کتاب علم، ایمان و جامعه
معرفی کتاب علم، ایمان و جامعه
علم، ایمان و جامعه اثری از مایکل پولانی، فیلسوفِ علمِ اهل مجارستان است. او بر خلاف برادرش که اقتصاددانی شناخته شده در دنیا است، در ایران ناشناس مانده است. پولانی از آن دسته از فیلسوفان است که سنت زمانه خودش را زیسته و بدون این که در گرایشی خاص یا تخصصگرایی غرق شود، رد ریشههای مبادی علم را گرفته است تا تحقیق کند این بنای بلند بلاخره به کجا خواهد رسید.
درباره کتاب علم، ایمان و جامعه
در این کتاب که با نام علم، ایمان و جامعه منتشر شده است، پولانی معنا و ماهیتِ تحقیقِ علمی را بررسیِ موشکافانهای کرده است. روایتهای او از ماهیت توجیه علم در این کتاب همچون نظریه مارکسیستی کل حیات اندیشه در جامعه را دربرمیگیرد. او در کتاب به بازنگری فرضهایی پرداخته است که زیربنای باور ما به علم را میسازند و نشان داده است که آن فرضها گستردهتر از آن هستند که معمولا تصور میشوند. پولانی در کتابش ثابت میکند که فرضهای ما درباره علم با کل مبادی معنوی آدمی همگسترهاند و تا ریشه وجود اجتماعیاش پیش میروند.
خواندن کتاب علم، ایمان و جامعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مباحث فلسفه مدرن و جامعهشناسی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب علم، ایمان و جامعه
مقدماتِ سازندهٔ زیربنای علم به دو دسته قابلتقسیماند. فرضهای عامی دربارهٔ ماهیتِ تجربهٔ روزمره وجود دارد که دیدگاهِ طبیعتگرایانه _ در مقابلِ جادویی، اسطورهای، و غیره _ را میسازند. و نیز فرضهای خاصتری که زیربنایِ فرایندِ کشفِ علمی و اثباتِ آن هستند. هیچ یک از آن دو فطری نیستند. کودکانِ بومیهای بدوی را که والدینشان قاطعانه بر تفسیرِ جادوییشان از امور پای میفشارند میتوان بدونِ هیچ مشکلی در مدارسِ تحتِ ادارهٔ مسیونریهای محلی با تلقیِ طبیعتگرایانه از طبیعت بار آورد. بیشک عکسِ این نیز به همین آسانی قابلحصول خواهد بود؛ و اروپاییانی که چنان بار آمدهاند که به نظامِ جادوییِ پیچیدهای معتقد باشند میتوانند به همان اندازهٔ بومیهای بدویِ امروزی در برابرِ علم نفوذناپذیر باشند. دیدگاهِ طبیعتگرایانهٔ دانشمندان و دیگر انسانهای مدرنِ امروزی ریشه در تحصیلاتِ ابتداییشان دارد.
مقدماتِ زیربناییِ یک فرایندِ فکریِ مهم هرگز در قالبِ دستورالعملهای مشخص صورتبندی و منتقل نشدهاند. وقتی کودکان میآموزند که طبیعتگرایانه بیندیشند، آنها هیچ معرفتِ صریحی دربارهٔ اصولِ علیت کسب نمیکنند. آنها میآموزند که رویدادها را بر حسبِ آنچه ما عللِ طبیعی مینامیم ببینند و با مشقِ هر روزهٔ اینگونه تفاسیر سرانجام به مقدماتِ زیربنایِ آن تفاسیر خو میگیرند. بخشِ اعظمِ این فرایند از قبل رخ میدهد، یعنی هنگامی که کودک سخن گفتن با زبانی را میآموزد که رویدادها را با روابط و مناسباتِ طبیعتگرایانه توصیف میکند، و فرایندِ فراگیریِ گفتار نمونهٔ خوبی برای اصولی فراهم میآورد که از طریق آنها مقدماتِ تفکر به طورِ کلی از نسلی به نسلِ بعد منتقل میشوند. گفتار با تقلیدِ هوشمندانه از بزرگسالان آموخته میشود. هر واژه را باید در زمینههای متعددی موردِ توجه قرار داد تا این که معنایِ آن تا حدی به چنگ اُفتد؛ آنگاه آن واژه را باید در کتابها خواند و برای مدتی در گفتار و نوشتار تحتِ راهنماییِ سرمشقِ بزرگسالان به کار برد تا بر مهمترین ظرایفِ معناییِ آن تسلط یافت. این تعلیم را میتوان با دستورالعمل تکمیل کرد، اما رویهٔ تقلیدی همواره و علیالقاعده اصلِ عمدهٔ یادگیری خواهد بود. همین امر در موردِ فرایندی صادق است که، عناصرِ هنرهای عالی از طریقِ آن جذب میشوند. نگارگری، موسیقی، و غیره را فقط میتوان از طریقِ رویهای آموخت که تقلیدِ هوشمندانه هدایتاش میکند. و این شاملِ هنرِ کشفِ علمی نیز میشود.
حجم
۱۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه