کتاب سفرنامه کربلا
معرفی کتاب سفرنامه کربلا
کتاب سفرنامه کربلا نوشته محمدرضا حدادپور جهرمی است. این کتاب روایت سفر به کربلا و تجربیات نویسنده از این سفر آسمانی است. این کتاب برای کسانی که هرگز به این سفر نرفتهاند هم خواندنی و جذاب است.
درباره کتاب سفرنامه کربلا
در این کتاب آداب زیارت و اماکن مذهبی کربلا با توضیف و تفسیر زیبا گردآوری شده است تا اگر کسی سعادت پیدا نکرده بود به این سفر ارزشمند برود با خواندن این کتاب به تصویری واضح و جذاب دست پیدا کند. این کتاب با زبان روایی جذاب خواننده را با خود به سفری لذتبخش میبرد.
خواندن کتاب سفرنامه کربلا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سفرنامههای کربلا پیشنهاد میکنیم.
درباره محمدرضا حدادپور جهرمی
محمد رضا حدادپور جهرمی متولد سال ۱۳۶۳، یکی از اساتید جوان حوزه علمیه جهرم است که معاونت پژوهشی این حوزه را نیز به عهده دارد. او فعالیتش را با کانال تلگرامی دلنوشتههای یک طلبه شروع کرد. او به شهرت فراوانی بین ادب دوستان انقلابی رسید و آثار مختلفی را منتشر کرد. بیشتر آثارش داستانی و با موضوعاتی مانند فتنه و زندگی طلبهها و خاطرات جنگ منتشر شده است.
در دنیای امروز که انقلابیون کمتر به سراغ داستاننویسی رفتهاند محمدرضا حدادپور جهرمی به درستی درک کرده است که داستانگویی زبان نسل امروز است و اگر قرار است اطلاعاتی به مخاطب منتقل شود میتوان از آن استفاده کرد. آثار این نویسنده در انتشارات حداد منتشر شده است.
بخشی از کتاب سفرنامه کربلا
از خیابانهای کاظمین که رد میشدیم چندتا نکته نظرم را جلب کرد: وضعیت ماشینها و خیابانها و آپارتمانها کاظمین از نجف و کربلا تمیزتر و شیک بود و مشخص بود که در حومه پایتخت کسی هستیم که اصلا بنا بر آبادی و عمران مناطق شیعه نشین نداشته است! و یا پلاک ماشینهای کاظمین تقریبا صد در صد بغدادی بود و وقتی علتش را جویا شدم فهمیدم که استانداری و مسائل مربوط به تردد کاظمین کاملا تحت نظر بغداد صورت میگیرد و مردم علی الخصوص متمکنین هم از این بابت ناراضیاند و احساس استقلال ندارند! و یا خانم چادری کم پیدا میشد و معمولا خانمها محجب اما جلف و اندامی پوشیده بودند و با تحقیقی که کردم کاشف به عمل اومد که اصلا در مدارس اینگونه تیپی را تجویز میکنند... و موارد دیگر که قصد اطاله ندارم...
چون دیر رسیدیم و به نماز جماعت ظهر حرم مطهر نمیرسیدیم در هتل نماز خواندیم... ساعت ۳ عصر قرار گذاشتیم و همه با هم به حرم رفتیم. بارون نم نم شروع شده بود و صدای رعد و برق میومد... با عبارت 《یا من یسبح الرعد بحمده》شروع کردم و زمزمه مولا مولا یابن الزهرا یا جوادالائمه...به راه انداختم...
وقتی از ماشین هتل پباده شدیم، بارون داشت تند تند شروع میشد... وای من عاشق این لحظه ام... معمولا قلب منم اول شروع بارون به یه تپش هیجان انگیزی میفته... تا رسیدیم به دم در حرم، نیمه خیس شده بودیم... به طاق یکی از حجره های حرم پناه آوردیم... نمیدونم کسی حواسش بود یا نه اما دو تا کبوتر خوشکل هم به گوشه بالایی طاق اون حجره پناه آورده بودند... بارون شدت گرفت و صحنه بی نظیر بارش رحمت الهی از زیباترین صحنه های عمر ما انسان هاست... چهل نفر در یک طاق ده متری پناه آورده... اذن دخول ... زیارت نامه مشترک... دعای باران ... توسل به امام عصر ارواحنا فداه... گریه و آه و ناله عاشقانه و...
هیچ قلمی نمیتونه از احساسی بنویسه که وسط حیات حرم امام کاظم و امام جواد ایستاده باشی و صورتت را به طرف آسمون گرفته باشی و بارون شدیدی هم بیاد و ببینی صورتت داره خیس میشه... چشمت را تند تند باز و بسته میکنی... دست و صورتت پر از بارونه... گذاشتم خوب خیس شدم... چه کسی از بوسه های باران رحمت الهی در وسط حرم دو امام معصوم سیرش میشه که من دومیش باشم؟!!
من از حالا باید بگم:
بارون و دوس دارم هنوز... چون حرم و بادم میاره... دوس دارم که خیس بشم...وقتی که بارون میباره...
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی زیبا و مفید بود.
خدا قوت خدمت آقای حدادپور جهرمی .برای کتاب های مهیج و زیبا. سفرنامه خوبی بود .اوج سفر هر زائری وقت خداحافظی از کربلاست....آاااه از لحظه وداع با سیدالشهدا . قلبت در کربلا می مونه و جسمت برمی گرده .