
کتاب پیش از سقوط
معرفی کتاب پیش از سقوط
پیش از سقوط نوشته کریستوفر بولاس کتابی با موضوع روانکاوی فروپاشی روانی برای روانشناسان بالینی است.
درباره کتاب پیش از سقوط
کریستوفر بولاس در این کاوش سرمشق بالینی جدید و شجاعانهای ارائه میکند تا به دیدگاهی بنیادی دربارهٔ درمان روانکاوانهٔ کسانی برسد که در آستانهٔ فروپاشی روانیاند.
به نظر او، هدف ناآگاهانهٔ فروپاشی نشان دادن «خود» به دیگری است، با این هدف که به شکلی دگرگونکننده آن را بفهمد و به این ترتیب، رنج اصلی فرد را بهطور مستقیم بشناسد و درک کند. اگر فروپاشی روانی بهموقع تشخیص داده شود، به «موفقیتی غیرمنتظره» تبدیل میشود. این اتفاق اهمیت شخصی بسیار زیادی دارد، اما اگر قرار است فروپاشی توانایی دگرگونکنندهٔ خود را نشان دهد، باید آن را عمیقاً درک کرد.
بولاس معتقد است بستری شدن، داروی زیاد و CBT/DBT این فرصت را از بین میبرند. در عوض، پیشنهاد او این است که بسیاری از این بیماران باید روانکاوی طولانی و فشرده دریافت کنند.
کتاب پیش از سقوط به چالشهای کار با کسانی میپردازد که تحت درمان یا روانکاویاند، کسانی که بهطور ناگهانی یا تدریجی علائم فروپاشی روانی را نشان میدهند؛ علائمی که به دلایل مختلف با یک رویکرد بالینی معمول قابلدرمان نیستند. این کتاب برای راههایی که اغلب در پیش گرفته میشوند ـ بستری شدن در بیمارستان و یا داروهای ضدروانپریشی یا ضدافسردگی ـ جایگزینی پیشنهاد میدهد. این جایگزین میتواند بر ادامهٔ زندگی شخص تأثیر بگذارد.
همچنین، این کتاب پاسخی کوبنده به روشهای درمانی مشهوری مانند رفتاردرمانی شناختی و رفتاردرمانی مناظرهای است که فقط یک نتیجه دارند، اینکه به بیماران اجازه میدهند زندگی درونیشان را کنار بگذارند و توجه خود را به یک پروژهٔ شناختی با محدودیت زمانی معطوف کنند.
خواندن کتاب پیش از سقوط را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پیش از سقوط برای گروهی از روانشناسان بالینی که روانکاوی معمول را در مواجهه با بحران رو به وخامتِ بیماران در شُرف فروپاشی ناکافی میدانند جالب توجه خواهد بود.
بخشی از کتاب پیش از سقوط
در کار روانکاوی، روش روانکاو در پذیرش مراجع، بهاندازهٔ حرفهای روانکاو به مراجعان اهمیت دارد.
اگر روانکاو یک سال یا بیشتر با یک بیمار کار کرده باشد، آنها چهارچوب شخصیتی یکدیگر را درونی کردهاند. توضیح این موضوع دشوار است، اما به این فکر کنید که چطور پس از مدتی گوش دادن به موسیقی یک آهنگساز خاص، شکل شخصیت موسیقایی او را در درون خود احساس میکنیم. ناخودآگاهِ ما الگوها را دریافت و سازماندهی میکند و تشخیص میدهد. این الگوها شکلی ایجاد میکنند که ممکن است هر محتوایی داشته باشد؛ چه این محتوا سبک شخصی موسیقایی باشد که بهصورت الگوی یک سبک شخصی موزون و آهنگین خاص بیان شود، چه انگارهای شاعرانه که شکلش را از وزن ترکیب ویژهٔ آن گرفته باشد که ترتیب تصاویر را شکل میدهد.
روانکاوان آموزش دیدهاند که «تأثیرپذیر» باشند. این اصطلاحی است که فروید بارها برای توصیف روش روانکاو نسبت به شناخت مراجع استفاده کرد. آنها اجازه میدهند روش شخصیت و ارتباط گرفتن مراجع بر آنها تأثیر بگذارد. روانکاوان باید تا حد ممکن پذیرای این موضوع باشند و با اینکه ممکن است خیلی زود متوجه الگوها شوند، باید قضاوت سریع را کنار بگذارند و بتوانند پذیرای شکل شخصیت فرد باشند.
زمانی که ناخودآگاهِ روانکاو با ناخودآگاه بیمار ارتباط برقرار میکند، بیمار بیشتر خود را بروز میدهد و معمولاً کار با او دشوارتر میشود و او همیشه در بیان سبک شخصی هستی و ارتباطگیری دقیقتر میشود. و روانکاو در طول زمان چهارچوب شخصیتی بیمار را در خود احساس خواهد کرد. همانطور که میتوانیم احساس موسیقی موتزارت را ـ حتی زمانی که به موسیقی او گوش نمیدهیم ـ در ناخودآگاهمان احضار کنیم، احساس مربوط به ادراکهای بسیار زیادی را که بیمار در ما ایجاد میکند نیز میشناسیم.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه