کتاب بزبز زنگولهپا
معرفی کتاب بزبز زنگولهپا
کتاب بزبز زنگولهپا، بازآفرینی جذاب و متفاوت سوسن طاقدیس از داستان بز زنگولهپا و بزغالههایش است. داستانهای کتاب بزبز زنگولهپا با نگاهی متفاوت به این افسانهی کهن و قدیمی، تفکر متفاوت را به کودکان میآموزند.
جذابیت کتاب بزبز زنگولهپا با تصاویر زیبایی که حدیثه قربان برای آن آفریده است، دو چندان شده است.
دربارهی کتاب بزبز زنگولهپا
داستان بزبز زنگولهپا را که حتما همهمان شنیدهایم. یک روز که مامان بزی میخواست از خانه بیرون برود حسابی به سهتا بزغالهاش یعنی شنگول و منگول و حبهی انگور سفارش کرد که گول گرگ را نخورند و در را به رویش باز نکنند. اما گرگ هم کلکهای متفاوتی سوار کرد تا بالاخره توانست وارد خانه شود و دلی از عزا دربیاورد... چی؟ اینجا اینطوری نیست؟ خب بله حق با شماست. این دفعه که بزبز زنگولهپا میخواست از خانه بیرون برود، فکر دیگری کرد. یک سبد بافت و آن را گوشهی خانه گذاشت. بعد هم به بزغالهها گفت اگر گرگ آمد بپرید توی این سبد و طناب را بکشید. بعد اتفاقا گرگ هم آمد. حدس میزنید بزغالهها چهکار کردند؟
کتاب بزبز زنگولهپا چند روایت جدید و متفاوت از داستان بز زنگولهپا و بزغالههای شیطان و گرگ دارد. سوسن طاقدیس با بازآفرینی این داستان به شیوهای امروزی و متفاوت، داستانهای جالبی برای کودکان آفریده است که به آنها تفکر متفاوت و هوشیاری را میآموزد. آش خوشمزه، لحاف گرم، گرگ برفی، گرگ باغبان، بچه خرس و کلوچههای ننه بزرگ داستانهای کتاب بزبز زنگولهپا هستند که هم کودکان شما را سرگرم میکنند و میخندانند و هم به آنها بسیار میآموزند.
کتاب بزبز زنگولهپا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان گروه سنی پیش از دبستان و بچههایی که سالها اول مدرسه را میگذارنند، از خواندن داستانهای بامزهی کتاب بزبز زنگولهپا حسابی کیف میکنند.
دربارهی سوسن طاقدیس
سوسن طاقدیس نویسنده کتابهای کودک و نوجوان در ۱۷ بهمن ۱۳۳۸ در شیراز به دنیا آمد. او فعالیت داستان نویسی حرفهای را با نوشتن داستان «بابای من دزد بود» در کیهان بچهها آغاز کرد. سوسن طاقدیس آثار بسیاری را برای کودکان خلق کرد و جوایز زیادی را هم از آن خود کرد. از جمله عنوان برگزیده بیست و سومین دوره کتاب سال ایران برای کتاب قدم یازدهم و همچنین دریافت جایزه پروین اعتصامی برای بهترین کتاب کودک و نوجوان برای کتاب شما یک دماغ زرد ندیدید؟ در سال ۱۳۸۵.
سوسن طاقدیس در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ بر اثر بیماری قلبی درگذشت.
بخشی از کتاب بزبز زنگولهپا
بزبز زنگولهپا، یک سبد بافت. آن را از سقف خانه آویزان کرد و به بزغالههایش گفت: «اگر روزی من در خانه نبودم و گرگ آمد، بروید توی این سبد و طناب را بکشید.»
آن روز خیلی زود رسید. بزبز زنگولهپا بچههایش را صدا کرد و گفت: «مواظب خودتان باشید. خانه را تمیز کنید، ظرفها را هم بشویید. من زود برمیگردم و برایتان یک آش خوشمزه میپزم.» و رفت. در خانه باز مانده بود. گرگ وارد خانه شد و گفت: «بچه ها، سلام! من خالهتان هستم.»
بزغالهها پریدند توی سبد، طناب را کشیدند و گفتند: «خاله جان سلام! مادرمان گفته بود که شما میآیید تا خانه را تمیز کنید و برایمان آش خوشمزه بپزید. به ما هم گفته این بالا بمانیم تا مزاحم شما نباشیم.» گرگ ناچار شد که خانه را جارو بزند و گردگیری کند، ظرفها را بشوید، آش هم بپزد. بعد هم از خستگی روی تخت اُفتاد و منتظر شد که بزغالههاپایین بیایند، اما خیلی زود خوابش برد.
بزبز زنگولهپا از راه رسید. گرگ را دید. جارو را برداشت، با آن، گرگ را زد و از خانه بیرون کرد. بزغالهها از سبد پایین آمدند. بعد هم دور هم نشستند، آشی را که گرگه پخته بود خوردند و خندیدند. اما بزبز زنگولهپا، دلش برای گرگه سوخت. یک ظرف آش هم برای او کشید و پشت در گذاشت.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۰ صفحه
نظرات کاربران
محتوای خوب وآموزنده داره احتیاط به کودک آموزش می دهد
تصویر گری جذاب و متن روان🌼🌼