کتاب جک ما به روایت خودش
معرفی کتاب جک ما به روایت خودش
کتاب جک ما به روایت خودش اثر سالک لی و باب سانگ است. این کتاب را مریم دریانی به فارسی برگردانده است.
درباره جک ما
جکما، یا مایون، متولد ۱۰ سپتامبر ۱۹۶۴، یک کارآفرین و نیکوکار چینی است. او مؤسس و (تا زمان بازنشستگیاش در سپتامبر ۲۰۱۹) رئیس اجرایی گروه علیبابا، یکی از موفقترین شرکتهای اینترنتی دنیاست. ما، با تخمین سرمایهٔ خالص ۳۷ میلیارد دلاری، یکی از ثروتمندترین افراد این سیاره است. سفر او به قله، واقعاً از هیچ به همه چیز رسیدن است.
ما، قبل از تأسیس علیبابا یک معلم انگلیسی معمولی در کالج هانگژو بود. او در سفری که در سال ۱۹۵۵ به سیاتل واشنگتن داشت توسط دوستی با اینترنت آشنا شد. با جستجو کردن کلمات آبجو و چین هیچ نتیجهای پیدا نشد و ما تصمیم گرفت یک شرکت اینترنتی تأسیس کند و شبکهٔ گستردهٔ جهانی را به کشورش بیاورد. او از کدنویسی و کامپیوتر هیچچیز نمیدانست و تعداد محدودی از مردم چین میفهمیدند که اینترنت چیست، چه برسد به اینکه پتانسیل آن را در بازار بدانند. همین باعث شد که ما خودش را «نابینایی سوار بر یک ببر نابینا» بنامد. علیرغم تمام این موانع ما مصمم بود تجارت خود را آغاز کند. او از اقوام پول قرض کرد و دفتری با ۱۷ شریک در آپارتمان کوچکش در هانگژو تأسیس کرد. در ابتدا شرکت هیچ سودی نمیکرد. بعد خدماتش را رایگان کرد و سریع گسترش پیدا کرد و کم مانده بود جمع شود. علیبابا بعد از چند شروع غلط، سکویی برای تجارتهای کوچک و متوسط چینی ساخت، تا با خریداران بینالمللی ارتباط برقرار کنند و در سال سوم بالاخره شرکت به سوددهی رسید. دید منحصربهفرد، روحیهٔ مثبت و عزم بیپایان ما کمک کرد علیبابا مقتدرترین شرکت تجارت الکترونیکی چین شود.
یکی از معروفترین شعارهای ما «هرگز تسلیم نشو»، نگرش ما را در مواجهه با طرد شدن در تمام زندگیاش نشان میدهد. او دوبار در امتحانات دانشگاه رد شد و در آخر جایی را قبول کرد که خودش آن را «بدترین دانشگاه شهر من» مینامد. بعدها دانشکدهٔ تحصیلات تکمیلی هاروارد ده بار او را رد کرد. وقتی مرغ سوخاری کنتاکی به چین آمد، ۲۴ نفر درخواست کار دادند و ۲۳ نفر پذیرفته شدند. جک تنها کسی بود که قبول نشد.
در سال ۲۰۱۵ فوربز او را یکی از ۲۲ فرد قدرتمند سراسر دنیا نامید و در ۲۰۱۷ نام او را در لیست بزرگترین رهبران دنیا قرار داد. از آنجایی که علیبابا در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۴ به یک شرکت سهامی عام تبدیل شد و رکورد ۲۵ میلیون دلار را برای عرضهٔ اولیه زد. جک ما و شرکتش به موضوعات داغ دنیای رسانه تبدیل شدند. او اولین کارآفرین سرزمین چین است، که عکسش روی مجلهٔ فوربز چاپ میشود و با رهبرانی همچون پرزیدنت باراک اوباما مصاحبهٔ تلویزیونی داشته است.
جک ما که به داشتن تواضع، صمیمیت و شخصیت شاد و بانشاط معروف است، یک نماد تجاری بسیار محترم در چین است.
این کتاب قصد دارد با سخنانِ خودِ جک ما که از مقالات، صحبتهای عمومی، مصاحبههای تلویزیونی و غیره نقل شده است، شناخت بهتری از او برای خوانندگان سراسر دنیا فراهم کند. اگرچه ما انگلیسی صحبت میکند و اغلب در رسانههای ایالات متحده مصاحبه میکند، ولی نویسندگان کتاب صدها ساعت وقت صرف کردهاند تا از رسانههای چینی هم مطالبی را از جمله پوششهای خبری بزرگترین روزنامههای چین و برنامههای تلویزیونی و همینطور سخنرانیهای جلسات دائمی مدیران شبکه که نمایش سیار در چند شهر به ما و همکارانش اجازه میدهد به کاربران محلی علیبابا دربارهٔ خدمات و بهترین تمرینهای تجاری آموزش دهند، استخراج کنند. نقل قولهای این منابع از چینی ترجمه شدهاند و دید با ارزش ما را دربارهٔ کارآفرینی، ارزشهای تجارت، تجارت الکترونیکی، خیریه، رقابت و غیره برای اولین بار در دسترس خوانندگان انگلیسیزبان قرار داده است.
خواندن کتاب جک ما به روایت خودش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به سرگذشت شخصیتهای تاثیرگذار را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم
بخشی از کتاب جک ما به روایت خودش
رهبری
کنترل یک شرکت هرگز نباید حول تعداد سهامهای یک مدیرعامل باشد. بلکه باید حول دانش و بصیرت او باشد. سازمان خود را با یک تیم مدیریتی علمی و منطقی بسازید و هرگز به هیچ سرمایهگذار یا شخصی اختیار تام ندهید.
برنامهٔ زندگی فورچیون، ۲۹ مارس، ۲۰۰۳
وقتی تجارتی را شروع میکنید، باید قادر به خندیدن هم باشید. یک دید قوی و ذهن فعال این امکان را فراهم میسازد. به کاری که انجام میدهید افتخار کنید و توانا و قوی باشید. برای خندیدن و سرافراز بودن به چشمان قوی و یک ذهن باز نیاز است.
جلسهٔ مدیران شبکهٔ نینگبو، ۱۱ ژوئن، ۲۰۰۲
هر روز در دفتر بودنم، یادآور نقل قولی از رماننویس هنرهای رزمی جینیونگ است: «رهبران بزرگ میدانند که باید برای استعدادهای اطرافشان ارزش قائل شوند».
جیفانگ دیلی، ۴ دسامبر، ۲۰۰۸
در شرکت ما نمودار سازمانی برعکس است. مشتری در رأس است، کارکنان درست در زیر آنها هستند، بعد مدیران، قائممقامان و من مدیرعامل در پائین نمودار هستیم. رؤسای من، قائممقامانی هستند که بالای من هستند. رؤسای قائممقامان، مدیرانی هستند که بالای آنها قرار دارند و همینطور تا بالا پیش میرود، تا به کارکنان میرسد، که مشتریها رؤسای آنها هستند. من به عنوان مدیرعامل دروازهبان این تیم فوتبال هستم. اگر دروازهبان حملات زیادی را روی تیم ببیند، یعنی دردسر بزرگ، حالا سطح مهارت هر چقدر میخواهد، باشد.
جلسهٔ مدیران شبکهٔ شنژن، ۵ مارس، ۲۰۰۸
تجارت چین باید توجه زیادی به حس همکاری داشته باشد. همکاری از کار گروهی میآید. خودتان را به عنوان تنها قهرمان بالاتر از همه قرار دهید و عواقبش را تحمل کنید.
جلسهٔ مدیران شبکهٔ نینگبو، ۱۱ ژوئن، ۲۰۰۲
با آیندهنگری، ذهن باز و توانایی و با کار کردن با دیگران، خودتان را به عنوان یک رهبر بار بیاورید. این برداشتی است که من از یک رهبر بااستعداد بودن دارم.
آکادمی لِیکساید، ۲۸ مارس، ۲۰۰۸
یک رهبر خوب زیردستانی را که میتوانند از او پیشی بگیرند، آماده میکند. به چالش کشیدن آنها در این پروسه، خوب است. اگر نتوانید در عرض شش ماه یک جانشین خوب پیدا کنید، پس در استخدام استعدادهای خوب مشکل دارید.
یک رهبر باید به دنبال بهترین چیزها در هر فرد باشد. آنها باید نیرویی در هر فرد پیدا کنند، که شاید خود فرد از آن آگاه نباشد. دیدن و پرورش این نیروی نهفته برای توانایی شما به عنوان یک رهبر ضروری است. چه چیزی باعث شد من به این موضوع فکر کنم؟ تماشای بازیهای اِن. بی. اِی.
این بازیکنان بسکتبال بهتر میشوند، زیرا هر دوازده بازیکن هر تیم میخواهند در زمین باشند. همهٔ آنها فکر میکنند که به قدر کافی برای بازی کردن خوب هستند و این رقابت زیادی به وجود میآورد. اگر در شرکتتان چنین سیستمی داشته باشید که هیچ تضمینی نباشد و قضاوت بر اساس عملکرد باشد، تیم خوبی را وارد بازی میکنید.
جلسهٔ مدیران شبکهٔ نینگبو، ۱۱ ژوئن، ۲۰۰۲
هنر رهبری سه چیز بیشتر نیست: دید، دل و قدرت. دید، به شما اجازه میدهد با هزاران مایل سفر کردن، بیشتر از خواندن هزاران کتاب چیز بیاموزید. یادگیری از مشاهدات، شما را قادر میکند بیشتر از دیگران ببینید. در شهر خودتان ممکن است قویترین باشید. بعد به شانگهای میروید و با کسانی که خیلی جلوتر از شما هستند مواجه میشوید. به توکیو و نیویورک میروید و تعداد افراد قدرتمند بینهایت به نظر میرسد. بنابراین با افزایش دیدتان دیگران شما را تشویق میکنند. یک رهبر باید دل هم داشته باشد. از هر ده نفر فرد بااستعداد، نه نفر عجیب و غریب هستند. اخلاق خاص آنها باعث شده آنها فکر کنند که در کاری که انجام میدهند بهترین هستند. آنها را تحمل کنید. لازم است دلتان را بزرگ کنید و اگر در این روش هر روز خویشتندار باشید، دلتان بزرگ خواهد شد. بعضیها واقعاً با مزه هستند مینشینند و سر هیچ و پوچ قهر میکنند. آنها روزگار خودشان را تلخ میکنند، زیرا دل ندارند.
برنامهٔ زندگی فورچیون، ۲۹ مارس، ۲۰۰۳
حجم
۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب میخواهم