کتاب ناخدایان خاک و شن
معرفی کتاب ناخدایان خاک و شن
کتاب ناخدایان خاک و شن نوشته ژرژه آمادو است که با ترجمه مرضیه مداحی منتشر شده است. این کتاب داستان گروهی از کودکان یتیم است که خود را ناخدایان خاک و شن میخوانند.
درباره کتاب ناخدایان خاک و شن
این گروه زندگی را از راه دزدی میگذرانند. رهبری این گروه را پسر باهوش و شجاعی به نام فشنگ بر عهده دارد او تمام کارها را با مشاوره و همکاری لنگهپای دروغگو و حیله گر، استاد روشنفکر و هنرمند، گربه کلاهبردار و جذاب و خوش خیال مهربان و نیرومند، به خوبی و با موفقیت به پیش می برد اما کمکم جامعه درخواست دستگیری این گروه را میدهد و این باعث یک جنگ خیابانی میشود.
نویسنده در این کتاب مضامینی همچون عشق، آزادی، اختلاف طبقاتی، فقر، حقوق کارگران، اعتصاب و عدالت اجتماعی را در جامعه قرن بیستم برزیل مورد توجه قرار میدهد.
خواندن کتاب ناخدایان خاک و شن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی غرب پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ناخدایان خاک و شن
حمله
هنوز پنج دقیقه هم نگذشته بود که رامیروی باغبان فریادهای وحشتزدهای را شنید که از داخل اقامتگاه بیرون به گوش میرسید، فریاد آدمهایی که ترس و وحشت چهارستون بدنشان را به لرزه انداخته باشد. باغبان مسلح به داس وارد خانه شد و بهزحمت فرصت کرد چند کودک خیابانی را ببیند که (به تعبیر شگرف رامیرو) مثل یک گروه شیطان بودند. فرار کردند و از پنجره بیرون پریدند، در حالی که بسیاری از اشیاء باارزشِ اتاق ناهارخوری را همراه خود داشتند. خدمتکاری که فریاد زده بود، داشت از همسر فرمانده مراقبت میکرد که به دلیل شوکی که از سر گذرانده بود، تقریباً از حال رفته بود. باغبان باعجله بهسمت باغ رفت و آنجا وارد درگیری شد.
درگیری
ماجرای درگیری از این قرار است: در باغ، کودک دلربای یازدهسالهای به نام رائول فرئیرا، نوهٔ فرمانده که برای ملاقات با مادربزرگ و پدربزرگش در خانهٔ آنها بهسر میبرد، گرمِ صحبت با سردستهٔ «ناخدایان خاک و شن» بود که از روی زخمی که بر چهرهاش دارد قابل تشخیص است. رائول در کمال معصومیت داشت با آن بیشرف که بیشک قصد دزدیدنش را داشت بگو بخند میکرد. در این هنگام، باغبان خود را روی دزد پرت کرد. اما انتظار چنین واکنشی را از طفل شرور نداشت که از قضا استاد این قبیل درگیریها از کار در آمد. در نتیجه وقتی فکر میکرد سردستهٔ گروه را کاملاً در چنگ گرفته، دو ضربهٔ چاقوی پیدرپی، یکی روی شانه و دیگری روی بازویش فرود آمد. ضربات سبب شد مجرم را رها کند و او هم پا به فرار گذاشت.
پلیس در مورد این رویداد تحقیق کرده، اما تا زمان نوشتن این گزارش، هیچ اثری از «ناخدایان خاک و شن» نیافتهاند. فرمانده ژوزه فرئیرا در مصاحبه با خبرنگاران خسارت وارده را بیش از یک هزار رئال تخمین میزند، نشان به آن نشان که فقط ارزش ساعت کوچک همسرش که دزدیدهاند، ۹۰۰ رئال بوده است.
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه