کتاب سیاهمست سایهی تاک
معرفی کتاب سیاهمست سایهی تاک
سیاهمست سایهی تاک، قصیدهوارههای مرتضی امیریاسفندقه، شاعر معاصر ایرنی است.
مرتضی امیری اسفندقه شاعری است که در دمیدن روح جدید در قالب قصیده، بیشترین تأثیر را داشته است؛ قالب گرانقدری که سالها بود شاعری همچون اسفندقه به خود ندیده بود. درآمیختن این قالب قدیمی خراسانی با آموزههای دیداری نیما یوشیج، معجونی شنیدنی از این شاعر صاحبسبک ساخته است. سیاهمست سایه تاک مجموعه تمام قصاید امیری اسفندقه تا به امروز است که به همّت شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
خواندن کتاب سیاهمست سایهی تاک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شعر معاصر فارسی به ویژه شعر کلاسیک را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره مرتضی امیری اسفندقه
مرتضی امیری اسفندقه، شاعر معاصر ایرانی در سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شده است. این شاعر موفق ایرانی تاکنون نامزد یا برنده جوایزی همچون کتاب سال، قلم زرین و کتاب فصل شده است.
اسفندقه که در تهران زاده شده دوران کودکی و جوانیاش را در مشهد و در انجمنهای ادبی معتبری همچون اخوان ثالث و محمد قهرمان گذرانده است.
اسفندقه اولین دفتر شعر خود با نام «بازوان مولایی» را در سال ۱۳۷۳ در انتشارات حوزه هنری به چاپ رساند. این اثر شامل مجموعهای از مثنویهای او با موضوعات وطن، جنگ ایران و عراق و برادر شهیدش است. «رستاخیز کلمات» دومین کتاب او بود که در سال ۱۳۷۷ به چاپ رسید.
«این شرحه شرحه شرحه» در سال ۱۳۷۸ به چاپ رسید که نام فرعی آن تجلی و بررسی اجمالی رمضان در ادوار شعر پارسی بود. امیری اسفندقه در ۱۳۸۴، اولین مجموعه قصاید خود را با نام «چینکلاغ» در نشر لوح زرین منتشر کرد که همراه با کتاب «نوشداروی طرح ژنریک» نوشته «سید حسن حسینی» و «عصرانه در باغ رصدخانه» اثر مفتون امینی در فهرست نهایی نامزدهای جایزه کتاب سال قرار گرفت و در نهایت از این اثر تقدیر شد. این مجموعه شعر، همچنین توانست جایزه قلم زرین را برای او به ارمغان آورد. اسفندقه تا کنون فعالیتهای ادبی و هنری زیادی علاوه بر سرودن شعر انجام داده است و یک دوره دبیر هنری جشنواره شعر انقلاب بوده است.
اسفندقه قصیده فارسی را با سبک خود که ترکیبی از زبان کهن و زبان امروز است جانی تازه بخشیده و طراوت را به این قالب شعر فارس بازگردانده است.استواری و صمیمیت شعر اسفندقه، زبان آن را برای مخاطب گیرا و جذّاب میکند.
شعری از کتاب سیاهمست سایهی تاک
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
هر هفته سر خاک تو می آیم، اما
این خاک اگر قرص ِقمر داشته باشد
این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک؟
از تو خبری چند مگر داشته باشد
خاکستری از آن همه آتش، دل این خاک
از سینه ی من سوخته تر داشته باشد
حجم
۲۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۲۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه