کتاب در خودت زنده شو
معرفی کتاب در خودت زنده شو
در خودت زنده شو؛ چهل قدم تا معنای زندگی کتابی ادراک محور درزمینه معرفت درون و راه و رسم زندگی به قلم و تصویرگری محبوبه بهاری است که مخاطب را به درک عمیقی از زندهبودن میرساند.
درباره کتاب در خودت زنده شو
محبوبه بهاری در ژانر داستانی عاشقانه کمک به خودشناسی و رشد فردی و درک باطن مسائل اجتماعی میکند و چهل نکته از لحظات دور ریخته شده زندگی را بهصورت شعرگونه و مجزا در میان روایت داستان بیان کرده است نکاتی که به زندگی او معنا بخشیده است و آنها را قدمبهقدم با مخاطب خود به اشتراک میگزارد.
محبوبه بهاری به هم رسیدن لیلی و مجنون را در این کتاب از منظری دیگر دیده و این بار زندگی لیلی را در مسیر رسیدن به مجنون مورد بازبینی به روش خودش قرار داده است؛ مسیر چهل قدمی لیلی به سمت حقیقت درون تا در این پیمایش خودساخته و لایق عاشقی شود؛ چنانکه او را اینطور در پایان کتاب معرفی میکند:
او در این گنبد بی پروانه، بیپروا پروانه شدن را
پیله چهلروزه بستن را
و در عمق تاریکی بالوپر ساختن را انتخاب کرد
و تله عشق را رهایی نخواست
هرلحظه عاشقتر شد
و منتظر رها شدن پروانه جاودانگیاش ماند
زیرا قصد داشت در این تنها فرصت زندگی، خود را تا سرحد مرگ زنده کند
نامش لیلی بود که از زندگی عشق طلب داشت
این داستان در شش فصل: شناخت (آشنایی با عشق حقیقی)، فهم (فهمیدن شرح رسالت خود در هستی)، درک (درک همه انسانها با نگاه به رفتار هر فرد از روزنه دید خودش و عدم قضاوت او)، باور (نظر به اینکه انسان بینهایت توانمند است و باید به باور آنها برسد)، ایمان (ایمان به خود) در وصف رابطه لیلی باخدایش و فصل ششم پرستش (توصیف سجده بر خدایی که انگار لیلی اصلاً نمیشناخت و درنهایت عاشقش شده بود) که در این فصل صحبت از لیلی خودساخته که دیگر هوس عاشقی ندارد و نگاه متفاوت مجنون به اوست...
خواندن کتاب در خودت زنده شو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای هر آنکس که میخواهد از منظری دیگر لحظههایش را دنبال کند و قصد رشد فردی و تعالی درزمینه نجات جمعی و شعور معنوی را دارد لازم و ضروری است از طرفی این رمان درون خواننده را در شور و اشتیاقی زائدالوصف چنان زنده خواهد ساخت که بیگمان مشتاق نگاهی دوباره اما متفاوت به زندگیاش خواهد شد پس این کتاب را به همه کیفیت طلبان زندگی توصیه میکنیم.
درباره محبوبه بهاری
محبوبه بهاری کارشناس هنرهای تجسمی، بیشتر فعالیت خود را در نقاشی، عکاسی و گرافیک از سال ۱۳۸۵ آغاز کرد و درحالیکه از ۱۲ سالگی مینوشت تابهحال کتابی منتشر نکرده بود. او پس از تصویرسازی چهارکتاب (من ملکهام، اشرف مخلوقات، تولدت مبارک و سیاه و سپید به نویسندگی خواهرش نسیم بهاری) به چاپ نوشتههایش ترغیب شد و کتاب در خودت زنده شو اولین نسخه ارائهشده توسط او در سال ۱۳۹۹ است که قلم پرقدرتش را به نمایش گذاشته است.
مراحل نگارش کتاب توسط محبوبه بهاری پنج سال متوالی زمان برده است؛ نکته مهم در این رمان بیان تجربیاتی است که برای تکتک ما بارها اتفاق افتاده ولی هیچگاه با این دید متفاوت به آنها نگاه نکردهایم؛ او تصویری بینظیر از تفکرات، باورها و اشراق بینی خود را باظرافت و مهارت تمام به چاشنی تخیل آمیخته، طوری که این خیال به جذابیت داستان افزوده است.
بخشهایی از کتاب
لیلی بلند شد و تا درخت بلوط از تپه پایین رفت و آنجا نشست تا میتوانست برای درخت حرف زد، آن شب دلش گرفته بود، نه دیگر سهلانگاریها و رفتار ملامتآمیز گذشتهاش، او را راضی میکرد و نه قدم در مسیر دشوار زنده شدن که فقط در تنبیه خودش خلاصه میشد، برایش آسان بود.
او بیاندازه خسته بود، لیلی شدن به خاطر کامیاب، مسئولیتی به گردنش بود که مسیرش نه راه پیش داشت و نه راه پس او خودش را در این راهگمکرده بود...
خودت
صبر کن لحظهای بایست
به خودت نگاه کن...
نه ظاهرت را
به درونت نگاه کن
نه سطحیترین لایه درونت را
که پر است از شعارهای توخالی (من حالم خوب است)
به عمق، عمق خودت بنشین
و پاهایت را دراز کن و فکر کن!
حالا بگو آیا چیزی از تو مانده است؟
این دویدنها تو را از تو دور ساخته
این نرسیدنها هم
نمیترسی؟
نمیترسی اگر دیگر نتوانی به خودت برگردی؟
و اصل تو، در ته دنیا گم شود
بلند شو
امشب به کوچههای قدیمی دلت برگرد
و خودت را پیدا کن
اگر امشب پیدا نشوی دورتر خواهی شد
برگرد و خودت را بردار و همهجا با خود ببر
خودت که همراهت باشد
در خودت زنده شدی
و عطر تو به همهچیز درراه، رنگ زندگی میبخشد
«آری در همان هنگام که تو خودت شدی
تو را ز یاد بردم
نه دلت همچو قبل دلگیر بود
و نه دیگر بر تنت تنپوشی ز جنس خستگی داشتی
لبخند نیز میهمان ناخوانده لبانت گشته بود
اکنونکه چشمانم گره بر چشمانت میخورد...
خدای پنهان، پیداشده و چشمک میزند
خدای من
همیشه خودت بمان.»
لیلی از زیر درخت بلند شد، نگاهی به سرووضعش انداخت، دل به دریا زد و تپه را بهقصد مغازه سمساری پایین رفت، او که دیگر بیش از این طاقت تپش قلبش را نداشت، خود را درون مغازه یافت، درحالیکه به چشمان آبی کامیاب زل زده و لبخند ملیحی بر لبانش از فکر هر چه بادا باد نقشبسته بود...
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
بهترین کتابی که خوندم تاحالا هیچ کتابی اینقدر رو تاثیر نداشته
خیلی وقت بود کتابی که ب دل بشینه رو نخونده بودم واقعا ازتون ممنون خانم بهاری عزیز تو این روزهای کرونایی فقط کتاب خوندن میچسبه اونم با زبان شیوای شما منتظر کتابهای بعدی شما هستیم ارزوی موفقیت دارم براتون
حتما برای همه پیش اومده ، انقدر در کار و مشغله های روزمره زندگی غرق میشیم که زندگی کردن یادمون میره ، رسیدگی به خودمون یادمون میره ، هدف از این همه دوندگی های هر روزه و خستگیهاش یادمون میره
کتابی جذاب با قلم جدید و نگاه متفاوت و داستانی روان در این کتاب نویسنده در کوتاه ترین زمان با بهترین کلمات مفهوم را میرساند
واقعا قلم روان و جذابی داشت این کتاب به نویسندش تبریک میگم چون بیان رسایی دارن . و مشتاقانه منتظر کتاب های دیگرشون هستم.
فرصت خواندن این کتاب رو از دست ندین من نسخه چاپی و الکترونیکی ش رو دارم این کتاب را هزاران بار بخونید تا چهل قدم تا معنای واقعی زندگی رو عاشقانه طی کنید
در این سال سختی که گذروندیم یکی از آرام ترین لحظات سپری شده برای من لحظه خواندن این کتاب بود
آسمان را نگاه کن پروانه ای نیست دیگر کرمی شجاعت مردن ندارد... در خودت زنده شو
بسیار پیشنهاد میشه ☘️☘️
کتابی با روایتی زیبا و دلنشین توصیه می کنم حتما مطالعه کنید سپاس از خانم بهاری عزیز