. از این‌جا جهان کون و فساد مانند دو نیروی قوی و ضعیف یا روشنایی و تاریکی یا نماینده صفات مرد و زن، پا به عرصه هستی می‌گذارد و تغییر و تبدیل یافتن این دو قطب، اساس به وجود آمدن خوبی یا بدی یا خیر و شر است.

 خواندن کتاب کنفوسیوس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دانشجویان و علاقه‌مندان به رشته فلسفه مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب کنفوسیوس

نزد چینیان دین به معنایی که در سایر کشورهای جهان استعمال می‌شود وجود ندارد، ولی سه مکتب یا به عبارت دیگر سه تعلیم عام در سراسر آن از روزگار کهن وجود داشته است که عبارتند از بودیزم، کنفوسیانیزم و تائوئیزم. می‌گویند در لغت چینی کلمه‌ای برای مفهوم دین وجود ندارد. 

قرن ششم تا سوم قبل از میلاد دوره شکوفایی فلسفه باستانی چین و پیدا شدن مکاتب معروف به «صد مکتب اندیشه» بود که از میان آنها مکتب‌های کنفوسیوسی و دائو بسیار مهم بودند. این صد مکتب را به طور کلی در شش مکتب بزرگ اندیشه دسته‌بندی کرده‌اند؛ دائوجیا یا مکتب دائو، ژوجیا یا مکتب فرهیختگان (مکتب کنفوسیوس)، موجیا یا مکتب مودی، فاجیا یا مکتب قانون یا قانونگرایی، یین یانگ میا یا مکتب یین یانگ (راز و رزی) و مینگ جیا یا مکتب نام‌ها (مکتب سوفسطائیان چینی) 

بدین ترتیب می‌توان استنباط کرد که دین در چین باستان از اندیشه‌های فلسفی و اجتماعی جدا نبوده است و به همین دلیل با مفهوم دین در جهان غرب و کشورهای اسلامی فرق اساسی دارد. غربی‌ها درباره تقسیم‌بندی دین در چین دچار اشتباه شده‌اند. آنها بر این تصورند که دین چینی را نیز می‌توان مثل سایر کشورها به روش غربی طبقه‌بندی کرد. ظاهراً سه دین مهم و اساسی کنفوسیوسی، تائوئیسم و بودایی در چین وجود داشته است، ولی نباید تصور کرد که هر یک از این ادیان بخشی از یک مجموعه مذهبی را تشکیل می‌دهند، بلکه در مواردی حتی اسامی این ادیان نیز باعث به اشتباه‌افتادن محققان می‌شود. باید گفت که دین در چین یک مسئله مردمی است، به این معنا که دین خیلی محلی و بومی شده و عمومیت یافته است. در مواقعی عنوان کلی کنفوسیوس‌گرایی را به آن اطلاق می‌کنند. در واقع این دین مجموعه‌ای از اعمال و عقایدی است که در جنبه‌های مختلف و نهادهای گوناگون از قبیل تائوئیسم و بودایی را نیز شامل می‌شود. این مجموعه از دید یک غربی ممکن است یک مجموعه غیرمنظم و غیرمنسجم تلقی گردد. 

به هر حال باید توجه داشت که فلسفه غربی و چینی از نظر محتوا با یکدیگر اختلاف دارند، فلسفه غربی بیشتر به پنج حوزه پژوهش تقسیم می‌شود؛ منطق یا روش‌شناسی، زیبایی‌شناسی، علم اخلاق و یا رفتارشناسی، علم سیاست یا شناخت حکومت و نهادهای اجتماعی و مابعدالطبیعه یا هستی‌شناسی، ولی خیلی‌کم پیش آمده که فلسفه چین از نیازهای اخلاقی و عملی جدا شده باشد (و صرفاً حالت نظری کامل و خالص را پیدا کند) بلکه همیشه به راه اخلاقی یا عملی بستگی دارد. 

علاوه بر آنچه گفته شد پایه و اساس این دو اندیشه از همدیگر جدا است. فلسفه غربی از تضاد عوامل متفاوت جهان یعنی از تضاد میان مفاهیم انسانی و خدایی، آرمانی و واقعی، جامعه و خرد، قدرت و آزادی و مانند این‌ها تأثیر پذیرفته است، ولی فلسفه چینی پیوستگی جهان است نه تضاد آن. 

