کتاب مهمان
معرفی کتاب مهمان
کتاب مهمان نوشته سارا بلیک است که با ترجمه رضوان برزگر حسینی منتشر شده است. این کتاب روایت صد سال زندگی یک خاندان بزرگ و قدرتمند است. این کتاب داستان این خانواده را از سال ۲۹۳۵ تا ۲۰۱۹ روایت میکند.
خانوادهای که به ظاهر خوشبخت هستند و یک جزیره می خرند، تا اینکه نسل آخر توان نگهداشتن جزیره را ندارد و با یک اتفاق متوجه یک حقیقت هولناک میشود. حقیقتی که ریشه در تعصب و نژادپرستی دارد و سالها در زیر ظاهر خانواده پنهان شده بوده.
خواندن کتاب مهمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب مهمان
پانزده سال پیش آگدن از در حیاط دانشگاه هاروارد همراه با همکلاسیهای سال ۱۹۲۰ بیرون آمد. پدرش را دید که با لبخند به یک فورد مدل تی تکیه داده بود. پدرش گفت برای بررسی به اروپا برو. سرمایهگذاری کن. آدمای مناسب و ایدههای خوب پیدا کن و پولمون رو بذار اونجا. آمریکاییهای لاغر و باریکاندام، تابستانها، ماشینهای مشکی خود را با کشتی به اروپا میفرستادند. به انگلستان سفر میکردند. سپس به فرانسه میرفتند و بعدازآن به آلمان. همیشه اواخر روزهای طلایی پاییز به برلین میرسیدند. در آلمان آشوبهای عظیم و خودسرانه علیه جمهوری وایمار همهجا مشهود بود، در خیابانهای باریک، چهارراههای سنگفرش شده و زیر چراغهای کوچکی که در پیچوتابهای درختان انگور، بالای سر مردان و زنان قرار گرفته بودند. مردم در هوای آزادِ رستورانهای محلی شهر دورهم جمع شده بودند. بعد از جنگ، سیل مهاجران از شرق وارد آنجا شده بود و رایحهٔ جدیدی که غریبهها با خود به همراه داشتند، در تمام شهر به مشام میرسید. گفتگوها پرثمر بود و شور و اشتیاق زیادی به وجود آمده بود، اما هیچکدام شکمها را سیر نمیکرد.
مردم به شغل نیاز داشتند. میلتون با خود فکر کرد که هیچکس معنای این موضوع را درک نمیکند. درحالیکه خودش هماکنون بیشتر از برنهارد والسر به این مسئله دقت میکرد.
اینگونه بود که والسر خیلی زود پیمان ورسای را با وجدانی آسوده و با کمک سرمایهدارانی ازجمله آگدن برهم زد و دوباره از دههٔ بیست شروع به ساخت کارخانه والسر استیل کرد. او به خاطر حرکت انگلیسیها و فرانسویها تحریک شد. آنها نمیخواستند آلمان را وارد رقابت کنند و خود را در ردای آرامشطلبان جا زده بودند. صلح راستین فقط با وجود شغل تضمین میشد. ماشینآلات موردنیاز برای ایجاد اقتصاد قدرتمند، ماشینآلات صلح بودند و مهم نبود چه چیزی تولید میکنند: شیرآلات، سنجاقسر و یا آنچه گروه والسر شروع به ساختن کرد، یعنی بال هواپیما.
والسر دوباره گفت: «باید بیای». این دفعه توجهش به مردی بود که پشت سرش ایستاده بود. «السا میآد. بعضیهای دیگه که ممکنه بشناسیشون هم هستن.»
والسر لحظهای به او نگاه کرد.
حجم
۴۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۴۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
نظرات کاربران
بسیار عالی من زبان انگلیسیش رو هم خوندم اما به نظرم ترجمه شدش نثر روان تر و جالب تری داره ممنونم از خانوم رضوان برزگر حسینی که بسیار زیبا این کتاب رو ترجمه کردند ممنونم و اما داستان، داستان بسیار
ترجمه بسیار روان و خوب بود مترجم باسواد و دقیق. اما داستان بنظرم بسیار منقطع بود با جزییات بی ربط و خسته کننده. غلطهای تایپی هم زیاد داشت. شاید برای دیگران جذاب باشه اما برای من حوصله سربر بود