- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب مهمان
- بریدهها
بریدههایی از کتاب مهمان
۳٫۹
(۱۰)
ماس گفت: «من اون آدمها رو نمیخوام.»
«چی میخوای؟»
درحالیکه به مادرش نگاه میکرد آرام گفت: «کسی رو میخوام که بهم نگاه کنه. فقط به من نگاه کنه. نه اینکه دنبال کس دیگهای تو وجود من بگرده.»
حسین احمدی
دخترا زندگی خیلی بزرگه. زندگی رو در آغوش بگیرین.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
زندگی خیلی بزرگه. زندگی رو در آغوش بگیرین.
n re
«صفات مثل ماشهان. به قلب آدما میخورن. اما واژههای دیگه فقط واژهان. چیز دیگهای نیستن.»
حسین احمدی
کیتی فکر کرد احساس مسئولیت مطلق نیست. ما مهربانیم، بخشندهایم و تا جایی که میتوانیم به دیگران کمک میکنیم اما به کسی بدهکار نیستیم.
حسین احمدی
بعضی آدمها مثل بعضی مکانها، افراد را در درون خود نگه میدارند، آدمهایی که مثل آیینه عمل میکنند و انسان میتواند خودش را در وجود آنها پیدا کند.
حسین احمدی
«دو تا عاشق، هرچی کمتر با هم صحبت کنن، بهتر همدیگه رو درک میکنن.»
نسیم رحیمی
«هیچچیز اونقدری که به نظر میاد سخت نیست.»
نسیم رحیمی
عشق اونطوری که ما فکر میکنیم شروع نمیشه، اونطوری تموم هم نمیشه. عشق مبارزه است، عشق جنگه، عشق بزرگ شدنه.
نسیم رحیمی
بعضی آدمها مثل بعضی مکانها، افراد را در درون خود نگه میدارند، آدمهایی که مثل آیینه عمل میکنند و انسان میتواند خودش را در وجود آنها پیدا کند.
نسیم رحیمی
«صفات مثل ماشهان. به قلب آدما میخورن. اما واژههای دیگه فقط واژهان. چیز دیگهای نیستن.»
نسیم رحیمی
«مهم نیست چقدر صمیمی هستین. زیبایی ازدواج به خصوصی بودنشه. یه زن هرگز نباید پشت سر شوهرش پیش کسی حرف بزنه و البته پشت سر خانوادهٔ شوهرش. حرف زدن در مورد چنین موضوعاتی عشق رو نابود میکنه.»
نسیم رحیمی
اگر نتونی از بهترین چیزها به خوبی نگهداری کنی، شایستگی داشتنشون رو نداری.»
نسیم رحیمی
«اون فکر میکنه میتونه دنیا رو تغییر بده...» آگدن آه کشید. «اما دنیا تغییر نمیکنه. تنها آدما هستن که تغییر میکنن...»
نسیم رحیمی
کیتی چندان به دیگران و ازدواجشان فکر نمیکرد، یعنی اصلاً فکر نمیکرد که آیا خوشبخت هستند یا نه. خوشبختی تنها واژهای بود برای کسانی که خودشان را به هرآنچه دارند قانع میکنند. ازنظر کیتی زندگی مثل انگشتان دست میتوانست از هم باز شود و چیزهای بزرگتری را چنگ بزند. هدف او در طول زندگیاش همین بود. آگدن همیشه میخواست کیتی اینگونه باشد. واژهٔ خوشبختی در برابر واژهٔ رضایت خیلی کوچک و ناچیز بود.
حسین احمدی
زندگی خیلی بزرگه. زندگی رو در آغوش بگیرین.
n re
دخترا زندگی خیلی بزرگه. زندگی رو در آغوش بگیرین.
نسیم رحیمی
پسرها موجوداتی هستند که همیشه ردپایی از خودشان بهجا میگذارند. همیشه موجب دردسر هستند، کنجکاوهای کوچک.
نسیم رحیمی
انگار زندگی میهمانی خوبی است
نسیم رحیمی
«آدما نباید در مورد پول، خوشبختی یا بدبختیشون صحبت کنن. در مورد جایگاهشون نباید حرف بزنن. نباید در مورد خودشون حرف بزنن و توجه دیگران رو به خودشون جلب کنن. نباید جلوی کسایی که ثروتمند نیستن خودنمایی کنن. نباید باعث بشن که دیگران خجالتزده شن یا نداشتههاشون رو به یاد بیارن.»
نسیم رحیمی
موسیقی مثل بالهای پرندهای است که هر چیزی را میتواند با خود به پرواز درآورد.
نسیم رحیمی
«من اهل کجام. قضاوتم کجا بوده. همیشه اول خانواده، بعد کشور و در آخر خود آدم. من بزرگ شدم که یه کارایی انجام بدم، یه کسی بشم. بزرگ نشدم که خودم باشم، میفهمین. بزرگ شدم تا برای دنیا یه کاری بکنم. نه چیزی غیرازاین. من یه بازندهام، مثل انگوری که روی درخت خشک شده، یه آدم خیرهسر از طبقهٔ بالای جامعه.»
نسیم رحیمی
«تا یه چیزی در هم شکسته نشه نمیبینیش.»
نسیم رحیمی
وقتی برادرت فریاد میزند بیا، جلو میروی، دستش را میگیری و راه خود را پیش میگیری. چطور میتوانی این کار را نکنی؟
n re
«قهرمانها کسانین که توی دوران خودشون شخصیتهای بزرگی بودن. بیشتر ما- لبخندی به آنها زد- اینطوری نیستیم. گاهی اوقات تاریخ به دست قهرمانها ساخته شده اما اکثراً به دست ما ساخته میشه. ما، مردم که به دور و اطرافمون سرک میکشیم و مانع قهرمانها میشیم یا بهشون کمک میکنیم، بهواسطه وفاداری، سرسختی، ایمان یا ترس. کسانی که از دیوار بالا میرن- و کسانی که دیوارها رو درهم میشکنن. مردمی که در حاشیهٔ یک تصویر قرار دارن. مردمی که تماشا میکنن. همهٔ مردم. شماها.»
حسین احمدی
نظامها خوابوخیالهای غیرممکنی را در فکر آدمها تزریق میکردند و اینگونه آدمها را برای خود حفظ میکردند. مثلاً اینکه تحولات بزرگ و ویرانیهایی که با آن روبرو هستند با تغییر حکومت حل میشود. این تفکر نوعی آرمانگرایی است.
حسین احمدی
آگدن به دخترش نگاه کرد. «وقتی جوونی فکر میکنی میتونی دنیارو تغییر بدی- درستش کنی، همهٔ راهها رو صاف کنی. من اینطوری بودم- پدربزرگت و دانک هم اینطوری بودن.»
جون منتظر ماند. نمیتوانست حرفهای پدرش را بفهمد.
آگدن به آبهای دریا نگاه کرد. «اما دنیا تغییر نمیکنه، تنها تویی که تغییر میکنی. بعدش تو میمونی و جاهایی که به یاد میاری...»
حسین احمدی
«پشت سر هر مرد موفقی یه زن هست. به عقیدهٔ من یه زن خوب میتونه دلیلی برای تلاش یه مرد باشه. در قلب هر مرد موفقی یه زن خوب وجود داره.»
حسین احمدی
پرت فکر کرد که همدلی و خوشمشربی بهترین خصوصیتهای انسان هستند. همهٔ آدمهایی که در مهمانی حضور داشتند، دقیقاً همان طوری رفتار میکردند که والدینشان به آنها یاد داده بودند. آنها یاد گرفته بودند خوب، مهربان و به فکر دیگران باشند. و از آنجایی که انسان هر آنچه را که به دیگران میدهد، از آنها دریافت میکند، این خصوصیات کمکم در او رشد میکند.
حسین احمدی
بعد از یک داستان، داستان دیگری به وجود میآید. جیمی سالها پیش به او گفته بود عشق اونطوری که ما فکر میکنیم شروع نمیشه، اونطوری تموم هم نمیشه. عشق مبارزه است، عشق جنگه، عشق بزرگ شدنه.
حسین احمدی
حجم
۴۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۴۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰۷۰%
تومان