کتاب در تنگنای صندوق
معرفی کتاب در تنگنای صندوق
کتاب در تنگنای صندوق نوشته ساسان حبیبوند است. این کتاب یکی از مجموعه کتابهای کوچک خودشناسی است که به شما کمک میکند خودتان را بیشتر و بهتر بشناسید و بتوانید با شناختن اعماق وجودیتان در راه بهتر شدن قدم بردارید.
درباره کتاب در تنگنای صندوق
اغلب ما گاه و بیگاه در اتفاقهای تلخ گذشته غرق و دچار حسرت و اندوه میشویم یا به آنچه هنوز روی نداده فکر می کنیم و مضطرب و نگران میشویم. خیلی از ما حتی به بیهودگیِ غم گذشته و نگرانی آینده پی بردهایم؛ یعنی میدانیم که غصه گذشته هیچچیز را تغییر نخواهد داد. نگرانی امروز هم کمکی به بهتر شدن فردایمان نخواهد کرد، بلکه برعکس، فشارهای روحی ناشی از اندوه و اضطراب، موجب فرسایش توان و انرژی ما خواهد شد و قدرتمان را در حل مسائل، پایین خواهد آورد. این همان چیزی است که به آن مشکل «افکار منفی» یا «افکار مزاحم» میگوییم، زیرا روشن است که تمام این حالتهای آزاردهنده از فکر ما ناشی میشوند.
همه ما میدانیم که اگر از گرداب افکار بیهوده خلاص شویم، احساسات نامطلوب هم ما را رها خواهند کرد، اما مشکل این است که تسلط کافی بر افکار خود نداریم. نمیتوانیم خود را از شرّ فکرهای لجوجی که این احساسات رنجآور را به دنبال میآورند، خلاص کنیم. انگار ذهن و اندیشه ما در اختیار خودمان نیست. بسیاری از ما طوری تسلیم امواج این افکار فلجکننده میشویم که تا مرز امراض عصبی و نارسایی قلبی و حتی سکته و مرگ پیش میرویم و همه اینها از تسلیم شدن به سیل بیامان فکر است.
فکرهای آزاردهنده، مثل هیولایی، وجود ما را به کام خود میکشند و قایق زندگیمان را مانند تختهپارهای به صخرههای رنج و فرسایش میکوبند.
کتاب در تنگنای صندوق به شما یاد میدهد خودتان را بیرون بکشید و ذهنتان از این افکار ناراحت کننده نجات دهید.
خواندن کتاب در تنگنای صندوق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال یک زندگی شاد هستند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در تنگنای صندوق
اما سؤال این است که چکار باید کرد؟ چگونه میتوان از رنج خیالات و توهمهای ذهنی خلاص شد؟ چگونه میتوان ذهنی هشیار، آگاه و آرام داشت؟ در جواب این پرسش بیایید از طرح صورت مسئله شروع کنیم. بدیهی است که تا ماهیت یک مشکل را به خوبی نشناسیم، حل کردن آن دشوار خواهد بود. اتفاقاً یکی از اشتباهات رایج ما، شتافتن برای حل هر مسئلهای قبل از تحلیل و تعمق کافی در مورد آن است و این، شیوهای است که بسیاری از تلاشها و چارهجوییهای ما را بیاثر میکند. بنابراین لازم است قبل از طرح هر راهکار و راه حلی، زوایای مشکل را کمی بیشتر بکاویم و ماهیت آن را به قدر کافی بر آفتاب بیفکنیم.
ب. عینک ضخیم
به گمان من، در کل میتوان گفت ذهن ما از دو جنبه دچار خطا و آفت شده است: از جنبهی کمّی و از جنبهی کیفی، و برای رسیدن ذهن به وضعیت آرامش و خردمندی، باید در هر دو بُعد، آن را ورزیده کرد و پرورش داد. منظور از مسئلهی کمّی، حجم فراوان اطلاعات مبهم و آشفته است. مشکل آن است که از دوران خردسالی، بر اثر بمباران شعارها، آموزهها و تلقینهای محیط، انباری از دانستههای مبهم و متناقض در حافظهی ما گرد آمده که مایهی تیرگی ذهن و سردرگمی فکر ماست.
امروز ما دنیا را از پشت عینک ضخیمی از اطلاعات نقد نشده و دانستههای هضم ناکرده میبینیم، نه به شکلی شفاف و مبتنی بر منطقی روشن. به حرفها و تصورهای رایج در جامعه نگاه کنید. همهی آدمها یا از محبت و عشق و احترام و ارزش و زیبایی حرف میزنند یا بر عکس، از بدی و بیمهری و حقارت و زشتی سخن میگویند، اما کمتر توافقی بر سر معنای واقعی این کلمات وجود دارد، وگرنه بین انسانها این همه جنگ و کینه و سوءتفاهم به وجود نمیآمد.
حجم
۶۴۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه
حجم
۶۴۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه