کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی
معرفی کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی
کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی، خاطرات محمود رنجبر از اعضای هیات علمی دانشگاه گیلان است که از پانزده سالگی وارد جبهه شد و در دوران دفاع مقدس، شجاعت و دلاوری خود را نشان داد.
دربارهی کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی
تاریخ معاصر ایران با جنگ بین ایران و عراق گره خورده است. جنگی که خرابیهای بسیاری به بار آورد و در عین حال، شجاعت و رشادتهای بسیاری را نمایان کرد. جوانانی از جان گذشته که برای دفاع از وطن خود، به جبههها رفتند و طعم شهادت را چشیدند، یا جانباز شدند و آزاده به میهن خود برگشتند. محمود رنجبر که در حال حاضر از اعضای هیات علمی دانشگاه گیلان است، در آغاز سن جوانی، پانزده سالگی وارد جبهه شد. او در دفترچهی آلبالویی خاطرات و مشاهدات خود را مینوشت. کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی بخشی از خاطرات او از دوران حضور در جبهه است که به زیبایی هرچه تمامتر حال و هوای حاکم بر رزمندگان را نوشته است. آنچه که در کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی میخوانید، بخش دوم خاطرات دکتر محمود رنجبر است.
کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی برای کسانی که به مطالعه خاطرات رزمندگان و شهدا کتابی خواندنی است.
بخشی از کتاب روایت دوم از دفترچهی آلبالویی
هر وقت زاغچهای روی یکی از درختهای حیاط خانه ما مینشیند و سر و صدا راه میاندازد، مادرم میگوید: «کشکرت دارس نیشته ممان هنه». (زاغچه روی درخت نشسته، مهمان میآید) آنقدر به این حرفش اعتقاد دارد که خیلی زود تمام اتاق پذیرایی را تمیز میکند، حیاط خانه را هم جارو میکند مبادا برگی، چیزی سر راه مهمان ریخته باشد. زاغچهای که همین حالا سروصدا میکند، کمی آن طرفتر روی شاخە درخت انجیر در باغ آقای عسکری همسایه ما نشسته، از میان پنجره بخار گرفته اتاق شاخههای بیبرگ انجیر را به خوبی میبینم، هوا بدجوری سرد شده، نمنم باران هم میآید، حوصله ندارم از کنار بخاری هیزمی بلند شوم، آخرین تکە چوب را میاندازم درون بخاری، با کنایه و طنز جوری که نشان دهم با مادرم همعقیدهام، میگویم: «کشکرت ولن نکنه هیته خوانه حتم درم ممان هنه». (زاغی ول کن نیست، همچنان میخواند حتما مهمان میآید) با دسته جارو قصد زدنم را دارد....
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
نظرات کاربران
ممنون از شما بخاطر یاد آوری از عموی شهیدم. 🌹 شهید سیف الله تبریزی