دانلود و خرید کتاب از آسمان سبز سلمان هراتی
تصویر جلد کتاب از آسمان سبز

کتاب از آسمان سبز

نویسنده:سلمان هراتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب از آسمان سبز

از آسمان سبز مجموعه‌ای از اشعار شاعر جریان‌ساز انقلاب اسلامی، سلمان هراتی است. سلمان شاعری نواندیش و خلاق بود که در اشعارش جهان‌بینی و برداشت‌های سیاسی، اجتماعی خود را بیان می‌کرد.

 درباره کتاب از آسمان سبز

از آسمان سبز شامل ۷۲ قطعه شعر از سلمان هراتی با مضامین اجتماعی، مذهبی، سیاسی و عرفانی است. این دفتر ۳ بخش دارد. بخش اول شعرهای آزاد و سپید و غزل، بخش دوم رباعی‌ها و بخش سوم دوبیتی‌های سلمان را دربر دارد.

مضمون اشعار هراتی بیشتر سیاسی و اجتماعی و ضد جنگ است. آرمان‌خواهی و عدالت‌خواهی در شعر او موج می‌زند و هر بیتش حکایت از نگاه عمیق او به اطراف و جامعه‌اش دارد. صراحت بیان هم از ویژگی‌های دیگر شعر سلمان هراتی است. 

بسیاری از صاحب‌نظران شعر معاصر، هراتی را آغازگر شعر اعتراضی پس از جنگ دانسته‌اند، زیرا توانست با نگاه دقیق‌تر به اطراف و همچنین با مضمون‌پردازی‌های نو در این زمینه، در زمره آغازگران این جریان قرار گیرد.

خواندن کتاب از آسمان سبز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به شعر معاصر به ویژه دوست‌داران اشعار سیاسی و اجتماعی، مخاطبان این کتاب اند.

درباره سلمان هراتی

سلمان هراتی شاعر معاصر ایرانی در سال  ۱۳۳۸ در روستای مزردشت تنکابن به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۵ در شهر لنگرود، در یک سانحه رانندگی درگذشت.

هراتی با وجود زندگی کوتاهش، تاثیری غیرقابل انکار در جریان شعر انقلاب گذاشت و با انتشار مجموعه‌هایی چون «دری به خانه خورشید» و «از آسمان سبز» توانست نام خود را در میان شاعران جریان‌ساز ادبیات انقلاب اسلامی به اثبات برساند.

 شعری از کتاب از آسمان سبز

ای ایستاده در چمن آفتابی معلوم

وطن من!

ای تواناترین مظلوم

تو را دوست می‌دارم!

ای آفتاب‌شمایل دریادل

و مرگ در کنار تو زندگی‌ست

ای منظومهٔ نفیس غم و لبخند

ای فروتن نیرومند!

ایستاده‌ایم در کنار تو سبز و سربلند

دنیا دوزخ اشباح هولناک است

و تو آن درخت گردوی کهن‌سالی

و بیش از آنکه من خوف تبر را نگرانم

تو ایستاده‌ای

بگذار گریه کنم

نه برای تو

که عشق و عقل در تو آشتی کرده‌اند

که دست‌های تو سبز است

و آسمان تو آبی

و پسران تو

مردان نیایش و شمشیرند

علی
۱۴۰۳/۰۱/۱۹

اصلا فوق العاده درسته از شعر سپید خوشم نمیاد اما نمیدونستم یه سلمان هراتی وجود داشته باشه که اینجوری قشنگ بنویسه و باعث شه من از این نوع شعر خوشم بیاد روحش شاد.

R.Khabazian
۱۴۰۳/۰۳/۰۹

از جمله شعرهای سپید که روح دارند، مومن و با طراوت اند و پر از زیبایی هستند🌱 به عقیده من، با اشعار آقای هراتی میشه تا بی‌نهایتِ نور رفت و قلب رو جلا داد...🌌 . روح آقای سلمان هراتی شاد و یادشون گرامی باد🌹 . خوندن اشعار ایشون رو بسیار توصیه

- بیشتر
سایه
۱۴۰۲/۰۲/۰۷

فقط بخاطر کنجکاوی این اسم ک در تاریخ ادبیاتمان بود خواندم شعر سپید برای کسی ک حافظ و سعدی و مولانا خونده ب دل نمینشینه :)

آنان در همیشه‌ای از بهار ایستاده‌اند بی‌مرگ
R.Khabazian
بهار فلسفهٔ ساده ایست برای آنکه بدانیم زمین عرصهٔ کوچ است
کنتس مونت کریستو
بیا روشن، بیا بی‌کینه باشیم چو آه ساکتی در سینه باشیم برای کثرت خورشید در خویش بیا مثل دل آیینه باشیم
i_ihash
سجاده‌ام کجاست؟ می‌خواهم از همیشهٔ این اضطراب برخیزم این دل‌گرفتگی مداوم شاید تأثیر سایهٔ من است که این‌سان گستاخ و سنگوار بین خدا و دلم ایستاده‌ام سجاده‌ام کجاست؟
khorasani
و کوه‌ها نگاه ما را به بالا سوق می‌دهند کوه همیشه عجیب است در کوه تکلم خدا جریان دارد
کنتس مونت کریستو
اگر به مرگ اعتماد کنی معاد جاذبه ایست که تو را بر می‌انگیزاند سبزتر از هزار بهار
کنتس مونت کریستو
که درد بی‌غمی درد کمی نیست
hadiizadi
و انسانی که در بزرگداشت جنایت هورا می‌کشد و سقوط را با همان لبخندی که بر سرسره می‌نشیند جاهل است انسانی که راه‌کوره‌های مریخ را شناخته است اما هنوز کوچه‌های دلش را نمی‌شناسد
R.Khabazian
تا منتهای جنگل دنبال رد تو بودم جنگل تمام شد رد تو ناتمام جنگل تمام شد جنگل میان عبای تو گم شد و رد پای تو تا دورتر ستاره فرارفت
کنتس مونت کریستو
سبزتر از جنگل هیچ وسعتی بهار را نسرود و سرخ‌تر از شهید هیچ دستی در بهار گلی نکاشت
کنتس مونت کریستو
بهار تعجب سبزی‌ست در چشم‌های خاک روبه‌روی این شگفت درنگ کن و درختان تجسم استفهامی سبز که سال را چگونه سر آوردی و در زمین برای شکفتن حتی یک گل هیچ فکر کرده‌ای؟
کنتس مونت کریستو
مه، مهربانی مبهمی است تا خود را تنها تصور کنیم تنهایی راز بزرگی است در تنهایی بی‌تعارف مهمان دلمان خواهیم بود
کنتس مونت کریستو
او همه جا هست در اتوبوس کنار مردم می‌نشیند با مردم درد دل می‌کند و هرکس که وارد اتوبوس شود از جایش برمی‌خیزد و به او تعارف می‌کند و لبخند فروتنش را به همه می‌بخشد
کنتس مونت کریستو
بیرون این معین محدود رودی از ستاره جاری‌ست رودی از شهید با سکوت هم‌صدا شو تا بشنوی پشت آسمان چه می‌گذرد
کنتس مونت کریستو
به‌جز وسواس ما را همدمی نیست غمی و غصه‌ای و ماتمی نیست خدایا از چه من دل‌شاد باشم که درد بی‌غمی درد کمی نیست
i_ihash
بهار با تو درختی است بی‌نهایت سبز دریغ و درد از این بادهای پاییزی
R.Khabazian
سجاده‌ام کجاست؟ می‌خواهم از همیشهٔ این اضطراب برخیزم این دل‌گرفتگی مداوم شاید تأثیر سایهٔ من است که این‌سان گستاخ و سنگوار بین خدا و دلم ایستاده‌ام سجاده‌ام کجاست؟
R.Khabazian
دلم برای فضای ناپیدای مه لک زده است مه، مهربانی مبهمی است تا خود را تنها تصور کنیم تنهایی راز بزرگی است در تنهایی بی‌تعارف مهمان دلمان خواهیم بود اینجا همه با آسمان حرف نمی‌زنند اینجا زیر نور نئون آسمان پیدا نیست
R.Khabazian
باید عطش و سنگلاخ را تجربه کرد آسایش از مقصد دورمان می‌دارد
R.Khabazian
تو آمدی ساده‌تر از بهار مثل تلاوت آیه‌های قیامت با بعثتی عظیم در پی و ما از خویش پرسیدیم زیستن یعنی چه؟ و یاد گرفتیم بگوییم توکلت علی الله
R.Khabazian

حجم

۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۷ صفحه

حجم

۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۷ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰
۵۰%
تومان