کتاب پرپروک
معرفی کتاب پرپروک
پرپروک، نوشته لیلا محمدی، زندگینامه داستانی شهید عبدالرسول بیخوف، از شهدای اصناف و بازار بوشهر است.
لیلا محمدی برای تدوین زندگینامه، حدود دوازده ساعت مصاحبهٔ تلفنی از خانواده، دوستان و همرزمان شهید گرفته است. زندگینامهٔ شهید در پنج فصل ارائه شده. چهار فصل ابتدایی، روایت زندگی شهید به روایت خود شهید است و فصل پایانی، شهید به روایت خانواده، دوستان و همرزمانش.
خواندن کتاب پرپروک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر به ادبیات دفاع مقدس و سرگذشت شهدای جنگ تحمیلی علاقه دارید، این کتاب برای شما نوشته شده است.
جملاتی از کتاب پرپروک
وقتی نگارش زندگینامهٔ شهید عبدالرسول بیخوف به من پیشنهاد شد، برای من فقط یک اسم بود. بعد از یکی دو روز، عکسی از شهید با قسمتی از وصیتنامه و یک ساعت و بیست دقیقه مصاحبه با برادر و همسر برادر شهید به دستم رسید و حالا من باید داستان زندگی این شهید را مینوشتم.
شناخت من از بوشهر مربوط به حضور دو سال پیش به همراه همسر و پسرم بود. نوروز سال ۹۱، یکی، دو روز مهمان مردم دلوار و بوشهر بودیم. به خانهٔ رئیسعلی که موزهای دیدنی از رشادتهای اوست رفتیم و در بوشهر از بازار ماهیفروشها ماهی خریدیم. بارها از خیابان امام خمینی (ره) که حالا میدانم معروف به سنگی است، رد شدیم. در نوار ساحلی با اتومبیل گشت زدیم و تندیس رئیسعلی را که مردم بوشهر با غرور و افتخار بر میدان شهر نصب کرده بودند، دیدیم. این همهٔ ذهنیت من از بوشهر بود و حالا باید دربارهٔ یکی از شهیدان این شهر مینوشتم. نشستم و دست به قلم بردم. چندین صفحه هم نوشتم، اما این حجم اطلاعات چگونه میتوانست شخصیت جوانی را که جانش را فدای کشور و اعتقاداتش کرده بود، به خواننده بشناساند؟!
نوشتهها را کنار گذاشتم. باید سعیام را میکردم تا عبدالرسول بیخوف را بشناسم. دو شماره تلفن از دوستانش به دست آوردم و دوست و همرزمش محمدمهدی رنجبر حلقهٔ اتصال من با تمام بزرگوارانی شد که برای زنده نگاه داشتن یاد دوست و همرزمشان، بعد از حدود بیست سال، درسنین بالای ۵۰ سالگی به کودکی و نوجوانی و جوانی خود بازگشته و برایم از خاطرات آنروزها گفتند. با هر مصاحبهای جلوهای از رسول برایم آشکار شد. طوری که حالا اگر بخواهم دست به قلم ببرم و با قوهٔ خیال شخصیتی از رسول ترسیم کنم، قطعاً فاصلهٔ زیادی با آنچه در زندگینامهٔ مستندش آمده، نخواهد داشت.
رسول کودکیِ سختی داشته است. با فقر بزرگ شده، در سنین نوجوانی با نداری مردانه جنگیده و در عین حال یادگرفته ارتباطش با خدا را حفظ و تقویت کند.
حالا رسول برای من تنها یک شهید از شهدای اصناف بوشهر نیست. جوانی است بیستوسه ساله، با انگیزههای اعتقادی بالا، عاشق امام مهدی (عج) و امام خمینی (ره)، علاقهمند به خانواده، شوخ طبع و در عین حال محجوب، تودار و عمیق.
حجم
۵۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۵۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
مرور خاطرات دهه چهل و پنجاه ما بود! تجدید خاطره شد.