کتاب ژان پل سارتر
معرفی کتاب ژان پل سارتر
کتاب ژان پل سارتر نوشته احمد علامه فلسفی است. این کتاب به زندگی و آرا و نظرات ژان پل سارتر، یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان معاصر میپردازد.
درباره کتاب ژان پل سارتر
ژان پل سارتر Jean-Paul Charles Aymard Sartre فیلسوف پوچگرای قرن بیستم فرانسه ( تاریخ تولد ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ – تارخ درگذشت ۱۵ آوریل ۱۹۸۰) فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رماننویس، نمایشنامهنویس و منتقد فرانسوی بود.
سارتر در روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد. پدرش «ژان باپتیست سارتر» افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش «آنه ماری شوایتزر» دخترعموی «آلبرت شوایتزر» پزشک معروف، برنده جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت «تب» از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش در مودون بازگشت.در کودکی چشم راستش دچار آب مروارید شد، به تدریج انحراف به خارج پیدا کرد و سر انجام سارتر از سال ۱۹۷۳ به بعد تقریباً تمامی قدرت بینایی خود را از دست داده بود و دیگر قادر به نوشتن نبود، با این همه او سعی میکرد با انجام مصاحبهها، دیدارها و حضور در مراسم کماکان چهرهای فعال و اجتماعی از خود نشان دهد.
سارتر فیلسوف پوچگرای عیاش در کنار شریک هرزهگرای خود یعنی خانم «سیمون دوبوار» که در اواخر عمر خود ، از احساس انزوا و فراموش شدنش رنج می برد ، مصمم شد برای تقویت روحیه مواضع خویش، ژستی بشر دوستانه ، مردمی و انقلابی در قالب سیاست عوام فریبانه اتخاذ کند تا بدین طریق اولا، موجبات تسکین انزوا و کم رنگ شدن مواضع فکری خود را جبران کند و ثانیا ، درپوشی بر انحرافات اخلاقی و مواضع فکری خویش گذاشته باشد. لذا در این راستا ، دیدارها و موضعگیری هایی انجام می داد. برای نمونه ملاقات او با «آندریاس بادر» زندانی سیاسی و عضو «فراکسیون ارتش سرخ» (RAF) در «زندان اشتوتگارت» (آلمان) توجه همگان را برانگیخت. ۱۹۷۹ در یک کنفرانس مطبوعاتی جنجالی به حمایت از آوارگان جنگ ویتنام (Boat people) پرداخت. در جایی دیگر از مبارزه مردم ایران علیه محمدرضاشاه پهلوی و آزادی زندانیان سیاسی و همچنین مبارزه مردم شیلی علیه دیکتاتوری آگوستو پینوشه طرفداری نمود.
بیانکا لمبلین (Bianca Lamblin) (زاده ۱۹۲۱- درگذشته ۲۰۱۱ میلادی) نویسندهای فرانسوی بود که در نوجوانی رابطهای عاشقانه با ژان پل سارتر و سیمون دوبوار برقرار کرد. بیانکا لمبلین در کتابی که با عنوان «رابطه ننگین» منتشر کرد، به شرح روابط جنسی خود با این دو متفکر بزرگ قرن بیستم فرانسه پرداخت. لمبلین در این کتاب ادعا کرد که پیش از ورود به رابطه سارتر و دوبوار، دوبوار مدتها از او سوء استفاده جنسی میکرده است. او در کتاب خود، رابطه ننگین مینویسد:
در بهار سال ۱۹۳۹ وقتی که سارتر او را برای رابطه به هتلی میبرد «با خوشحالی و پررویی» به او گفته بود «مستخدمه هتل خیلی غافلگیر میشود چون من همین دیروز بکارت دختری را در آنجا برداشتم». او میگوید به نظرش سارتر رویکردی ناجور و حتی وحشیانه به رابطه جنسی داشت که نشان میداد روان نژندی او باعث میشود نتواند خود را بهطور کامل در اختیار زنان بدهد. این ویژگی برعکس نامههای اوست که به لحاظ عاطفی گرم و رمانتیک هستند. در دهه ۱۹۹۰ که نامههای سارتر و دوبوار به هم منتشر شدند، لمبلین متوجه شد که سارتر و دوبوار در این نامهها با تحقیر و تمسخر درباره او صحبت کردهاند و به همین دلیل تصمیم گرفت ساکت نماند و روایت خودش از روابط سه نفرهاش با آنها، و همینطور از روابط سه نفره دیگر آنها را فاش کند..
کتاب ژان پل سارتر شما را هم با زندگی شخصی این فیلسوف و هم با آرا و نظریات فلسفی او آشنا میکند.
خواندن کتاب ژان پل سارتر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دانشجویان و علاقهمندان به فلسفه معاصر
بخشی از کتاب ژان پل سارتر
سارتر حتی تا آنجا پیش میرود که آدمی را شور و شوقی بیحاصل توصیف میکند. شاید این توصیف درباره ماهیت آدمی بیشازحد تاریک و غمبار باشد. دراندیشه سارتر انسان محکوم به زندگی است و خلق شده تا وظیفهای را در جهان بنا بر تکلیفی که به او تحمیل شده انجام دهد. این بشر غربتزده و تنها، براثر تصادف، انسان خلق شده است و احساس غربت و پوچی نیز ازاینجا ناشی میشود که دستگاه خلقت در قیدوبند انسان نیست. او خلق شده، بدون آنکه کسی در فکرش باشد. انسان نه در تکوین وجود خود دخالتی داشته و نه در اتمام آن. نه به هنگام آمدن از او سؤال میشود که آیا میلی به آمدن دارد و نه به هنگام رفتن.
اندیشه مرگ که از کودکی سارتر را آزار میداد، از دیگر معماهای پوچگرایی اوست. از همان کودکی گمان میکرد که فقط به دنیا آمده تا بمیرد و زندگی را نیز وسیلهای برای مردن میپنداشت و حتی گاه پیش خود فکر میکرد که اگر این بار به خواب رود چهبسا که دیگر سر از بالین برنداشته و برای همیشه دفتر حیاتش بسته شود. وقتیکه به مرگ میاندیشید، وجود خود را بیهوده و عبث مییافت. آخر چگونه ممکن است انسانی که حق حیات خود را ندارد و سرانجامش نیستی است، دلیلی برای زنده ماندن خود بیابد؟!
در دوران جوانی نیز مرگ دوستان ویارانش در او تاثیر نهادند، بهطوری که به گفته خودش به هر سو مینگریست تا باخدا روبهرو شود و علت این رویدادها را بپرسد.
تکرارها و یک نوبختیهای زندگی، که با آیندهای نامعلوم همراه هستند از دیگر عوامل پوچی او به شمار میآیند. «هنگامیکه زندگی میکنیم، هیچچیز رخ نمیدهد. صحنهها عوض میشوند، آدمها داخل میشوند و بیرون میروند، همهاش همین، اصلاً آغازی در بین نیست. روزها بدون علت بهروزهای دیگر افزوده میشوند. این افزایش بیپایان و یکنواخت است.»
حجم
۱۹۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
حجم
۱۹۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
نظرات کاربران
فقط می تونم بگم برای نویسندگان این کتاب با این نقد مقرضانه و ضعیف متاسفم . نه از اندیشه چیزی میدانند و نه از بشر و فقط اهل قضاوت های سطحی و بی ارزش هستند . فکر کن نویسنده یک
سلام خوبی؟