کتاب تاریخچهی همه چیز
معرفی کتاب تاریخچهی همه چیز
کتاب تاریخچهی همه چیز، نوشته امیلی پروکوپ، کتابی جالب است که دربارهی تاریخچهی به وجود آمدن چیزهای مختلف، حرف میزند. کتاب تاریخچهی همه چیز را میتوانید با ترجمهی رضا اسکندری آذر بخوانید.
دربارهی کتاب تاریخچهی همه چیز
خیلی چیزها در اطراف ما وجود دارند که از آنها استفاده میکنیم اما نمیدانیم از کجا آمدهاند. شاید بهترین پاسخی که بتوانیم بدهیم، آدرس مغازه یا نهایتا آدرس کارخانهی تولیدکنندهی آن باشد. اما احتمالا اینکه بدانیم چنین چیزهایی چطور برای اولین بار به وجود آمدند، خیلی جذاب است. چه تاریخچهای پشت درست شدن آن بوده؟ چه نیازی مخترع یا مبدع آن را واداشته تا آن چیز را بسازد؟
امیلی پروکوپ، یکی از اولین افرادی بود که به دنبال جواب دادن به سوالاتی از این دست رفت. او چیزهای زیادی مانند ورقهای حبابدار محافظتی، لاک غلطگیر، فونتهای مختلف و .... را دید و از خودش پرسید چنین چیزهایی چطور به وجود آمدهاند؟ بنابراین شروع به تحقیق در این زمینه کرد و نتیجهی پژوهشهایش را در کتابی به نام تاریخچهی همه چیز منتشر کرد. خواندن کتاب تاریخچهی همه چیز به شما کمک میکند بفهمید چیزهای به ظاهر سادهای که امروز زندگی ما را بسیار راحتتر کردهاند، از کجا آمدهاند!
کتاب تاریخچهی همه چیز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب تاریخچهی همه چیز یک کتاب جالب است که میتواند به بسیاری از سوالات احتمالا بیپاسخ شما، جواب بدهد. اگر دوست دارید با تاریخچهی اشیا و چیزهایی که به طور روزانه با آنها سروکار دارید آشنا شوید، کتاب تاریخچهی همه چیز را بردارید و بخوانید.
بخشی از کتاب تاریخچهی همه چیز
ماشین تحریرها علاوه بر غلطهای املایی گاهی گیر میکردند و لغات را روی سطر اشتباهی تایپ میکردند. اگرچه آموزش تایپ در دبیرستانها رایج بود، وقتی به این فکر کنید که چه مدت است با کیبورد کار میکنید و هنوز هم ناگزیر باید از دکمهٔ Backspace استفاده کنید، میتوانید تصور کنید که خطا کردن روی ماشین تحریر چقدر راحت بود.
در ۱۹۵۱، وقتی مادر مطلقهای به نام بِتی نِزمیت گراهام به عنوان منشی دابلیو دابلیو اُوِرتون، رئیس هیئت مدیرهٔ صندوق سرمایهگذاری و بانک تگزاس استخدام شد، متوجه شد که خطای تایپی زیاد مرتکب میشود. و البته در این مورد تنها نبود. وقتی بانک ماشین تحریرهای برقی را به کار گرفت، همکارانش هم از این خطاها میکردند.
(حالا، حواستان باشد که این داستان پایان خوشی دارد، اما قسمت ترسناکش از اینجا شروع میشود.)
آن زمانها وقتی در متن تایپشده خطایی تایپ میشد، تایپیست باید کاغذ را درمیآورد، آن را دور میانداخت و از اول شروع میکرد. همهٔ اینها فقط به خاطر یک غلط تایپی!
یک روز گراهام رفت بالای سر نقاشهایی که پنجرههای بانک را برای تعطیلات رنگآمیزی میکردند. او متوجه شد وقتی نقاشها خطایی میکنند، به جای تلاش برای پاک کردنش، فقط یک لایه رنگ اضافه روی آن میزنند. این موضوع باعث شد ایدهای به ذهنش برسد.
او به خانه رفت و شروع کرد آزمایش کردن با چسبرنگ سفید توی آشپزخانهاش. او چسبرنگ را به این دلیل انتخاب کرد که زود خشک میشد و ماندگاری زیادی داشت. گراهام شروع کرد استفاده کردن از حاصل آزمایشهایش در محل کار برای تصحیح خطاهای تایپیاش، و در سال ۱۹۵۶ وقتی سایر منشیها دیدند این ماده که گراهام اسمش را گذاشته بود «بیغلط» چه کار میکند، سفارشها آغاز شد.
گراهام میدانست که بهخصوص با فراگیر شدن ماشین تحریرهای برقی و به خاطر حساسیت بیشتر کلیدهای ماشینهای برقی نسبت به ماشینها مکانیکی، خطاهای تایپی تایپیستها بیشتر میشود.
حجم
۴۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۴۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
لطفا این کتاب رو به طاقچه بی نهایت اضافه کنید