کتاب هرایی
معرفی کتاب هرایی
کتاب هرایی داستانی از سعید تشکری است که با قصههای بهم پیوسته از زندگی مردم میگوید و موضوع اصلی آن، وفای به عهد است.
درباره کتاب هرایی
هرایی چندین معنی دارد. اگر این واژه را در فرهنگ لغات جستجو کنیم این معانی را برای آن میبینیم: درخشیدن ـ ترس و بیم (برهان) مانند هره در دلهره (از حاشیه برهان چ معین) ـ آواز مهیب مانند آواز وحوش.
هرا: فرو ریختن و آواز و صدای فرو ریختن (برهان)
هرا: هرات (برهان) رجوع شود به هرات
و این داستان ترکیبی است از همه اینها. تشکری در یکی از مصاحبههایش درباره این رمان اینطور گفته است: «من در «هرایی» میخواستم نشان دهم که انسانها چقدر میتوانند پای نذرشان بایستند، وقتی آرزویی دارند و نذری برای رسیدن به آن میکنند و آن آرزو برآورده میشود؛ چقدر و تا کجا به نذرشان وفادارند؟ وفاداری به عهد شخصی که این عهد شخصی با خودش عهد کاری، اجتماعی و اخلاقی میآورد.
بنابراین رمان «هرایی» درباره این فراز و نشیب و دوگانگی هویت و وفای به عهد است.»
داستانی که مخاطبان را قدم به قدم با شخصیتهایش آشنا میکند و آنها را به درون زندگی پر فراز و نشیبشان دعوت میکند: فرشته و همسرش پژمان و پسرشان مخدوم، کرامت و ستاره، درگیریهای ستاره با کرامت و نگرانیهایش از زندگی بعد از مرگ کرامت. فرشته و بار تنها تربیت کردن پسرش و نگرانی از اینکه روزی شرمنده همسرش شود و ...
کتاب هرایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن داستانهای ایرانی لذت میبرید، خواندن کتاب هرایی را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره سعید تشکری
سعید تشکری نویسنده، کارگردان و رماننویس ایرانی درسال ۱۳۴۲ متولد شد. او فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بینالمللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستان نویسی و رماننویس است که چاپ مقالات در مطبوعات در حوزهی ادبیات و هنر را نیز در کانامهی خود دارد.
چاپ آثار در حوزهی رمان، ادبیات نمایشی و ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی نگارش نمایشنامههای رادیویی در اداره کل نمایش رادیو از فعالیتهای دیگر تشکری در زمینه ادبیات و تئاتر و سینما است.
از میان کتابهای او میتوان به سینما مایاک، اوسنه گوهرشاد، دورتاب، کافه داش آقا، رژیسور، سبز آبی، موقف و آرتیست اشاره کرد.
بخشی از کتاب هرایی
هراس تنها شدن از سوی ستاره. آدمی که به شکل واقعی نیست، اما بودن ظاهریش جلوی دهن مردم رو گرفته. هراس زمینگیر شدن که اگر بشه، جز مزاحمت برای آبجی فرشته چیز دیگهای نخواهد بود. شرمندگی مقابل مخدوم که به جای دخترهام اون باید در حقم فرزندی کنه و مراقبم باشه.
تازه این اولشه.
این زخمِ کوچیک پا با شستشوهای مکرر به خاطر وسواس تمیز و پاکی و نجسی ستاره، حالا دهن باز کرده، چرک کرده و دکترها گفتن پوشیدن کفش و تعریق پا و همون شستشوها خطری برای سیاه شدن بافت و سرانجام قطع انگشت پاست. نه سرانجام. که سرانجام مراعات نکردن، سیاه شدن تکتک انگشتان همین پا و پیشرویاش تا قطع کامل پاست.
دکترها میگن وقتی بیماری و درد به کسی هجوم آورد، باید مبارزه کنه، اما من به خاطر رفتار غلط ستاره در مقابل بیماریم به این حال و روز افتادم. دو سال قبل سکته ناقص اولیه بوده و من به خاطر ترس از رفتار و واکنش ستاره پیگیر نبودم.
حالا هم که ستاره خانوم رسماَ میخواد من رو از خونه بیرون کنه.
بله بیرون کنه.
معنای اینکه من توی خونه نمیتونم خوب مراقبت باشم.
اینجا پله داره.
کنار خواهرت راحتتری.
من میآم اونجا بهت سر میزنم.
یا دهتا و صدتا حرف دیگه اینجوری، جز بیرون کردن، چیز دیگهای نمیتونه باشه.
تازه یه چمدون لباس و تمام وسایل شخصی حالا، آماده توی صندوق عقب ماشینه که واسه یه مسافرت چند هفتهای جواب میده، این چه معنایی میتونه داشته باشه؟
یه قهر امروزی! یه فرار از مسئولیت به شکل ظاهراً منطقی و دلسوزانه. یه نقطه واسه تموم شدن. یه اخطار. یه بیانصافی.
حجم
۱۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه