دانلود و خرید کتاب من آنچه شرط بلاغ است... حسن نراقی
تصویر جلد کتاب من آنچه شرط بلاغ است...

کتاب من آنچه شرط بلاغ است...

نویسنده:حسن نراقی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب من آنچه شرط بلاغ است...

«من آنچه شرط بلاغ است... » ضمیمه‌ای است که حسن نراقی بر کتاب «جامعه‌شناسی خودمانی»‌اش نوشته است.

«جامعه‌شناسی خودمانی» که با استقبال خوبی روبه‌ رو شد، بی‌پرده و باغ رویکردی آسیب‌شناسانه به بسیاری از رفتارها و عادات ناپسند اجتماعی ایرانی‌ها می‌پردازد. عاداتی مثل حقیقت‌گریزی، توهم توطئه، برتری‌جویی، مسئولیت‌ناپذیری، ریاکاری و...

در کتاب حاضر، نراقی «چه باید کردها» مطرح کرده است یعنی صحبت درباره کارهایی که باید برای تعدیل و اصلاح معضلات رفتاری اجتماعی خودمان بکنیم:

«این سرفصل‌ها را می‌توان به دو گروه متمایز به‌اصطلاح نرم‌افزاری و سخت‌افزاری تقسیم کرد که سخت‌افزارهایش را در قالب اقداماتی می‌دانم که قطعاً دست دولت‌ها برای اجرای آن باید در کار باشد؛ یعنی کار جنبهٔ فیزیکی و اجرایی دارد. متحول کردن اساسی بعضی از ساختارهای دولتی دیگر دست من و شما نیست. ولی اجرای بیشتر پیشنهادهایم دست خود من و شماست مثل برخورد با فرزندان‌مان، خودداری از دروغ گفتن‌های سریالی هر روزه یا کم کردن این‌همه تعارفات بی‌پایه و به‌معنی واقعی کلمه بیهوده. اینها را دیگر نه دولت‌ها گردن‌مان گذاشته‌اند و نه حتی استکبار جهانی! دست خودمان است. باید تک‌تک‌مان باور کنیم که تا این موارد و دیگر موارد از قلم افتاده از این دست اصلاح نشوند و زیربنای لازم برای اصلاحات عمیق و واقعی تأمین نشود، حتی اگر تمامی کشور را هم در پوششی از صداقت و درایت یک مدیریت استثنایی تصور کنیم، هرگز به آنچه مورد نظرمان است نخواهیم رسید؛ همان‌طور که تابه‌حال نرسیده‌ایم.»

زبان و بیان نراقی در این کتاب هم مانند کتاب جامعه‌‌شناسی خودمانی، بسیار روان و صمیمانه و صادقانه است و این ویژگی خواندن کتاب او را برای ما راحت‌ می‌کند. پس تصور نکنید که با یک کتاب سنگین جامعه‌شناسی طرف هستید. این کتاب مخاطب خاص ندارد بلکه هر ایرانی‌ای می‌تواند طرف سخن نویسنده باشد.

سیّد جواد
۱۳۹۹/۰۲/۲۱

کتاب ۲۷۰ از کتابخانه همگانی، کتاب خوب و جذابی بود مثل جامعه شناسی خودمانی ، امیدوارم که هرکس مطالعه میکنه یه جرقه ای در ذهنش ایجاد بشه برای تغییر . باید ابتدا از خودمان و از مسایل کوچک شروع کنیم اصلاحات

- بیشتر
عاشق ها
۱۳۹۹/۰۴/۰۴

عااااااااااااالی بود ممنونم

kordelia
۱۳۹۹/۱۰/۲۹

اینکه هنوز دلسوزان صاحب اندیشه‌ای هستند که برای منافع جمعی حرف میزنند حال آدم رو خوب میکنه...باید بپذیریم که اصلاح وضع موجود نه کار یک فرد یا گروه بلکه یک تصمیم همگانی‌ست...یا علی

z.rezayi
۱۳۹۹/۰۹/۲۷

پای درد دل های استادی دلسوز.... کاش همه ایرانی ها این کتاب را بخوانند.

مجید طهماسبی بینا
۱۴۰۱/۰۸/۱۰

بهترین کتابی بود که مرا به وضعیتی که خودم و جامعه ی من در آن قرار داریم را به شکلی بسیار دلسوزانه و دغدغه مند و بدون جهت گیریهای سیاسی بیان کرده است البته در کنار کتاب جامعه شناسی خودمانی

- بیشتر
ramy
۱۴۰۲/۰۶/۲۷

کلا هرچی به ذهنش رسیده بدون هیچ تحقیقی تو کتاب اورده به نظرم یکم به شعور خواننده توهین می کنه

Ali.h
۱۴۰۰/۰۱/۲۸

مزخرف... کیه که ندونه اینارو؟!!! چقدر سر گفتن این مزخرفاتی که همه میدونن و (هیچکی عمل نمیکنه) خودش رو علامه میدونه و افتخار میکنه که کتابهای پر فروش چاپ کرده. البته نظر شخصیه! به شخصه سبک از سبک نویسندگی و مخصوصاً

- بیشتر
آیا تابه‌حال کسی را دیده‌اید، حتی یک نفر ــ روی این یک نفر تأکید دارم ــ که از کمبود عقل خودش شکایت کند؟ من که ندیده‌ام.
سیّد جواد
ما ایرانی‌ها در مقایسه با مقداری که از زبان‌مان استفاده می‌کنیم، هرگز از ظرفیت گوش‌های‌مان بهره‌برداری نمی‌کنیم. بیشتر دوست داریم حرف بزنیم تا گوش کنیم.
سیّد جواد
بگذارید فرزندتان یک بچهٔ متوسط و معمولی باشد اما با روحیهٔ شاداب و سرزنده رشد کند. درس زندگی بالاتر از همهٔ درس‌ها است
Hossein Mehrabi
خصلت بسیار ریشه‌دار بیشتر ما ایرانیان که چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، از زیانبارترین خصلت‌های جامعهٔ ماست و آن، روحیهٔ «نق زدن» و بدوبیراه گفتن و ایراد گرفتن تقریباً دائمی ماست از زمین و زمان؛ دوست و غریبه؛ حکومت و آب، ترافیک و سرنوشت. و هر آنچه احتمالاً به ذهن‌مان برسد؛ یعنی مثل این‌که این «نق زدن» کم‌کم به‌صورت یک قرص و کپسول مکمل برای تقویت شخصیت اجتماعی ما آدم‌ها به‌ویژه در محافل و میهمانی‌های خانوادگی شده. بدون اینکه دقت کنیم که وقتی این نارضایتی و " نق زدن " تبدیل به عادتی ثانوی شد، روح جامعهٔ ما کم کم پژمرده می‌شود. جامعه مغموم می‌شود. پرخاشگر و عصبی می‌شود. بلایی که کم و بیش این روزها خودمان درگیرش هستیم.
سیّد جواد
«انگار که همین دیروز بود»
کامکار
صادقانه با خودتان بیندیشید که در طول روز، خودتان، همسرتان، همکارتان چند بار از زندگی و سختی‌هایش گله می‌کنید و در مقابل به من بگویید که به‌طور متوسط حالا چند بار از مثبت‌هایش یاد می‌کنید؟ بی‌شک این رفتار در شکل دادن به روحیهٔ فرزند شما اثر می‌گذارد.
سیّد جواد
بگذارید فرزندتان یک بچهٔ متوسط و معمولی باشد اما با روحیهٔ شاداب و سرزنده رشد کند. درس زندگی بالاتر از همهٔ درس‌ها است. همهٔ این حرف و سخن‌ها برای بهبود خود زندگی است اما مثل این که ما واقعاً هدف را در بین ابزارهای رسیدن به هدف گم کرده‌ایم.
ترنج
این‌که می‌بینید هر رئیسی، هر مدیری و هر وزیری که سر کار می‌آید اولین قدمش نفی دست‌آوردهای نفر قبلی است و انداختن به خیال خودش طرحی نو! یک دلیل ساده‌اش این است که هیچ‌کس، هیچ‌کس را به‌جز خودش قبول ندارد
م . مصفا
آنچه می‌گویی گر از بهر خداست هر چه می‌خواهی بگو کج یا که راست گر سخن با یاد یار دلکش است گو به‌هر لفظی که خواهی، آن خوش است ملا احمد نراقی
سیّد جواد
سؤال اصلی من این است که حالا بعد از این همه سال که متوجه قضیه شده‌ایم چرا برای رفع اشتباهات خودمان قدمی برنمی‌داریم؟ کجای این بانک‌ها با این سودهای کمرشکن، اسلامی است؟
Z.SH
چرا این‌قدر نق می‌زنید؟
سیّد جواد
تقریباً هیچ پدر و یا مادری را نمی‌توانید پیدا کنید که در طول مدت بچه‌داری‌اش لااقل سه یا چهار باری برای این دسته‌گلی که به آب داده ابراز ندامت نکرده باشد.
سیّد جواد
اگر عقیده‌ای خلاف عقیده‌ی‌تان، شما را عصبانی می‌کند مطمئن باشید که برای آن دلایل کافی ندارید والّا در بدیهیات، اگر کودکی به شما بگوید که مثلاً قطب شمال در استوا قرار دارد شما بیش از آن‌که عصبی شوید برایش فقط دل می‌سوزانید، مگر این‌که اطلاعات جغرافیایی شما هم مشکلاتی داشته باشد!
🌱ehsan
بسیاری از بزرگان ما هنوز نمی‌خواهند دریابند که کتابخوان‌های امروزی ما با خوانندگان دورهٔ قاجار فرق کرده‌اند و خودشان دائرة‌المعارف پند و اندرزند؛ و تنها مشکل‌شان اجرای این اندرزهاست. شما اگر راست می‌گویید در تحقق این اندرزها کمک‌شان کنید.
🌱ehsan
از من به شما نصیحت هیچ‌گاه و در هیچ هدف و مقوله‌ای به دنبال برآورده شدن صددرصد انتظاراتتان نباشید که نمی‌شود. در دسترسی به هدف باید نسبیت را در نظر بگیرید...
نون والقلم
چندی پیش در مقاله‌ای پیشنهاد دادم پخش مواد مخدر را خود دولت به عهده بگیرد. صدای خیلی‌ها درآمد. بعد مشروح‌تر توضیح دادم که با این اقدام چه زیان‌هایی که جلویش گرفته می‌شود. خلاصهٔ مقاله این بود که اگر امروز ادعا می‌کنیم هشتاد درصد زندان‌ها را مجرمان مواد مخدر پر کرده‌اند، اینها به سر خانه و زندگی خودشان برمی‌گردند و دیگر دلیلی ندارد که بتوانند کار ننگین‌شان را ادامه دهند، چراکه دیگر انگیزه‌ای برای جلب مشتری تازه باقی نمی‌ماند و با توقف تشویق به اعتیاد، توسعهٔ اعتیاد هم خودبه‌خود از بین می‌رود. در این صورت آثار اجتماعی قضیه از بعد تلفات اسفناک نیروی انتظامی، داغدار شدن و پاشیدن خانواده‌های‌شان و در ضمن هزینهٔ سرسام‌آوری که دولت‌ها بابت حفظ این روش بی‌حاصل صرف می‌کنند محو می‌شود و همین‌طور ده‌ها دستاورد دیگر. پیش‌بینی کرده بودم که اگر عاقلانه با مسئله برخورد نکنیم وضع بدتر هم خواهد شد؛ و چقدر دلخراش که این روزها همگی‌مان شاهد تحقق این پیش‌بینی هستیم. چراکه وضع بی‌تعارف خیلی بدتر شده است
سیّد جواد
اجرای بیشتر پیشنهادهایم دست خود من و شماست مثل برخورد با فرزندان‌مان، خودداری از دروغ گفتن‌های سریالی هر روزه یا کم کردن این‌همه تعارفات بی‌پایه و به‌معنی واقعی کلمه بیهوده. اینها را دیگر نه دولت‌ها گردن‌مان گذاشته‌اند و نه حتی استکبار جهانی! دست خودمان است. باید تک‌تک‌مان باور کنیم که تا این موارد و دیگر موارد از قلم افتاده از این دست اصلاح نشوند و زیربنای لازم برای اصلاحات عمیق و واقعی تأمین نشود، حتی اگر تمامی کشور را هم در پوششی از صداقت و درایت یک مدیریت استثنایی تصور کنیم، هرگز به آنچه مورد نظرمان است نخواهیم رسید؛ همان‌طور که تابه‌حال نرسیده‌ایم.
سیّد جواد
این صورت‌های طلبکار و اخموی عابران خیابان‌ها را که می‌بینید بیشتر به خاطر دور بودن‌شان از بیابان و صحرا و کویرو رودخانه است
🌱ehsan
آن قدیم قدیم‌ها یکی از افتخارات افراد این بود که بادی به غبغب بیندازد و ادعا کند که بعد این‌همه عمر هنوز پای‌مان به کلانتری باز نشده. در حالی که امروزه، بینی و بین‌الله، یک نگاهی به دوروبر خودتان بیندازید و ببینید چند نفر را پیدا می‌کنید که بتوانند چنین ادعایی داشته باشند، حتی اگر شده به‌عنوان گواه یا ضامن؟ شاید آنهایی که فرزند جوان ندارند باور نکنند و ندانند که این روزها کَل‌کَل با مأمور پلیس و رفتن به کلانتری به نوعی از تفاخر برای تعدادی از نوجوانان دورهٔ دبیرستانی تبدیل شده که خدای ناخواسته جلوی هم‌سن‌و سال‌های‌شان کم نیاورند.
سیّد جواد
در سال ۱۳۴۰ فقط سی و یک درصد جمعیت کشورمان شهرنشین بوده و بقیه روستانشین. اما دقت بفرمایید که در سال ۵۵ نسبت همین شهرنشینان به روستاییان به چهل و هفت درصد می‌رسد و در سال‌های بعدی یعنی سال‌های ۶۵ و ۷۵ تقریباً به ۵۴ و ۶۱ درصد افزایش پیدا می‌کند. مرکز آمار ایران می‌گوید همین روند افزایش در سال هشتاد به ۶۴.۸ درصد تبدیل شده است.
سیّد جواد

حجم

۱۳۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۳۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان