کتاب دختر ساعتساز
معرفی کتاب دختر ساعتساز
کتاب دختر ساعتساز نوشته کیت مورتون است. این کتاب با ترجمه فهمیمه حصارکی منتشر شده است.
این کتاب داستان شخصیتی به نام الودی، است. او آرشیویست یک شرکت است که تمام مدارک جیمز استرتون، فعال اصلاح طلب قرن ۱۹ را نگهداری میكند. به طور اتفاقی یک كیف چرمی به دستش میرسد كه قرار است برای بایگانی دستهبندی شود.
الودی طی بررسیهایش متوجه میشود كیف متعلق به نقاش معروفی به نام ادوارد ردكلیف است. او بهخاطر دسترسی به اطلاعات میداند هیچ ارتباطی بین ادوارد و جیمز نبوده است. برای همین تصمیم میگیرد تحقیق کند. كم كم راز ماجرا برایش روشن میشود. دختر ساعتساز یک رمان بینظیر است مخاطب پا به پای داستان پیش میرود و هیجان را تجربه میکند. او سعی میکند راز مهمی را بفهمد و این کشف راز برای خواننده امروز بسیار جذاب است.
خواندن کتاب دختر ساعتساز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دختر ساعتساز
پیدا شدن بیموقع این جعبه او را تا مرز سکته کشانده بود؛ بنابراین الودیای که از ناهماهنگی به همان اندازه متنفر بود که از بینظمی، پادرمیانی کرده و قول داده بود که همهچیز را روبهراه کند، فوراً جعبه را جایی گم و گور کند تا چشم کسی به آن نیفتد. از آن روز به بعد، جعبه را پنهان نگه داشته بود تا دوباره موجب خشم و آشفتگی دیگری نشود، اما الان، تنهایی توی دفتر سوت و کور، روی فرش زانو زد و جعبه را از مخفیگاهش بیرون کشید...
نور ناگهانی کیف را شوکه کرد، و کیفِ ته جعبه چپاندهشده نفسی کشید. سفری طولانی را پشت سر گذاشته بود، و میشد درک کرد که بهشدت خسته و فرسوده است. لبههایش ساییده شده، سگکهایش سیاه شده و بوی شوم کهنگی از اندورنش بیرون میزد. اما از گرد و خاک نگویم که زنگاری ماندگار و دائمی سطح سابقاً زیبایش را کاملاً پوشانده بود، و الان از آن نوع کیفهایی بود که مردم خوششان نمیآید و با وجود کیفهای جدید رویشان را برمیگردانند. آنقدر کهنه و قدیمی بود که دیگر قابل استفاده نبود، اما با داشتن خصوصیت تاریخی نمیشد ازش گذشت.
بیشک این کیف روزگاری محبوب بوده، برای ظاهر زیبایش، و مهمتر از آن، برای کاربردش؛ و برای فردی خاص در زمانی خاص، که چنین خصوصیاتی بسیار مهم بودند، بسیار عزیز و ضروری بوده. از آن به بعد، کنار گذاشته و نادیده گرفته شده بود، دوباره استفاده و دوباره کنار گذاشته شده بود، گم شده بود، پیدا شده بود، فراموش شده بود.
حجم
۵۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۵۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
نظرات کاربران
وقتی که کتاب رو شروع کردم،ازش انتظار زیادی داشتم بدلیل تعریف دوستان،اما کتاب خیلی کند جلو میرفت و منو اصلا در صفحات ابتدایی جذب نکرد،با اینحال خودم رو مجبور کردم که ادامه اش بدم،نویسنده از شخصیت های زیادی توی داستانش
کتاب ترجمه واقعا عالی و بی نظیری داشت😌 خود کتاب هم چیزی نمیتونم در توصیفش بگم؛ فکر کنم لازمه نسخه چاپیشو بخرم و از اول باز بخونم و ازش لذت ببرم😍
خیلی عالی بود. جذاب، پرکشش و پر از رمز و راز و شگفتی. عمیقا من رو یاد "سایه باد" انداخت. مثل سایه باد پر رمز و راز بود و لذتبخش. اگر از اون کتاب لذت بردید از این هم لذت
کتاب با یک روند کند وکسالت آور شروع میشه و اگه با این نوع داستانها مشکل داشته باشید ممکنه از خوندنش منصرف بشید،ترجمه عالیه ولی مترجم میتونست هر فصلی که شروع میشد نام راوی رو بنویسه چون واقعا شخصیتها زیاد
کتاب پایان خوبی داشت و سرگرم کننده بود اما بیش از اندازه کش دار بود و از شخصیت هایی که با روند داستان کمکی نمیکردند هم گفته بود
کتاب طولانی بود ولی در عین حال از کشش و جذابیت خیلی خوبی برخوردار بود. تعداد شخصیت هایی که وارد داستان میشدند نسبتا زیاد بود. ترجمه روانی داشت. انتهای داستان یه مقداری مبهم و غیرمنتظره و غم انگیز بود. ولی
کتاب با موضوع جالبی شروع شد و من سریع جذبش شدم ، ولی اینقدر توضیحات اضافه داشت که واقعا اذیت می کرد . از یه جایی به بعد چند تا چند تا صفحه پرش داشتم تا به موضوع اصلی برسم
من سبک این مدل کتابها رو دوست ندارم اما این دلیل نمیشه که بگم داستان بدی بود اگه به خونه های قدیمی و اسرار آمیز با رازهایی که در دل خودشون جای دادند علاقه دارید قطعا این کتاب هم براتون جذاب
اکثرا جزئیات زیاد داستان و دوست نداشتن من اتفاقا عاشق قلم نویسنده و روند داستان و شخصیت های فرعی بودم تا صرفا بخش جناییش 😭
خیلی حوصله سر بر و پر از حاشیه بود نخونده ولش کردم