دانلود و خرید کتاب زمانی که هم سبیل دالی بودم محمدرضا مرزوقی

معرفی کتاب زمانی که هم سبیل دالی بودم

زمانی که هم‌سبیل دالی بودم جلد ششم از مجموعه جذاب بچه‌محل نقاش‌ها نوشته محمدرضا مرزوقی است.

خلاصه مجموعه بچه‌محل نقاش‌ها

مجموعه بچه‌محل نقاش‌ها، داستان‌هایی درباره نقاشان معروف جهان و روزگار آنها است. محمدرضا مرزوقی سال‌ها درباره‌ی نقاشی و نقاش‌ها مطالعه کرده، آثارشان را دیده و در نهایت داستان‌هایی نوشته که در آن‌ها شخصیت اصلی کتاب، به اسم دایی‌سامان، به دوره‌های مختلف زمانی سفر می‌کند و با نقاش‌های معروف دنیا دوست می‌شود.

دایی‌سامان در بعضی از جلدهای این مجموعه در حساس‌ترین لحظه‌های زندگی نقاش‌ها با آنها همراه است. مثلاً در در زمان نقاشی‌کردن سقف کلیسای سیستین در کنار میکل‌آنژ و زمان کشیدن مونالیزا در کنار داوینچی است.

خواندن مجموعه بچه‌محل نقاش‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مناسب نوجوانانی است که به هنر و تاریخ هنر علاقه‌مندند و می‌خواهند در کنار خواندن داستانی جذاب با تاریخ هنر نقاشی و نقاشان بزرگ جهان آشنا شوند.

درباره محمدرضا مرزوقی

محمد‌رضا مرزوقی متولد ۱۳۵۵ است.. عاتکه نام اولین کتاب اوست که در سال ۱۳۸۰ در نشر روشنگران به چاپ رسید. رمان دیگرش به نام تُل عاشقون با همکاری نشر افق، و رمان‌های پسین شوم و بارداری بی‌هنگام آقای میم با همکاری نشر روشنگران منتشر شدند. مرزوقی علاوه بر داستان‌هایش درباره نقاشی،برای آشنایی کودکان و نوجوانان با محیط زیست هم داستان‌هایی نوشته که برخی از آن‌ها را نشر امیرکبیر منتشر کرده است.

فیلمنامه‌نویسی و فیلم‌سازی مستند هم از فعالیت‌های محمد‌رضا مرزوقی است.

جملاتی از کتاب زمانی که هم‌سبیل دالی بودم (بچه‌محل نقاش‌ها ۶)

دالی رو به دوربین پوزخندی زد و دست گذاشت روی شانه‌ی دایی که کنارش ایستاده بود. گفت: «این رو باش. فکر کرده به این سادگی‌هاست.» رو به دوربین کرد و گفت: «پسرجون، می‌دونی من تا حالا با این سیبیلم چقدر پول درآوردم؟»

دایی غر زد: «آقای دالی، شما و زنتون هم که فقط از پول حرف می‌زنین.»

دالی خندید. گفت: «خبرنگاره رو دیدی چطور مچلش کردم؟»

دایی گفت: «کدوم؟ همون خانومه؟»

دالی گفت: «اوریانا فالاچی. خیلی پُرروئه. قبلاً هم برای مصاحبه پیشم اومده. فکر کرده یه‌تنه باید حامی تموم فقرای دنیا باشه. تازه همه‌شون هم ادا درمی‌آرن. به‌نظرم جای این مسخره‌بازی‌ها بهتر بود مدل نقاشی می‌شد. پول بیشتری هم درمی‌آورد. شاید یکی‌دو تا طرح ازش می‌زدم.»

دایی گفت: «فکر نکنم حاضر باشه مدل تابلوهای شما بشه.»

دالی ابرو بالا انداخت و چشم‌هایش را گشاد کرد: «باید آرزوش رو داشته باشه.»

دایی گفت: «شاید فقط مدل نقاش‌های فقیر بشه که پول ندارن واسه مدل بدن. مثل ونگوگ. شما که مشکلی برای این کار ندارین. تازه این‌همه آدم پول‌دار مجیزتون رو می‌گن که ازشون یه طرح بکشین.»

Ali Nadafian
۱۳۹۹/۱۲/۱۰

حس خوبی ازش گرفتم دوستش داشتم

Farshad
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

لطفا تخفیف بزارین

حسن حیدری
۱۴۰۰/۰۱/۰۲

کتاب خوبی بود و داستان جذابی داشت بهتون پیشنهاد می کنم حتما این کتاب را بخوانید.

A.M
۱۴۰۱/۰۴/۲۶

این کتاب خیلی جذاب بود یکی از بهترین کتاب های کودک و نوجوان از نظر من بود چون علاقه مند به هنر هستم...

امیرعلی رضوی
۱۴۰۰/۰۱/۲۲

واقعا از خواندن کتاب لذت بردم ...متن روان و زیبا ... جلد یک رو دو سه سال پیش در خواندن و اینو الان .... در طول سه روز تمومش کردم....ممنونم از نویسنده که واقعا ما رو با این نقاش بزرگ

- بیشتر
AM!R HOSSEiN
۱۳۹۹/۰۵/۳۱

کتاب خوبی بود، ولی فکر میکردم این کتاب آدمو با نقاش های بیشتری آشنا میکنه، حالا بین این همه نقاش های مطرح ، چرا گیر داده بود به این یارو؟

«تنها تفاوت من با ديوانه‌ها اين است که من ديوانه نيستم!»
mari quinn
روزی که فقر ریشه‌کن بشه، ما شاهد بزرگ‌ترین انقلاب روحی جهان هستیم.» دالی ناباورانه خندید. لورکا مکثی کرد و ادامه داد: «می‌دونم برات باورنکردنیه. چون ما توان تصور روزی رو که این انقلاب بزرگ از راه برسه، نداریم.»
moonchild
دالی نگاهی موشکافانه به دایی‌سامان و بعد به تابلوی خودش کرد و گفت: «بعد از اون انفجار وحشتناک، تمام قوانین هنری باید از نو تعریف می‌شد. بر اساس فیزیک هسته‌ای. چیزی که هم ترسناکه، هم پر از ایده و فکر.»
امیرعلی رضوی
«تنها تفاوت من با ديوانه‌ها اين است که من ديوانه نيستم!»
booklover
«تنها تفاوت من با ديوانه‌ها اين است که من ديوانه نيستم!»
mahnia
«من الانم فکر می‌کنم اگه قراره تغییری اتفاق بیفته باید توی کشور خودمون باشه. نه اینکه از کشورمون بریم و فکر کنیم این یه تغییره. اسپانیاست که نیاز به تغییر داره نه پاریس. بالاخره یه روز باید نسیم آزادی به این کشور بوزه و همه یاد بگیریم که هرکس حق داره شبیه خودش زندگی کنه و آزاد باشه.»
moonchild
«فقط حرفی برای گفتن داشتن مهم نیست. باید حرف تازه‌ای برای گفتن داشت جوون!
booklover
«بعضی‌ها اون‌قدر جالبن که حتی وقتی ازشون بد می‌گن باز آدم دوست داره بره از نزدیک باهاشون آشنا بشه.
booklover
«تنها تفاوت من با ديوانه‌ها اين است که من ديوانه نيستم!» ماني به تبلتي که توي دست محسن بود، نگاه کرد و چشمش به اين جمله افتاد. به‌محض ديدن جمله توجهش جلب شد. در ادامه‌ي جمله آمده بود: «وقتي اين را به فرويد گفتم، اول متعجب نگاهم کرد. بعد سکوت کرد. کمي که گذشت يکهو زد زير خنده. فهميدم زيگموند فرويد را هم مي‌شود خنداند. فقط بايد قِلقَش را بلد بود.» همين‌که خواست اسم نويسنده‌ي متن را بخواند، محسن رفت به صفحه‌اي ديگر و مطلبي درباره‌ي فوتبال باز کرد. فقط «سا»ي اول اسم را ديده بود. دمغ به محسن نگاه کرد و گفت: «نذاشتي اسم نويسنده‌ي مطلب رو کامل بخونم.» محسن گفت: «بي‌خيال ماني! مي‌خوام ببينم بازي رئال مادريد با بارسلونا چه ساعتيه.»
هرماینی گرنجر

حجم

۱۰۰۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۰۰۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان