دانلود و خرید کتاب زینب زینت اندیشه فرشته قصاب برازجانی
تصویر جلد کتاب زینب زینت اندیشه

کتاب زینب زینت اندیشه

انتشارات:مرکز نشر هاجر
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زینب زینت اندیشه

کتاب زینب زینت اندیشه اثری از فرشته قصاب برازجانی است که نگاهی به سبک زندگی ‌نائبة‌الحسین (ع) از آغاز تا پرواز می‌اندازد. زنی شجاع و قوی که در زندگی مصیبت‌های فراوانی را تحمل نمود اما از راهی که انتخاب کرده بود، دست نکشید. 

درباره کتاب زینب زینت اندیشه

حضرت زینب (س) دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) پنجم جمادی‌الاول سال پنجم یا ششم هجری قمری در مدینه متولد شد. نامش را حضرت محمد (ص) انتخاب کرد و هنگامی که حضرت علی (ع) در کوفه حضور داشت، کار تفسیر قرآن به زنان را در آنجا بر عهده گرفته بود. 

حضرت زینب همسر عبدالله بن جعفر بود که از یاران قدیمی حضرت محمد و حضرت علی بود. زینب (س) در واقعه کربلا در کنار امام حسین (ع) شجاعانه ایستاد. اما بعد از شهادت امام حسین، همراه با دیگر بازماندگان جنگ، به اسارت درآمد و از کوفه به شام رفت. حضرت زینب در کوفه و شام و در حضور یزید، خطبه‌هایی را ایراد کرد که بسیار تاثیرگذار بودند. این تاثیر تا جایی بود که یزید مجبور شد تا جنایتی را که متکب شده بود به گردن ابن زیاد بیاندازد و او را لعن و نفرین کند.

حضرت زینب (ع) سختی‌های بسیاری کشید و از این رو لقب ام المصائب را به او اختصاص دادند. درباره آرامگاه او اختلاف نظرهایی وجود دارد. حرم حضرت زینب در شام است و مقام السیده زینب در مصر نیز منسوب به او است. 

فرشته قصاب برازجانی در کتاب زینب زینت اندیشه با زبانی ساده و روان، آمیخته به زیبایی و احساسات، زندگی حضرت زینب را بررسی کرده است و به شرح فعالیت‌های او از زمان تولد تا زمان وفاتش پرداخته است. 

کتاب زینب زینت اندیشه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

زینب زینت اندیشه را به تمام دوست‌داران مطالعه کتاب‌های مذهبی و عاشقان حضرت زینب (ع) پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب زینب زینت اندیشه

رسول خدا فرموده بود: «مَن اَخلَص الله تعالی اربَعین صَباحاً، فَجَر الله ینابیعَ الحِکمه مِن قَلبِه عَلی لِسانِه.»

«کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند؛ خداوند چشمه‌های حکمت را از قلب به زبانش جاری می‌کند.»

تو مصداق کلام رسول‌الله بودی، بانوی فهمیده. روزی امام علی (ع) زینب (س) و برادرش عباس را در کنار هم نشانده بود. زینب (ع) پرسید: «پدر جان! آیا ما را دوست داری؟» علی(س) فرمود: «آری عزیزم! فرزندان ما جگر گوشه‌های ما هستند.»

پس بانو زینب گفت: «پدر! دو عشق در یک دل جمع نمی‌شوند؛ عشق خدا و عشق فرزندان و اگر هم چیزی باشد باید گفت، شفقت از آنِ ماست و عشق محض برای خداست» و امام علی(س) مهربانانه او را نوازش کرد.

زینب(ع) همان کسی است که زین‌العابدین درباره‌اش فرمود: «اَنتَ بِحمدِالله عالمَه غیر مُعَلِمه و فَهمَه غیرِ مُفهِمه.»

بزرگ هستی و بزرگ‌زاده بانو.

رؤیای زینب(ع) ، تعبیر محمدصلّی‌الله‌علیه‌وآله

دختر پاک، زینب(ع) !

وحشت‌زده بودی و هراسان، زمین به زیر پایت تند و تند می‌چرخید، گیج شده بودی؛ به شدّت ترسیدی. بدنت می‌لرزید. دست و پایت یخ زده بود. رؤیایی بود عجیب و هراسناک. چشم که باز کردی اشک‌هایت سرازیر گشت، ترس بر دل بلورین تو نشست در پنج‌سالگی‌ات.

پیامبر خاتم، دستان سردت را میان دستان ملکوتی‌اش گرفت. گرمی و آرامشی به قلب و روحت رسید. به آرامی گفت:

«چه شده است زینبم؟ هراسان شده‌ای؟ خواب دیده‌ای؟» و در حالی که لبانت می‌لرزید پاسخ دادی:

یا جدّاه! رؤیایی وحشتناک دیدم. طوفان شدیدی بود. همه‌جا تاریک، بیابانی بزرگ، غبار عظیمی بود در پهنای آن بیابان. با شدّت آن طوفان به هر سو پرتاب می‌شدم. خانه‌ها از شدّت طوفان از جا کنده می‌شدند و کوه‌ها متلاشی. به ناگاه چشمم به درختی کهنسال افتاد در میان آن طوفان و غبار بیابان. خودم را به سمت آن درخت کشاندم که از تهاجم طوفان در امان بمانم. به ناگاه آن طوفان درخت کهنسال را ریشه‌کن کرد، میان زمین و آسمان معلّق ماندم. به شاخه‌ای از آن شاخه آویزان شدم باد شدید آن شاخه را شکست، پس چنگ به شاخه دیگری زدم، آن شاخه هم با فشار و قدرت طوفان شکسته شد. چشمم به دوشاخه متّصل به هم افتاد دستانم را به دور آن دوشاخه گره زدم تا در امان بمانم؛ پس ناگاه آن دوشاخه هم پی‌درپی شکستند. حیران شدم و سرگردان و وحشت‌زده بودم و مستأصل. از وحشت فریاد زدم. از خواب بیدار شدم.

رسول خدا به چشمان زینب(ع) نگریست، اشک در چشمانش حلقه بست. به آرامی بر رخ و گونه زینب(ع) نوازش کرد. موهایش را از روی صورتش پس زد، به آهستگی فرمود:

«دخترکم، آن درخت کهنسال جدّ توست که باد اجل به زودی بر زندگی‌ام خواهد وزید و آن شاخه اول؛ مادرت فاطمه(ع) است که به آن پناه بردی و آن شاخه دیگری پدرت علی(س) . دوشاخه متصل‌به‌هم برادرانت حسن و حسین علیهما السّلام هستند که به‌نوبت تو را ترک خواهند کرد؛ و تو می‌مانی و مصیبت‌های سنگین بعد از آنان.»

دختر بلورین. تو را صبوری باید و تحمل، تو را استقامت باید و پایداری. تو هستی و سختی‌های فراوان.

آماده‌باش که طوفان‌ها در راه است، عزیز بابا.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۴۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۱۲,۵۰۰
تومان