کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان
معرفی کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان
کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان نوشته امین اصلانی اثری فلسفی و عمیق است که از مسائل مختلف جهان خلقت، وجود روح، فلسفه شرقی، انسان کامل و ... صحبت میکند.
درباره کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان
کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان همانطور که از نامش نیز پیدا است درباره جهانی صحبت میکند که در ظاهر پیدا و هویدا است اما حکمتهای پنهانی بسیاری دارد. ممکن است در راه شناخت جهان و درک مفاهیم حکمی آن به سوالات بسیاری برخورد کنید. سوالاتی درباره کیهان، وجود خداوند و ماهیت او، چگونگی خلقت، وجود روح، سلسله مراتب وجودی، مفهوم انسان کامل و ...
امین اصلانی در این کتاب به این پرسشها پاسخ میدهد. در فصل اول کتاب با کیهان شناس هرمسی آشنا میشویم که یکی از قدیمیترین و جذابترین فلسفههای جهان است. در فصل بعد بحثی در باب وجود خداوند شکل میگیرد.
فصل سوم به مبحث تجلی موجودات و ممكنات از اعلی در فلسفه اسلامی اختصاص دارد مخاطبان را با دیدگاههای ابن عربی، عارف مشهور قرن ششم، آشنا میکند. فصل چهارم در باب خلقت است. فصل پنجم مخاطبان را با روح و خلقت آن، مفهوم روح كليه و عقل اول، مقايسه روح با مقام عيسی (س) و جايگاه روح در سلسله مراتب و درجات هستی آشنا میکند.
در فصلهای بعدی کتاب از اعیان ثابته یا صور مثالی میخوانیم و سپس، تمام مطالبی که پیش از این در کتاب بیان شده است با دیدگاههای فلسفه شرقی منطبق میشوند. شرح خلقت در نزد هندوان را میخوانیم و با دیدگاههای فیلسوف مسیحی قرن شانزده نیز آشنا میشویم. بخش آخر کتاب در باب انسان و جايگاه او در سلسله مراتب وجود است.
کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران کتابهای فلسفی را به خواندن کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب جهان پیدا، حکمت پنهان
هرمسیگری از چشماندازی به جهان و انسان و اینهمانی آن دو میآغازد که ازبرای درک آن میباید به نسبت دو سویه عین و ذهن تحویل کرد. که این نسبت بهطریق نظری ممکن است، والا این دو از هم تفکیکناپذیراند. سویه سوبژکتیو جهانی بستگی مستقیم دارد به موضع خاص انسان در فضا و زمان و توانایی تحول معرفت در او؛ و دانش مطلقاً عینی از عالم، خارج از دایره ذهن آدمی قرار میگیرد. یعنی ملاحظه عالم چون ابژه اندیشیدنی و انسان چون موجود اندیشنده.
ورای خصیصه خاص طبیعت ذهن بشر، که پذیرای این معرفت است، امری بلاشرط و قطعی وجود دارد. در غیر این صورت پلی میان سوژه و ابژه وجود نمیداشت، و هیچ حقیقت و وحدتی پشت این عوالم بیشمار نمیبود، عوالمی که به دیده فرد انسان بارها درآمده. این عنصر بلاشرط و ثابت که سرچشمه تمام حقایق مکنون است و خود مظروف ظرف دانش، و اگر نمیبود دانشی نبود، روح ناب یا عقل کلیه است که هم شناخته و هم شناسنده هردو بهطوری مطلق و انفکاکناپذیر در هر موجودی بازنمودگار آن آنند. در میان تمامی موجودات عالم، انسان کاملترین بازتاب عقل کلیه -و در عنایت به سرمنشاء آن میتوانیم گفت عقل الهی- و بنابراین آیینه تمامنمای کل تصویر گیهان است.
تفاوت میان این دو واقعیت عکس و معکوس چنین است: در ابتدا عقل کلیه یا 'سوژه استعلایی' است، که نه تنها ابژه آن عالم خارج و محسوس است بل عالم درون روح بشری یا نفس نیز هست. آنگونه که عملکرد خرد میتواند ابژه دانش باشد، عقل کلیه ناتوان از عینیسازی هر چیزی است.
این درست است که عقل، دانش بلاواسطه و بلافصل 'خود' است، ولی این دانش فراسوی عالم تمایزها قرار میگیرد؛ یعنی از منظر دریافت متمایز بنا به دو قطب سوژه و ابژه، لاوجود است. ذهن انسان تمام عالم جسمانی را چون امری عینی درمییابد؛ و از عقل کلیه است که قوه فاهمه ذهن انسان مشتق میشود، ولی این فاهمه، از کارکردهای عقل کلیه نیست. سرآخر، چون انسان از روح ملکوتی، روح بشری و جسم ترکیب شده -که همه پارههایی از گیهاناند، و این گیهان خود از اعیان معرفت اوست- چون گیهانی خُرد در اندرون گیهان بزرگ ظاهر میشود، که ایندو تصاویری منعکس و قرین یکدیگراند. و از این منظر آموزه سنتیِ تطابق عالم کبیر و صغیر، برپایه ایده عقل اعلی و واحد است. این ایده پیوستی است میان گیهانشناسی و مابعدالطبیعه محض، که خود از هرمسیگری میراث برده. در هرمسیگری مفهوم مابعدالطبیعه، آموزه امر قدیم است در برابر امر حادث. تیتوس بورکهارت میگوید که بخش اعظم مابعدالطبیعه ارسطو، چیزی فراتر از گیهانشناسی نیست. خصیصه مابعدالطبیعه درست، منش تنزیهی (apophatic) آن است.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه