دانلود و خرید کتاب لیلی های لیبرال سیدعبدالحمید ضیایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب لیلی های لیبرال اثر سیدعبدالحمید ضیایی

کتاب لیلی های لیبرال

معرفی کتاب لیلی های لیبرال

بخشی از مقدمه: "لیلی‌های لیبرال"، نامی که بر این رساله‌ی کوچک نهاده‌ام، در نگاه نخست ترکیبی متناقض نما به دیده می‌آید و گونه‌ای از ستیزِ ناسازها و مفهوم‌های ناهمگون را در آن می‌توان یافت؛ از سویی لیلی، نمادِ عشقِ انحصاری و اسطوره‌ای به شمار آمده و از سوی دیگر لیبرال، وصفی‌ست که بیانگر تنوع و تکثر در دوست داشتن/ عشق ورزی است. می‌توانید به جایِ لیلی‌های لیبرال، بگویید "مجنون‌های لیبرال". لیلی و مجنونش چندان توفیری ندارد. تا یادم نرفته بگویم که مقصودم از لیبرالیسم، اشاره به آراء و اندیشه‌های جان لاک، منتسکیو، آیزایا برلین، جان راولز، پوپر، فون هایک و‌... نیست. منظور همین لیبرالیسم نیم بند خودمانی است. این را هم بگویم که صفت لیبرال را بر خلافِ نگاه و رویکرد مرسوم در جامعه‌ی ایرانی، اصلا به معنای منفی یا سیاسیِ رایج‌اش به کار نبسته‌ام! بلکه منظورم چنان که در ادامه خواهد آمد، اشاره به روزگاری است که در آن دوره‌ی "مجنون بازی" و "لیلی سازی" به سر آمده و بلانسبتِ چند استثنایِ رو به انقراض، هم "مجنون"‌ها از شش جهت سر و گوششان می‌جُنبد و هم "لیلی"‌ها، دلبرانِ یک سر و هزار سودا شده‌اند! و هر دو بر قبله‌های متعدد نماز می‌گزارند و هر روز به عشقی نو خرقه می‌دوزند و فردا همان خرقه به اندامشان زار می‌زند! در واقع عاشق‌شدن و فارغ‌شدن از عشق، هنوز از مهم‌ترین مسائلی‌ست که مردمانِ روزگار ما با آن پنجه در پنجه می‌افکنند!

نظرات کاربران

Golshan
۱۳۹۸/۰۱/۰۵

کتاب خوبی بود، در کل یک کتاب تحقیقاتی راجع به عشق و مقایسه گذشته و حال آن و تفکرات مختلف از نویسنده ها و شاعران و فلاسفه مختلف منتهی انتظار میرفت نویسنده هم در آخر به یک نتیجه برسد و

- بیشتر
آلاله جنیدی|Alale Joneidi
۱۳۹۸/۰۹/۰۱

این کتاب استاد رو خیلی دوست دارم

بیات
۱۳۹۸/۰۹/۰۱

یک کتاب تحقیقاتی در مورد عشق. بخونیدش

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۷)
«یکبار قصه ای نوشتم که خیال می‌کردم دربارۀ مهتاب است اما وقتی آن را برای مادرم خواندم او با خنده گفت: این که قصۀ مهتاب نیست. دختر قصه ای که نوشته ای شبیه آرزوست که همسایۀ دیوار به دیوارمان بود.یادت هست؟» (مستور، مصطفی، عشق روی پیاده رو، اهواز، نشر رسش، ۱۳۷۷، ص۹۷). بعدها چند قصۀ دیگر به قصد مهتاب نوشتم که یا «رؤیا» میشدند یا «افسانه» یا «پروین». پاک ناامید شدم. حالا سالهاست که من هنوز نتوانسته‌ام قصۀ مهتاب را بنویسم. کم کم دارد باورم می‌شود که اصلا مهتابی وجود نداشته است. با خودم می‌گویم: «نکند همه اش خواب و خیال بوده و مهتاب به کوچۀ ما نیامده بود؟» به همین خاطر تصمیم گرفته ام دیگر قصۀ مهتاب را ننویسم. اما حالا می‌خواهم به جای آن قصۀ رسول را بنویسم (همان، ص ۹۸).
Ahmad
. یکی از منابع مکتوب ارزشمندی که درباره نوع ایرانی لیبرالیسم دیده ام کتابی ارزشمند با مشخصات زیر است: - محمدی، مجید، لیبرالیسم ایرانی؛ الگوی ناتمام،
Ahmad
انگار از همان اول حُسن و حُزن یا عشق و اندوه با یکدیگر همزاد و همخانه بوده اند. عین القضات می گوید: «دریغا اوّل حرفی که در لوح محفوظ پدید آمد، لفظ «محبّت» بود، پس نقطه «ب» با نقطه «نون» متّصل شد، یعنی «محنت» شد. مگر آن بزرگ از اینجا گفت که در هر لطفی، هزار قهر تعبیه کرده‌اند؛ و در هر راحتی، هزار شربت به زهر آمیخته‌اند.» (تمهیدات، ص ۲۴۵). این عارف سوخته در جایی دیگر، بی قراری عاشق در هر شرایطی را به زیبایی مصور ساخته است: غمگین باشم چو روی تو کم بینم / چون بینم روی تو، به غم بنشینم /کس نیست بدین سان که منِ مسکینم/کز دیدن و نادیدنِ تو غمگینم (همان، صص۱۰۶-۱۰۵)
Ahmad
نقل است که درویشی از حلاج پرسید که عشق چیست؟ گفت امروز بینی و فردا و پس فردا، آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش به باد بردادند- یعنی عشق این است- (عطار، فریدالدین، تذکره الاولیا، به اهتمام نیکلسون، نشر طلوع، ۱۳۸۲، ص۴۹۷)
Ahmad
بی قراری، با اضطراب فرق دارد؛ عشق، "اضطراب" نمی‌آورد اما "بی‌قراری"، همزادِ قدیمِ عشق بوده است. فرقی هم نمی‌کند که عشق به زیبایی باشد، یا به دانایی وکشفِ حقیقت. بخصوص برای این نوع دوم، مثال های عجیب و غریبی از بی قراری های فیلسوفانِ (نه فلسفه دان ها و فلسفه خوانها!) در خاطرۀ تاریخ مانده است؛ از همه دلنشین تر، پاسخِ "ویتگنشتاین" فیلسوفِ نامور است که در جواب اعتراض های خواهرش، بابت بی‌قراری‌ها و آشفتگی‌ها و زندگیِ عنان گسیختۀ وی،گفته بود: تو مانند کسی هستی که در خانه نشسته و می بیند که آدمی در بیرون تلو تلو می خورَد، و رفتارِ او را عجیب می پندارد،غافل از این که بیرون توفان است و آن شخص نمی تواند در جای خود بایستد! برای مطالعۀ بیشتر در بارۀ این "پرومته های از بند رَسته"، بخصوص غریبانگی هایِ عاشقانۀ "کی یر کِگور " به کتابِ شگفتی آورِ "دریای ایمان" (دان کیوپیت، ترجمه حسن کامشاد، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۶) رجوع کنید
Ahmad
هراسِ تاریخی از زن، و تعریف و تقلیلِ زن به پدیده‌ای رمزناک، مجهول و ترسبار و چنان که فروید گفته است؛ " قارّه‌ای تاریک" سابقه‌ای سخت طولانی دارد.
Khatoon
زیبایی با نومیدی چه نسبتی دارد؟ این پرسش آن گاه معنادار می‌شود که این گفته‌ی پل والری (Paul Valéry) را به خاطر بیاوریم که "تعریف امر زیبا آسان است؛ زیبایی آن چیزی ست که نومید می‌کند"
Khatoon
منطق و مذهب عشق از همه‌ی مذهب‌ها بویژه مرام سیاستمداران جداست؛ عشق، خودی و غیر خودی سرش نمی‌شود و حادثه ای ست که اتفاق افتادن آن همان و تلطیف روابط فردی و تغییر قبله‌ی مبتلایانش همان!
Khatoon
آیا یکی از مهم ترین دلایلِ رجوعِ بی شمارِ آدمی‌به "عشق " این نیست که وی پیش و بیش از آن که کُنشگرِ معرفتی باشد، کنشگرِ غریزی است و عشق به مثابه‌ی دل انگیزترین و بدوی‌ترین شکلِ غریزه، باعث جلب و جذبِ مرد و زن به سمت و سوی خود بوده است؟
Khatoon
هراسِ تاریخی از زن، و تعریف و تقلیلِ زن به پدیده‌ای رمزناک، مجهول و ترسبار و چنان که فروید گفته است؛ " قارّه‌ای تاریک" سابقه‌ای سخت طولانی دارد.
Khatoon
اگر عشق نخستین، کم‌کم همسایه‌ی فراموشی شود، آیا در عشق‌های بعدی، آدمی‌ پرحوصله می‌شود یا بی‌حوصله؟
Khatoon
می‌توان گفت که عشق بنا بر تحلیلِ غالب، معلول و میوه‌ی طلب است و محرومیت؛ به دیگر سخن، عاشق، در غیاب مدلولی برای شورِ عاشقانه‌ی خود و عدم دسترسی به معشوق، ناگزیر از پناه بردن به معبدِ خیال و تأویل عاشقانه‌ی همان اندک مایه‌ای از صدا یا صورتی (برق دو چشم سیاه یا آواز خلخال ِپای و‌...) است که از معشوق در جان او نقش بسته بود. بنا بر این مدعا آنچه اصالت و اعتبار دارد عشق است نه معشوق‌.
Khatoon
شاید بر همین مبنا بتوان گفت که عشق‌های دوسویه یا در فراق پژمرده می‌شوند و می‌میرند یا دروغ‌هایی بزرگ اند! حالا حکایتِ تکرار و رنجِ بیزاری و تنوع طلبی را هم به این مصائب الحاق کنید!
Khatoon
از سوی دیگر، بر مبنای یافته‌های روانشناختی و مطالعات خانواده (که شواهد عینیِ آن را در راهروهای دادگاه خانواده می‌توان یافت) علی الاغلب پس از ازدواج شکل گیری عشق بسیار دشوار است از این بابت که معمولا درخت عشق در سرزمین روابط و پیوندهای بی‌ثبات (که زاده‌ی فراق‌ها و وصال‌هاست) به بار می‌نشیند و میوه می‌دهد!
Khatoon
سخت وحشتم گرفته است. از آنچه مردان کلیسا زمانی بر سر زنانی چون من خواهد آورد، وحشت دارم. نه به این دلیل که زن هستیم‌... بلکه به سبب آن که شما را که مرد هستید وسوسه می‌کنیم... آیا تصور می‌کنی که خداوند متعال خواجگان و اخته‌ها را بر مردانی که دل به زنی می‌بندند ترجیح می‌دهد؟
Khatoon
لازم است نکته‌ای را به عرضت برسانم و آن این است که افاضات تو به سحر و جادو بیشتر شبیه است... زندگی بقدری کوتاه است که ما وقت نداریم درباره عشق داوری‌های محکوم کننده صادر کنیم‌. اورل، انسا‌ن‌ها باید ابتدا بزیند آنگاه فلسفه بافی کنند....اورل!
Khatoon
برخلاف عشق اسطوره‌ایِ انحصارگرا، در عشق از نوع لیبرال، به جای آن که به معشوقی یگانه تا آخرین نفس و با تمام قوا! عشق ورزیده شود، کوشش بر آن است که "افرادِ بیشتری را به میزانِ کمتر دوست داشته باشند"، تا ضریبِ وقوعِ خطرات و مخاطرات نیز به حداقل برسد! صد البته این حرف و حدیث‌ها و پرسش‌ها، چیزی از ارزش عشق (از هر نوعی که باشد) نخواهد کاست.
Khatoon
" «مجنون مگر در این سوزش بود گفتند: لیلی آمد.گفت: من خود لیلی‌ام، و سر به گریبان فراغت فرو برد، لیلی گفت: سر بردار که منم محبوب تو، منم مطلوب تو، مصرع: " آخر بنگر که از که می‌مانی باز؟ " مجنون گفت:الیک عنّی فانّ حبّک قد شغلنی عنک: یعنی دور باش از من، که دوستی تو مرا از تو فارغ گردانید» (ر.ک: جامی، اشعّه اللّمعات، تصحیح حامد ربّانی، انتشارات حامدی، تهران، ۱۳۵۲، ص ۱۴۴).
Ahmad
در باب توصیف عشق الهی از دیدگاه صوفیان مسلمان احادیث قدسی چهارگانه‌ی زیر جالب توجه است: من عشق و عف و کتم و مات مات شهیدا ** من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته *** کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف / ما یزال عبدی یتقرب الی بالنوافل حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی یتکلم
Ahmad
ارباب دانشِ فیزیولوژی، عشق رمانتیک را ناشی از مواد شیمیایی طبیعی قدرتمندی در بدن می دانند؛ ماده ای شیمیایی به نام فنیل اتیلامین (PEA) که نوعی آمفتامین طبیعی بوده و باعث تحریک مغز و دستگاه عصبی مرکزی می شود. این ماده ی شوخ و شنگ، به ایجاد تجربه سرخوشی، تنفس سریع، افزایش ضربان قلب و گشادی مردمک در مغز می انجامد. بخش های مختلف مغز نقش‌های مختلفی ایفا می کنند. قشر خارجی مغز یا کورتکس به تفکر منطقی و هوش مربوط است. مغز میانی یا لیمبیک عواطف ما را کنترل می کند و در محل اتصال نخاع به مغز یا بصل النخاع نیز یک هسته درونی (هسته دم دار) وجود دارد که رفتارهای غریزی را تحت کنترل دارد. پژوهش‌ها نشان می دهد که در افراد عاشق همین هسته دم دار فعال است. این هسته به سیستم لیمبیک وصل است. در جریان عشق رمانتیک موسیقی ملایم عقل ناشی از کرتکس مغز در میان هیاهوی طبل نوازی هسته دم دار و دستگاه لیمبیک گم می شود و آبشاری از ماده PEA در مغز به وجود می آید. در همان زمان میزان آدرنالین افزایش می یابد و آزاد شدن ماده شیمیایی دیگری به نام دوپامین را باعث می شود.
Ahmad

حجم

۱۰۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۱۰۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان