
کتاب جنگ های جادوگری
معرفی کتاب جنگ های جادوگری
کتاب الکترونیکی جنگهای جادوگری نوشتهٔ سیبل پوندر و با ترجمهٔ مهدی مشکاتی توسط نشر گل آذین منتشر شده است. این اثر داستانی فانتزی و ماجراجویانه است که با تصویرگری لارا الن اندرسون همراه شده و دنیایی پر از جادو، معجون و شخصیتهای عجیب را پیش روی مخاطب میگذارد. روایت کتاب حول محور دختری به نام «تیگا» میچرخد که ناگهان وارد دنیای جادوگران میشود و باید در مسابقهای عجیب به نام جنگهای جادوگری شرکت کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جنگ های جادوگری
«جنگهای جادوگری» اثری در ژانر فانتزی کودک و نوجوان است که با روایتی طنزآمیز و پرشخصیت، دنیایی جادویی را خلق کرده است. سیبل پوندر، نویسندهٔ کتاب، با الهام از سنتهای افسانهای جادوگران و پریان، جهانی متفاوت و پر از جزئیات عجیب و بامزه ساخته است. داستان در قالب یک رمان ماجراجویانه روایت میشود و شخصیت اصلی آن، دختری به نام تیگا، بهطور ناگهانی وارد دنیای زیرزمینی جادوگران میشود؛ جایی که همه چیز از قوانین و لباسها تا خوراکیها و حتی تلویزیون، رنگ و بویی جادویی دارد. ساختار کتاب بر پایهٔ معرفی شخصیتها، شکلگیری روابط میان آنها و ورود به مسابقهای بزرگ به نام جنگهای جادوگری استوار است. این مسابقه نهتنها رقابتی برای قدرت بلکه فرصتی برای کشف هویت، دوستی و شجاعت است. فضای کتاب با تصویرگریهای لارا الن اندرسون جان گرفته و به جذابیت روایت افزوده است. «جنگهای جادوگری» با ترکیب عناصر طنز، معما، جادو و رقابت، تجربهای متفاوت از دنیای فانتزی را برای مخاطبان جوان رقم زده است.
خلاصه کتاب جنگ های جادوگری
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با معرفی تیگا، دختری که در دنیای عادی زندگی میکند و توسط خانم هکس، پیرزنی سختگیر، بزرگ شده است، آغاز میشود. تیگا به طور اتفاقی با پری کوچکی به نام فرن آشنا میشود و متوجه میشود که خودش یک جادوگر است. فرن او را به دنیای زیرزمینی جادوگران، یعنی ریتزیسیتی، میبرد؛ شهری که همه چیز در آن جادویی و متفاوت است. تیگا درمییابد که برای شرکت در مسابقهای به نام جنگهای جادوگری انتخاب شده است؛ رقابتی میان نه جادوگر نهساله که برندهٔ آن به عنوان جادوگر برتر، بر کل سرزمین سینکویل حکومت خواهد کرد. در این مسیر، تیگا با شخصیتهای متنوعی چون پگی، فلافانورا، فلیسیتی بت و دیگر جادوگران آشنا میشود. هر یک از این شخصیتها ویژگیها و دغدغههای خاص خود را دارند و روابط میان آنها پر از رقابت، دوستی، شوخی و گاهی دشمنی است. تیگا که هیچ تجربهای در جادوگری ندارد، باید با کمک دوستان جدیدش، معماهای مسابقه را حل کند و از پس چالشهای جادویی و رقیبان سرسختش بربیاید. در عین حال، او به دنبال کشف هویت واقعی خود و کسی است که او را برای این رقابت نامزد کرده است. فضای داستان پر از شوخی، معجونهای عجیب، قوانین بامزه و موقعیتهای غیرمنتظره است و در کنار ماجراجویی، به موضوعاتی چون دوستی، اعتمادبهنفس و پذیرش تفاوتها میپردازد.
چرا باید کتاب جنگ های جادوگری را بخوانیم؟
این کتاب با دنیاسازی خلاقانه و شخصیتهای رنگارنگ، تجربهای متفاوت از فانتزی کودک و نوجوان ارائه میدهد. روایت طنزآمیز و پرماجرا، مخاطب را به دل دنیایی میبرد که در آن جادو، رقابت و دوستی در هم تنیدهاند. «جنگهای جادوگری» نهتنها سرگرمکننده است، بلکه به موضوعاتی مانند هویت، شجاعت و ارزش دوستی نیز میپردازد. ترکیب معما، شوخی و موقعیتهای غیرمنتظره، کتاب را برای خوانندگان جوان جذاب و پرکشش کرده است. تصویرگریهای کتاب نیز به غنای بصری داستان افزوده و فضای جادویی آن را ملموستر ساخته است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و کودکان علاقهمند به داستانهای فانتزی، جادوگری و ماجراجویی مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانهایی با شخصیتهای قوی زن، فضای طنز و رقابتهای دوستانه هستند، انتخاب خوبی بهشمار میآید. همچنین «جنگهای جادوگری» میتواند برای مخاطبانی که بهدنبال فرار از واقعیت و ورود به دنیایی پر از تخیل و شگفتیاند، مناسب باشد.
بخشی از کتاب جنگ های جادوگری
«خانم هکس فریاد زد: «تیگا! آب پنیرت جوش اومده.»
فرن با خنده گفت: «آب پنیر. صبر کن! کجا میری تیگا؟»
- میرم شام بخورم. خداحافظ پری فوقالعاده، فرن. از دیدنت خوشوقت شدم.
فرن دستشرو بالا برد و گفت: «صبر کن! چی؟! با من به ریتزیسیتی، که یه جای شگفتانگیز و بدون پنیره نمیای؟»
تیگا مکث کرد. اگر هم رویا بود، بهتر از آب پنیر بود. پس روی پاشنه چرخید و به سمت فرن رفت.
فرن جیغ زد و گریه کرد و توی هوا پشتک زد.
خانم هکس فریاد زد: «اونجا چه خبره؟ میدونم صدامو میشنوی، کرم کوچولو!»
تیگا میتونست خانم هکسو ببینه که در حالی که زمینرو زیر پاهاش میلرزونه، به سمت آلونک میاد.
فرن با زاری گفت: «سریع باش! باید همین الآن بریم ریتزیسیتی!»
تیگا که دائم اینوراونور کلبه، دنبال راه فرار میگشت و گریه میکرد، گفت: «چطور؟»
فرن در حالی که هوا رو میشکافت و به سمت سوراخ سینک میرفت، گفت: «البته که از لولههای سینک!»
صدای تیز و نازکش از جایی داخل سینک پخش میشد: «زودباش تیگا!»
تیگا روی سینک خم و به داخل سوراخ خیره شد.
هیچی اون پایین نبود. نه نوری و قطعا نه شهری. مطمئن بود.
در آلونک به آرامی باز و تراشههای چوب قدیمی توی هوا پخش شد.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه