دانلود و خرید کتاب جادوگرها و جشن جادووین سیبل پاندر ترجمه مریم رحیمی
تصویر جلد کتاب جادوگرها و جشن جادووین

کتاب جادوگرها و جشن جادووین

معرفی کتاب جادوگرها و جشن جادووین

کتاب جادوگرها و جشن جادووین پنجمین جلد از مجموعه جادوگران شهر ریتزی است. این کتاب را سیبل پاندر نوشته است و مریم رحیمی آن را به فارسی ترجمه کرده است این مجموعه در شهر عجیب ریتزی در دنیای پری‌ها و جادوگرها زیر سینک ظرفشویی می‌گذرد.

درباره کتاب جادوگرها و جشن جادووین

تیگا با سرپرست بداخلاق و بی‌ادبش زندگی می‌کند و جای شام آب پنیر می‌خورد و با کرم‌ها بازی می‌کند تا اینکه یک روز اتفاق عجیبی می‌افتد، یک خانم کوچک زیبا ناگهان ظاهر می شود و به او می‌گوید که تیگا یک جادوگر است. تیگا باورنمی‌کند، از نظر او جادوگرعا دماغ‌های زگیل دار زشت و کلاه‌های نوک تیز دارند و در هوا پرواز می‌کنند. اما فری او را با خود از لوله‌ی سینک ظرفشویی به دنای عجیبی می‌برد. دنیایی که در آن می‌تواند حقیقت جادوگرها را ببیند. این قسمت داستان جشن جادویین است، جشنی که قبل از هالووین برگزار می‌شده، وقتی دو جادوگر از شهر ریتزی فرار می‌کنند و به دنیای آدم‌های معمولی میان باعث به‌وجود اومدن این جشن بین مردم عادی می‌شوند.

خواندن کتاب جادوگرها و جشن جادووین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب جادوگرها و جشن جادووین

اون دو تا یک روز تصمیم گرفتن از مدرسه جیم بشن و برن بالای لوله‌ها. از اونجا که خیلی دربارهٔ دنیای آدم‌ها شنیده بودن می‌خواستن اونجا رو به چشم خودشون ببینن. بنابراین یک روز قبل از جادووین وقتی همهٔ جادوگرها داشتن واسه مراسم آماده می‌شدن شانسشون رو امتحان کردن تا کسی متوجه غیبتشون نشه.

اونها این‌قدر از لوله‌ها بالا رفتن تا از یک شیر آب کوچولو توی یک روستای کوچیک که نزدیک یک جنگل ترسناک بود سر درآوردن. طبیعتا در طول سفر کلاهشون پاره‌پاره و نوک‌تیز شده بود. به علاوه، دو تا زگیل گنده روی دماغ روثی سبز شده بود.

اونها در ادامهٔ سفر تو روستا گشت می‌زنن اما چون همه جا تاریک بوده به جز سوسوی شمع‌های دم پنجره هیچ چیز نمی‌دیدن. ناگهان روثی سوت صورت خودش رو تو قاب یکی از پنجره‌ها می‌بینه و فریاد می‌زنه: «دماغم زگیل درآورده.» رابرتا تروتر با تشر بهش می‌گه: «این‌قدر واسه زگیل‌هات غر نزن دماغ زگیلی. این هزینهٔ کمی بود که باید برای در رفتن از جادووین می‌دادیم. من از جادووین متنفرم.‌»

روثی سوت که عصبانی شده بوده با حرکت انگشت روی یک کپه کدو حلوایی که روی یک گاری بیرون یک خونهٔ کوچولو چیده شده بودن، صورت‌های اخمویی می‌کشه. اون خونه متعلق به مردی به اسم جاسپر گامپ بود که کدو حلوایی، میوه و سبزیجات می‌فروخت.»

خوره کتاب
۱۳۹۹/۰۸/۲۴

عالی بود من عاشق کل جلدای کتاب تیگا هستم 😍😍😍😍😍😍😍😍از این بهتر کتاب وجود ندارد 🤩🙂😜🙃😗🙃🙂🤩😘😘🙃😘اگه نخونین نصف امرتون بر باده 🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃

.*$Mahdi*$.
۱۳۹۹/۰۴/۲۲

😡👺

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان