کتاب لیلی که بود
معرفی کتاب لیلی که بود
کتاب لیلی که بود نوشته معصومه نیکویی تبار است. این کتاب روایت مرگ زنی است به نام لیلی. لیلی یکی از بهترین نویسندگان داستان کودک در ایران بوده و به دلیل مریضی جانش را از دست میدهد. حبیب همسرش بعد از مرگ لیلی نتوانسته کامل با این موضوع کنار بیاید و هنوز درگیر مرگ زنش است اندوه از دست دادن او را نمیتواند حل کند. در این بین متوجه میشود لیلی با چیزی که میداند متفاوت است. این کتاب روایت زنی است که هیچکس او را نشناخته است.
خواندن کتاب لیلی که بود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب لیلی که بود
ننه، پیش از لیلی، تنها کَسش بود. حبیب خاطرهای از پدر و مادرش نداشت و از وقتی که به یادش میآمد با ننهمشدی زندگی کردهبود. ننه به زنها و بچههای محل قرآن خواندن یاد میداد. با این کار میخواست برای خودش ثواب جمع کند. نمیخواست شرمندهٔ خدا و پیامبرش باشد. زندگی را با اجاره دادن سه اتاق دیگر خانه میچرخاند. البته گاهی هم از بعضی مستأجرها اجاره نمیگرفت، باورش این بود که زندگیاش با این پولها نمیچرخد. «زندگی را کس دیگهای، طوری میچرخونه که هیچکس فکرشو نمیکنه». حبیب از کودکی علاقه و احترام اهل محل را به ننه میدید. ننه به جز یاد دادن قرآن کارهای زیاد دیگری هم میکرد. نیت خیر ننه بر کسی پوشیده نبود برای همین، با وجود زبان تند و تیزش، به او احترام میگذاشتند. در کار خیر پیشقدم بود، در عروسی و عزا چارقدش را زیر گلو سنجاق میکرد و چادر دور کمر میبست و دیگها را بار میگذاشت. وقت و بیوقت در را میزدند که «به داد زائو برس». حبیب زیر سایهٔ ننه بزرگ شد، به واسطهٔ ننه به او هم احترام میگذاشتند. برخلاف ننه، حبیب کاری به کسی نداشت، کسی هم با او کار نداشت، در اتاق خودشان مینشست و تا وقتی که مجبور نمیشد بیرون نمیرفت، روزبهروز بیشتر خودش را از مشغولیتهای ننه و آدمهای دوروبرش دور میکرد. مثل ننه، پرجنبوجوش و پرسرو صدا نبود، سازگار و سربهزیر بود. تنهایی را ترجیح میداد. بزرگتر که شد تصمیم گرفت به دانشسرای عالی برود. دلش میخواست معلم بشود. روحیهٔ آرام و علاقهاش به بچهها مناسب همین کار بود. همین ویژگیها از همان آغاز کار، او را از سایر معلمهای خطکش به دست و بددهن جدا کرد. مهربانی و صبرش و رفتار صمیمی و دوستانهاش توجه معلمها و شاگردهایش را جلب میکرد. بچهها وقتهای استراحت، دورش حلقه میزدند و از مشکلات و دغدغههایشان برایش میگفتند. حبیب در آرامش بیحد و اندازهاش میتوانست ساعتها سرپا بایستاد و گوش دهد. اول کمی سربهسرشان میگذاشت و بعد هرطور که میتوانست کمکشان میکرد. کارش را دوست داشت، میدانست کار دیگری را بهتر از این کار نمیتواند انجام دهد. لیلی بارها به او گفته بود رفتارش مثل ننهمشدی است، دیگران را با خوبیهایش تحتتأثیر قرار میدهد. گفته بود: «ننه مادرم را هم کس دیگری کرد».
حجم
۲۰۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
حجم
۲۰۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
نظرات کاربران
. واقعا خوب بود. به کسانی که در رمان فقط دنبال سرگرمی نیستند، توصیه میکنم. زبان و محتوا هردو خوب. رمانی اجتماعی و خوشخوان. این کتاب را خیلی اتفاقی خواندم. در یک کار پژوهشی تعداد زیادی رمان معاصر ایرانی را
حتما بخونید
نگاه جدید به معنای مادری
اواسط کتاب خیلی خوب بود در کل بد نبود