چند اصل بنیادی ما را در باز شناختن فلسفه چینی از فلسفه غربی کمک می‌کند. فلسفه غربی با علم و دین بستگی دارد اما فلسفه چینی به اخلاق و سیاست و ادبیات و هنرهای زیبا نزدیک‌تر است، زیرا آرمان شناخت برای شناخت در چین یافت نمی‌شود. چه در چین هنگامی طالب شناسایی‌اند که وسیله رسیدن به هدف‌های عملی و شریف باشد. چینیان به خلاف غربیان چندان شوقی به دین ندارند. هر دستگاه بزرگ اندیشه چینی در آغاز همچون یک فلسفه تربیت نفس می‌شکند و تنها از سر اتفاق است که شکل آیین دینی را به خود می‌گیرد. بسیاری از فیلسوفان چینی عناصری را که به گمان غربیان دین را از فلسفه محض ممتاز می‌کند نفی کرده‌اند. این عناصر یکی عقیده به «برترین باشنده» یا وجود متعال و دیگری عقیده به بیمرگی روان است. از همه فیلسوفان بزرگ دوره جو تنها او آموزه آسمان را باشنده‌ای خدایی می‌دانست و حتی او هم این عقیده را فقط به شکل یک نیروی برانگیزاننده به کار می‌بست که به کار تعلیم «مهر به همه» می‌آمد که این خود اساساً آموزه‌ای انسان‌گرایانه است. به این ترتیب جایی که انسان غربی دیندار است و عمیقاً وابسته به عشق خداوند است، مرد چینی انسان‌گرا و پای بند اخلاق است. 

 


نظرات کاربران

deniro
۱۴۰۰/۰۳/۰۶

سلام آقای فلسفی شما قلمی محقق و بی طرفی دارید در مورد نوابغ و مورخان،خواهش دارم در مورد نوابغ موسیقی کتاب های مفصلی از نظر حال و هوای احساسی این نوابغ ارائه دهید،اشخاصی چون موزارت،بتهوون،شوبرت،هندل،شوپن،باخ و دیگر افراد نابغه در

- بیشتر
y
۱۴۰۲/۱۲/۲۷

تنها به مقایسه آرا و نظرات کنفوسیوس و غزالی پرداخته بود و چندان از عمق معارف خویش (( کنفوسیوس)) به مخاطب چیزی عرضه نکردند. جدا از اون در این کتاب دستاوردهای اقتصادی و صنعتی چین در دهه های اخیر به

- بیشتر
masome
۱۴۰۲/۰۵/۱۱

چرا با غزالی مقایسه کرده؟ کنفسیوس این همه مطالب داره

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۲)
تعالیم و فلسفهٔ کنفوسیوس، زندگی و طرز فکر مردمان چین، ژاپن، کره و ویتنام را شدیدا تحت تأثیر قرار داد. در سخنانش، خود را "ناقل" می‌داند که هیچ‌چیز کشف نکرده است. فلسفهٔ کنفوسیوس به برتری وجدان شخصی و حکومتی، درست بودن روابط اجتماعی، عدالت و صمیمت تأکید داشت. این ارزش‌ها در دوران سلسلهٔ «هان» بر دیگر مکاتب و دکترین‌ها همچون «لگالیسم» یا «تائویسم» چیرگی داشت. تفکرات کنفوسیوس به نظام فلسفی به‌نام "کنفوسیانیسم" تبدیل شد و برای اولین‌بار توسط "جسویت ماتئو ریچی" که نام کنفوسیوس را به زبان لاتین درآورد، معرفی شد. تعالیم او در مجموعهٔ «سخنان» کنفوسیوس (Analects of confucius) گردآوری شده‌اند؛ که سال‌ها بعد از مرگ او این کار انجام شد. مورخان معاصر معتقدند که هیچ سند و مدرک مشخصی که توسط کنفوسیوس نوشته شده باشد، وجود ندارد؛ اما به مدت دوهزار سال، او را ویراستار و نویسندهٔ هر «پنج کلاسیک»، از جمله «کلاسیک آداب» و «سال‌نامه‌های بهار و تابستان» می‌دانستند. یکی از عمیق‌ترین تعالیم کنفوسیوس، برتری "مثال شخصی" بر "قوانین مشخص رفتاری" است.
esrafil aslani
غزالی می‌نویسد نفس آدمی در خیال خداوند خاشع و خاضع نمی‌شود مگر اینکه شکسته‌شود، تشنگی و گرسنگی را تمرین کند و تا زمانی که آدمی شاهد خواری و ذلت خود نباشد شاهد عزت و قهار بودن خداوند نخواهد بود. پس سعادتش در این است که همیشه خود را در ذلت و خواری نگهدارد... ذلت و خودشکنی از درهای بهشت است و ریشه آن در گرسنگی است.
روزبه رستگار
وقتی از کنفوسیوس درباره مرگ پرسیدند پاسخ داد، «اگر زندگی را نفهمید چگونه مرگ را می‌فهمید.»(۱۶) و نیز از وی درباره موجودات معنوی پرسیدند پاسخ داد، اگر کسی به انسان‌ها خدمت نکند چگونه می‌تواند به موجودات معنوی خدمت کند.
نادر رنجه
مهربانی در رابطه میان پدر و پسر * - لطف برادر بزرگ‌تر به برادر کوچک‌تر و تواضع برادر کوچک‌تر در مقابل برادر بزرگ‌تر *- عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر *- علاقه‌مندی زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان *- مهربانی فرمانروایان به رعایا و وفاداری رعایا به فرمانروایان
روزبه رستگار
در این میان هم غزالی و هم کنفوسیوس هر دو قایل به پاک بودن سرشت انسان هستند.
y
سوسیالیسم در شوروی سابق به معنای مالکیت دولتی بود و تحت لوای آن بوروکراسی اداری، شیوه های خشک فکری، رشوه گیری و فساد اقتصادی، و فاصله گرفتن حاکمان از مردم به طور کامل رواج یافته بود. سوسیالیسم در چین، بخصوص بعد از اجرای سیاست درهای باز و اصلاحات، توجه چینیان به خود جلب کرده است. به دنبال تحقق برابری سیاسی میان مردم و مالکیت مردم، از بین رفتن استثمار انسان ها، حذف فاصله میان دو قطب فقیر و غنی، آزاد سازی نیروی تولید و گسترش دادن آن سرانجام شکوفایی همگانی تحقق یافت. در ضمن ساختن زیربنای مادی باید سازندگی در زیربنای معنوی را نیز مورد توجه قرار داد. ریشه بیشتر این اصول اساسی را می توان در تئوری مکتب ژو و تئوری کنفوسیوس و پیروانش یافت.
y
قرن ششم تا سوم قبل از میلاد دوره شکوفایی فلسفه باستانی چین و پیدا شدن مکاتب معروف به «صد مکتب اندیشه» بود که از میان آنها مکتب‌های کنفوسیوسی و دائو بسیار مهم بودند. این صد مکتب را به طور کلی در شش مکتب بزرگ اندیشه دسته‌بندی کرده‌اند؛ دائوجیا یا مکتب دائو، ژوجیا یا مکتب فرهیختگان (مکتب کنفوسیوس)، موجیا یا مکتب مودی، فاجیا یا مکتب قانون یا قانونگرایی، یین یانگ میا یا مکتب یین یانگ (راز و رزی) و مینگ جیا یا مکتب نام‌ها (مکتب سوفسطائیان چینی) (۲)
masome
نزد چینیان دین به معنایی که در سایر کشورهای جهان استعمال می‌شود وجود ندارد، ولی سه مکتب یا به عبارت دیگر سه تعلیم عام در سراسر آن از روزگار کهن وجود داشته است که عبارتند از بودیزم، کنفوسیانیزم و تائوئیزم. می‌گویند در لغت چینی کلمه‌ای برای مفهوم دین وجود ندارد
masome
هیچ چیز بیهوده نیست. هرچه طبیعی است خوب است
روزبه رستگار
فلسفه غربی با علم و دین بستگی دارد اما فلسفه چینی به اخلاق و سیاست و ادبیات و هنرهای زیبا نزدیک‌تر است،
روزبه رستگار

حجم

۱۶۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

حجم

۱۶۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان