
کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی
معرفی کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی
کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی نوشتهٔ آلبرت روثرفورد و ترجمهٔ امید حسینی توسط انتشارات پندار تابان منتشر شده است. نویسنده در این اثر نشان داده که اگر مسیر پنهان در الگوهای فکریتان را بشناسید و حافظهتان را بهتر کنید، میتوانید تصمیمهای منطقی بگیرید. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید ودانلود کنید.
درباره کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی
ما انسانها به طور مداوم در حال فکر کردن هستیم، حتی زمانی که از این فرآیند آگاه نیستیم. از تصمیمات روزمره مانند انتخاب صبحانه گرفته تا برنامهریزی برای آینده، تفکر جزء جداییناپذیر زندگی ماست. اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چگونه فکر میکنیم؟ «فراشناخت» به معنای تفکر دربارهٔ فرآیند تفکر است. این آگاهی، اولین گام در تقویت مهارتهای «تفکر انتقادی» محسوب میشود. تفکر انتقادی، توانایی ارزیابی دقیق افکار، باورها و دیدگاههای دیگران است. با استفاده از این مهارت، میتوانیم تصمیمات آگاهانهتری بگیریم، ارتباطات مؤثرتری برقرار کنیم و مسائل پیچیده را حل کنیم. بزرگترین متفکران جهان از تفکر انتقادی برای حل چالشهای پیچیدهای مانند تغییرات آب و هوایی، اکتشافات فضایی و خلع سلاح هستهای استفاده میکنند. این مهارت، مسائل پیچیده را به سؤالات سادهتر و قابل مدیریت تبدیل میکند. تفکر انتقادی، تنها برای حل مسائل بزرگ کاربرد ندارد؛ بلکه در تصمیمگیریهای روزمره نیز بسیار مفید است. برای مثال، هنگام انتخاب برنامهٔ ورزشی مناسب، میتوانیم با تجزیه و تحلیل اهداف، نیازها و منابع موجود، بهترین گزینه را انتخاب کنیم. در عصر اطلاعات، دسترسی به منابع مختلف آسانتر از همیشه است، اما باید به یاد داشته باشیم که همهٔ اطلاعات موجود، دقیق و قابل اعتماد نیستند. تفکر انتقادی، به ما کمک میکند تا اطلاعات را ارزیابی کنیم و از آنها به طور مؤثر استفاده کنیم. مغز انسان، عضوی شگفتانگیز است که توانایی تفکر دربارهٔ تفکر را دارد. اما این عضو پیچیده، مستعد سوگیریهای ناخودآگاه نیز هست. سوگیریها، الگوهای فکری هستند که بر اساس تجربیات و دانش قبلی شکل میگیرند و میتوانند بر قضاوتها و تصمیمات ما تأثیر بگذارند. مهارتهای تفکر انتقادی شامل شناسایی منطق پشت باورها و دیدگاهها، تجزیه و تحلیل استدلالها، شناسایی نقاط ضعف در استدلالها، ارائهٔ راهحلهای منطقی، اعتبارسنجی اطلاعات و ارزیابی باورها میشود. تفکر انتقادی، لزوماً با خلاقیت در تضاد نیست؛ بلکه میتواند به تقویت آن کمک کند. با ارزیابی منطقی دیدگاهها، میتوانیم به ایدههای نوآورانه و راهحلهای خلاقانه دست پیدا کنیم. تفکر انتقادی، یک مهارت اکتسابی است که با تمرین و ممارست قابل تقویت است. همهٔ افراد میتوانند این مهارت را یاد بگیرند و در زندگی روزمره از آن بهره ببرند. تفکر انتقادی، ابزاری قدرتمند برای حل مسائل، تصمیمگیریهای هوشمندانه و برقراری ارتباطات مؤثر است. با تقویت این مهارت، میتوانیم زندگی آگاهانهتر و موفقتری داشته باشیم.
چرا باید کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی را بخوانیم؟
تفکر انتقادی، به ما کمک میکند تا از تصمیمگیریهای احساسی و جانبدارانه دوری کنیم و با رویکردی منطقی و عقلانی، به مسائل نگاه کنیم. این مهارت، استقلال فکری را تقویت میکند و به ما امکان میدهد انتخابهای هوشمندانهتری داشته باشیم. مطالب این کتاب به کسب تفکر انتقادی کمک میکنند.
خواندن کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی و عصبشناسی کمک میکند تا درک بهتری از نحوهٔ عملکرد مغز در فرآیندهای تفکر انتقادی پیدا کنند. این کتاب میتواند منبع ارزشمندی برای دانشجویان و پژوهشگرانی باشد که در زمینههای روانشناسی، عصبشناسی و علوم شناختی فعالیت میکنند. افرادی که به دنبال تقویت مهارتهای تفکر انتقادی خود هستندبا کمک این کتاب میتوانند با درک بهتر از نحوهٔ عملکرد مغز، مهارتهای تفکر انتقادی خود را تقویت کنند.
بخشی از کتاب عصب شناسی و تفکر انتقادی
«تغییر حالت هوشیاری هم میتواند ما را از عملکرد بخشهای مغزمان در زمانهای مختلف باخبر کند. مثلاً نقاشیکردن همزمان با آوازخواندن سخت است. الکل و مواد مخدر هم میتوانند باعث این تغییر حالت شوند، چون بخشهای مختلفی از مغز (بهخصوص لوب پیشانی که مسئول بازدارندگی و تصمیمگیری است) را کماثر میکنند. وقتی حالت هوشیاری در اثر مصرف الکل تغییر میکند، قابلیت قضاوت و مهارتهای اجتماعیمان افت میکنند؛ اما دلیلش را نمیدانیم. این تغییرها، مثل اتفاقی که در آزمایش مغز دوپاره دیدیم، نیمهخودآگاهاند.
حالت هوشیاریمان در اثر هیپنوتیزم هم عوض میشود. هیپنوتیزم حس آگاهی را بالا میبرد؛ تا جایی که سوژهها مسائلی را میفهمند که ذهن خودآگاهشان نمیدانسته. موقع هیپنوتیزم، اطلاعات حسی در کانالهای نیمهخودآگاهِ حسیمان پردازش میشوند. این اتفاق میتواند آثار نامعمولی هم داشته باشد. البته مغز میتواند برعکسش را هم انجام دهد. وقتی افراد تسلیم رهبر فرقهای میشوند، تفکر انتقادی را کنار میگذارند و دیگر نشانههای هشدار را بهصورت نیمهخودآگاه پردازش نمیکنند. این پاسخ تکاملیافته است: وقتی هیپنوتیزم میشویم یا جلوی رهبری باجذبه قرار میگیریم، مغز تفکر انتقادیمان را قطع میکند و پاسخهای فیزیکی را در اولویت میگذارد.
مغز اندام پیچیدهای است اما ماهیت فیزیکی هم دارد، برای همین از فرآیندهای شیمیایی اثر میگیرد. از این رو انسانها نمیتوانند همیشه خودشان را کامل کنترل کنند و تصمیمهای آنی میگیرند. خیلیوقتها نمیتوانیم عادتهایمان را آگاهانه عوض کنیم، چون تنظیم دوبارهٔ معادلههای شیمیایی و خواستهها برای مغز سخت است. لوب پیشانی، که تصمیمهایمان را مدیریت میکند، انرژی زیادی میگیرد. برای همین همیشه ازش استفاده نمیکنیم و بیشتر وقتها افسار را به دست غریزههایمان میدهیم.
با این وجود، قدرت تصمیمگیری هم داریم. وقتی ایرادها و ضعفهای مغزمان را بشناسیم، میتوانیم فرآیند تفکر انتقادی را بهتر پیش ببریم. درست است که از عادتها و میلهایمان اثر میگیریم، اما معنایش این نیست که نمیتوانیم تغییرشان دهیم. با تغییر رفتارها و طرز فکرمان میتوانیم عادتهایمان را هم عوض کنیم، چون با این روش ساختار مغزمان بهمرور زمان سروشکل تازهای میگیرد. تفکر انتقادی یکی از ابزارهای اساسی برای تغییر رفتارمان است. مغز میتواند شکل فیزیکی و چیدمان عصبیاش را تغییر دهد، پس میتوانیم آن را آموزش دهیم. وقتی مغزمان نحوهٔ استفاده از ابزارهای منطقی و تجربی را یاد بگیرد، میتوانیم آنها را در همهٔ جنبههای زندگیمان بهکار ببریم و از موانع «مغز نخستی» بهسلامت عبور کنیم. در فصلهای بعد، میفهمیم چطور این مهارتها را بهدست بیاوریم و تصمیمهای بهتری بگیریم.»
حجم
۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه