کتاب ورود به مرگزار؛ بخش دوم
معرفی کتاب ورود به مرگزار؛ بخش دوم
ورود به مرگزار؛ بخش دوم جلد ۱ مجموعه چرخ زمان است. این کتاب را رابرت جردن نوشته است و بهرنگ مافی به فارسی ترجمه کرده است.
درباره کتاب ورود به مرگزار؛ بخش دوم
قصر هنوز همراه با غرش گاهوبیگاه زمین میلرزید. انگار زمین میخواست با نالههای خود آنچه را اتفاق افتاده بود، انکار کند. انوار خورشید از لابهلای شکافهای دیوار به داخل میتابید و ذرات گردوخاک را که هنوز در هوا معلق بود، به درخشش وامیداشت. روی دیوارها، سقف و زمین آثار سوختگی به چشم میخورد. روی زرنگاریها و رنگ طبلهشدهی دیوارهایی که زمانی درخشان بودند، لکههای پهن سیاهی پخش شده بود. اجساد درهم شکستهی انسانها و حیواناتی را که سعی کرده بودند پیش از آرام شدن فاجعه حرکت کنند، دوده پوشانده بود.
چرخ زمان میگردد و روزگاران از پی هم میآیند و میروند. آنچه بوده، آنچه خواهد بود و آنچه هست، همچنان ممکن است به سیطرهی تاریکی درآیند. بگذار اژدها بار دیگر بر بادهای زمان بتازد. رابرت جردن با چرخ زمان آمد، تا جهانی را که تالکین پدید آورده بود، به تسخیر خود درآورد. مردی میچرخد و پر از معما است، او ماسکی سیاه و ابریشمی دارد و هیچکس نمیداند پشت آن چیست.
خواندن کتاب ورود به مرگزار؛ بخش دوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای پر هیجان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب ورود به مرگزار؛ بخش دوم
رند در یک نقطه به دور خود چرخید و به اطراف نگاه کرد. به هزاران تصویر از خودش که او را احاطه کرده بودند نگاه کرد؛ دههاهزار تصویر. بالای سرش تاریکی بود، همینطور در زیر. ولی اطرافش پر از آینههایی بود که در زوایای مختلف ایستاده بودند. تا جایی که چشم کار میکرد پر از آینه بود و همه، تصویر او را نشان میداد که قوز کرده بود، به دور خودش میچرخید، با چشمانی گشادشده به اطرافش نگاه میکرد و ترسیده بود.
در میان آینهها لکهٔ مبهم سرخی شناور شد. رند چرخید و سعی کرد آن را بگیرد، ولی در تمامی آینهها، لکه پشت سر او شناور و سپس محو شد. سپس دوباره پدیدار شد، ولی دیگر لکه نبود. بعلزمون در میان آینهها گام برمیداشت، دههزار بعلزمون، در حال جستوجو؛ و مدام در حال عبور از میان آینههای جیوهایرنگ.
خودش را دید که رنگپریده و لرزان، به تصویر صورتش در آینه نگاه میکند. تصویر بعلزمون در پشت سرش پدیدار شد که به او خیره شده است. به او نگاه نمیکرد، فقط آرام خیره شده بود. در تمامی آینهها، شعلههای صورت بعلزمون پشت سر او زبانه کشیدند، صورتش را پوشش دادند، بلعیدند و در خود غرق کردند. میخواست فریاد بکشد، ولی گلویش خشک شده بود. حال تنها یک صورت در آن آینههای نامتناهی دیده میشد. صورت خودش. صورت بعلزمون. یک صورت.
حجم
۹۴۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۲۰ صفحه
حجم
۹۴۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۲۰ صفحه
نظرات کاربران
متن استخوان داری داره. بعد از جلد اول ترغیب شدم که جلدهای بعد رو هم بخرم. برای فانتزی دوستان به خصوص در سبک داستان ارباب حلقه ها این مجموعه پیشنهاد میشه.
با شروع داستان در این جلد و بیشترشدن جزئیات و آگاهی خواننده از این جهان ، میل به دنبال کردن سررشتهی داستان هم بیشتر و بیشتر شده و هرلحظه بیشتر در فضای داستان غرق میشویم. و در کنار همهی این ویژگیها
در یک کلام: منو نگرفت نه اینکه بد باشه، ولی بعد خواندن هر دو بخش کتاب اول، قصد مطالعه ادامهاش را ندارم
واقعا ترجمه خوب لذت کتاب خواندن رو دو چندان میکنه الان دو ساله نمی تونم این کتاب رو بخونم اه