کتاب ساکت مثل شب
معرفی کتاب ساکت مثل شب
کتاب ساکت مثل شب نوشته مانفرد بیلر با ترجمه سعیده بوغیری توسط نشر رادمهر منتشر شده است.
درباره کتاب ساکت مثل شب
این کتاب سرنوشت نویسندگان آلمانی است. کتاب روایتی اول شخص دارد و از کودکی با شخصیت اصلی داستان همراه میشود داستان نثری ساده و روان دارد و روایت داستان از کودکی شخصیت با او همراه است و خاطراتش را میگوید بهطور مثال زمانی که مردان زغالسنگ فروش به خانه آنها میآیند کودک با تفاوتها آشنا میشود.
خواندن کتاب ساکت مثل شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به دنبال یک رمان جذاب هستید که تا انتها شما را با خودش همراه کند این کتاب را از دست ندهید.
بخشهایی از کتاب ساکت مثل شب
بابا یکشنبه صبحها به کافه میرود. به محض اینکه از خانه بیرون میرود، مامان کلاه برجستهام را روی سرم میکشد، مرا توی کالسکه میگذارد و در شهر میگرداند. رویهٔ کالسکه پایین افتاده. من صاف مینشینم، به بالش تکیه میدهم و با چشمانم دنیا را حریصانه میبلعم. وقتی چرخها به جدول پیادهرو میخورد و کالسکه کج میشود، کمی بالا میآورم و عروسکم را به سینه فشار میدهم. مامان میگوید: «نترس...» حرفش را میفهمم. ادیت یک کلاه با پرهای رنگی روی سر دارد و مرتب به اطراف نگاه میکند. مامان سی و دو سال دارد و بابا بیست و نه سال. مامان همیشه مرا از همین راه به گردش میبرد و ما همیشه با همان آدمهای همیشگی روبرو میشویم. یکی کلاهش را برمیدارد و آرام چیزی به مامان میگوید. غیرتم گل میکند. مامان لبخندی میزند، قرمز میشود و سری تکان میدهد. من جیغ میکشم. طرف چانهام را غلغلک میدهد و دماغم را میکشد. جیغ وحشتناکی میکشم. دماغم را ول میکند. آنقدر دستش را بالا میبرد که انگار میخواهد پرِ رنگی کلاه مامان را بردارد و بعد در یک چشم به هم زدن ناپدید میشود. مامان به او میگوید: «دلقک!...» من هم میفهمم.
حجم
۳۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
حجم
۳۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه