دانلود و خرید کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز فرشاد مومنی
تصویر جلد کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز

کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز

معرفی کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز

اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز پژوهشی در حوزه سیاست و اقتصاد از مجموعه دیده‌بانی اقتصاد ایران و نوشته فرشاد مومنی است.

 درباره کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز

در ادبیات تجربی توسعه، هنگامی که سخن از تجربه ایران به میان می‌آید، از تعبیر «پارادوکس ایران» استفاده می‌شود. این به دلیل آن است که هر کس ظرفیت‌های مادی، اقلیمی و انسانی ایران را مورد بررسی قرار دهد، انتظار دارد که به اعتبار آن‌ها، دستاوردهای خارق‌العاده‌ای را ملاحظه کند؛ اما آنچه در عمل مشاهده می‌شود،‌ دقیقاً در نقطه مقابل آن انتظار قرار دارد. این شکاف میان انتظارات و واقعیت‌ها در دوره سال‌های ۱۳۸۴ به بعد ابعاد بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است. بارزترین جلوه این عدم تناسب را در تحولات بازار کار ایران در فاصله سالهای ۱۳۸۵ – ۱۳۹۰ می‌توان مشاهده نمود. 

سوال پیش آمده پس از پذیرش اصل خطیر بودن شرایط کنونی کشور آن است که برای برون رفت از آن چه باید کرد؟

مجموعه مقالات و گفت‌وگوهای جمع‌آوری شده درکتابی که پیش روی شماست، با همین هدف سامان یافته است. باور مسلط در همه این مجموعه آن است که اساس بقا و بالندگی جامعه ما به «تولید محوری» بازمی‌گردد و راه نجات در شرایط کنونی، چیزی جز آن نیست. اما مسئله این است که تحقق «تولید محوری» نیازمند دگرگونی بنیادی و نظام‌مند در همه عرصه‌های حیات ماست. 

خواندن کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 پزوهشگران حوزه اقتصاد سیاسی مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز

هدفمندکردن یارانه‌ها نام دیگر طرح تعدیل اقتصادی است و پیش‌بینی کردید که تبعات اجرای دوباره تعدیل، دامن اقتصاد ایران را خواهد گرفت. ظاهرا پیش‌بینی‌های شما به وقوع پیوست. اگر موافقید ابتدا درباره تجربه اول تعدیل صحبت کنیم.

در ابتدا باید قید متأسفانه را هم به نکته مورد اشاره شما اضافه کنم و بگویم که نه من و نه هیچ‌یک از کارشناسان و دلسوزانی که دائما نسبت به تبعات اجرای برنامه مزبور هشدار می‌دادیم از اینکه پیش‌بینی‌های‌مان به وقوع پیوسته خوشحال و راضی نیستیم. اما از طرف دیگر، خوشحالیم از این بابت که رخ‌دادهای چند مدت اخیر نشان داد آن‌چه در قلمرو سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران می‌گذرد تافته چندان جدابافته‌ای نیست و قواعد رفتاری حاکم بر فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع در اینجا نیز فی‌الجمله در تسخیر علم قرار دارد. بنابراین، اگر یک اراده، سازمان و قدرت جلب مشارکت مردم به صورت مناسبی وجود داشته باشد می‌توان مسائل اقتصاد ایران را حل کرد. به عبارت دیگر مسائل اخیر هم نشان داد اگر از تجربیات گذشته و ذخیره دانایی موجود که به قیمت بسیار گزافی به دست آمده است استفاده منطقی کنیم می‌توانیم مشکلات سطوح مختلف اقتصاد ایران را کم و بیش حل کنیم.

نکته مهم دیگر که باید به آن اشاره کنم و فکر می‌کنم برای پیشبرد این بحث هم بسیار مفید است توجه به جایگاه نهاد علم است. در پاسخ به این سؤال که چرا نهاد «علم» در تمدن بشری تا این حد موجه و معتبر و محترم است، باید گفت که به اعتبار تجارب مختلف تاریخی که بعضا با هزینه‌های سنگینی هم به دست آمده‌است، بشر به این جمع‌بندی رسیده که حرکت از مسیر علم و اتخاذ تصمیم و تخصیص منابع با ضابطه علمی، در مجموع و با همه کاستی‌ها و محدودیت‌ها، پردستاوردترین و کم‌هزینه‌ترین گزینه پیش روست. امروز هم می‌توانیم به روشنی ببینیم هر کشوری که تلاش علمی به کاربسته و روش و منش علمی را در دستور کار قرار داده، توانسته است بهتر و کم‌هزینه‌تر مسائل خود را حل کند.

اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم یکی از کانون‌های اصلی شکل‌دهنده به رشد و بالندگی جوامع، ظرفیت و بلوغ آنان در به‌کارگیری تجربه و معرفت تاریخی است. در نگرش‌های سنتی به دستاوردهای تاریخ، از آن به عنوان موزه عبرت یاد می‌شود. البته از جنبه روش‌شناختی می‌توان درباره نقاط قوت و ضعف این رویکرد سخن گفت که اکنون موضوع بحث ما نیست، اما یک پیشرفت نظری خارق‌العاده در چند دهه اخیر رخ داده که کارکردهای کم‌نظیری برای جامعه دارد. در این رویکرد، تاریخ همچنان به مثابه مخزنی برای ذخیره دانایی به حساب می‌آید، اما با نگاه از زاویه متفاوت؛ به این ترتیب که ما می‌توانیم از طریق مراجعه به تاریخ، قیدهایی را بشناسیم که برای انتخاب‌های جدیدمان وجود دارد. بحث بر سر این است که چرا جوامعی توسعه‌یافته‌اند و جوامعی عقب‌مانده‌اند. پاسخ این است که منشأ اصلی توسعه‌نیافتگی جوامع، قفل‌های تاریخی است که آنان را به مسیر طی شده، وابسته می‌کند و با تحمیل نوعی تصلب ساختاری، امکان حرکت رو به جلو را از آنان می‌گیرد. تبیین این موضوع در الگوی نظری نهادگرا البته ظرایف و پیچیدگی‌های بسیاری دارد، اما به صورت خلاصه باید بگویم جان کلام این است که در این الگو، تاریخ از آن جهت اهمیت و منزلت دارد که نشان می‌دهد هر انتخابی در گذشته تبدیل به قیدها و محدودیت‌هایی برای انتخاب‌های حال و آینده می‌شود. بنابراین، به اعتبار انتخاب‌های گذشته، تنها تحت شرایطی ویژه و با کاربست حداکثری علم و دانایی می‌توان انتخاب‌هایی درست و واقع‌بینانه، خردورزانه و راه‌گشا داشته باشیم و تنها انتخاب‌هایی که با تکیه بر شناخت عمیق آن قیدهاست، اثربخش و پرثمر خواهد بود.

آن‌چه بر اقتصاد ایران در ابتدای دهه ۱۳۷۰ و انتهای دهه ۱۳۸۰ می‌گذرد، در چارچوب این الگوی نظری قابل توضیح و تبیین است. در تجربه اول اجرای برنامه تعدیل، ابتدا تحت تأثیر بنیادگرایی بازار، نوعی دلبستگی ایدئولوژیک در مدیریت نوعی دلبستگی ایدئولوژیک به بنیادگرایی بازار در مدیریت اقتصادی کشور پدید آمد. آمیزه‌ای از شرایط پایان جنگ تحمیلی، فروپاشی بلوک شرق و انتشار دیدگاه‌های اردوگاه رقیب که این فروپاشی را به مثابه پیروزی لیبرال دموکراسی قلمداد می‌کرد، در تقویت آن دلبستگی موثر بود تا جایی که این الگو را یگانه راه اداره جوامع می‌دانست. در نتیجه، شرایطی در کشور پدید آورد که بدون وجود هیچ‌کدام از الزامات اجرای بسته سیاستی تعدیل ساختاری، این برنامه در کشور به اجرا گذاشته شد. مانند همه برنامه‌های دیگر، اجرای برنامه تعدیل هم دستاوردها و هزینه‌هایی برای کشور داشت، اما متأسفانه در تحلیل نتایج، مجریان تعدیل در ایران از یک قاعده کلیشه‌ای پیروی کردند که توسط طراحان اصلی آن وضع شده بود. بر اساس این قاعده، هرجا انتظارات تئوریک از اجرای این برنامه برآورده نشد، بدون شک و تردید همه مشکل، معطوف به روش‌های اجرایی است.و باید به آن حوزه احاله شود.

هالیس چنری، یکی از نظریه‌پردازان سنتی توسعه که از کارشناسان ممتاز بانک جهانی به حساب می‌آید، تابلوی بزرگی بالای سر خود در بانک مزبور نصب کرده بود به این مضمون که هر جای عالم که ایدئولوژی بازار و برنامه تعدیل ساختاری را مبنای سیاست‌گذاری قرار دادید و نتیجه نگرفتید، تردید نکنید که اشکال از تئوری و برنامه نیست و مشکل متوجه آن جامعه‌ای است که این طرح را اجرا کرده و خود را با تئوری و برنامه ما هماهنگ نساخته است. متأسفانه در ایران هم همه مشکلات به اجرا نسبت داده شد.

یعنی طراحان تجربه اول تعدیل در ایران، مشکلات ایجاد شده را ناشی از نحوه اجرا و نه خود برنامه می‌دانستند؟

بله! وقتی نتایج خسارت‌بار اجرای برنامه تعدیل رخ نشان داد، همه کاسه کوزه‌ها بر سر شیوه اجرا شکسته شد. این‌جا نکته‌ای وجود دارد که باید به آن توجه کنیم و از آن درس بگیریم. به نظر من تا زمانی که در سطح سیاست‌گذاری به این سطح از درک و بلوغ فکری نرسیده‌ایم که تفاوت بین ایدئولوژی و تئوری را بشناسیم، امکان برون‌رفت از لااقل بخش‌هایی از اشکالات سیاست‌گذاری را نخواهیم داشت. اینکه هالیس چنری چنان تابلویی را بالای سر خود نصب کند، از منظر منافع قدرت‌های مسلط جهان قابل درک و توضیح است، اما وقتی کسانی در ایران، با شیفتگی ایدئولوژیک با یک تئوری برخورد کنند بدون آن‌که چنان منافعی داشته باشند، روشن است که نتیجه‌ای جز خسارت نخواهد داشت. به عبارت دیگر، وقتی با تئوری به مثابه ایدئولوژی برخورد شود، هیچ‌گاه امکان شناخت اشکالات و تناقض‌های آن مبنای نظری و برنامه مبتنی بر آن پدید نمی‌آید.


نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

حجم

۳۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان