با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب قصابی بلوچی
۳٫۲
(۲۸)
خواندن نظراتمعرفی کتاب قصابی بلوچی
جوانکی بلوچی که به درخواست عمویش، شبانه و غیرقانونی از مرز ایران و افغانستان رد شده تا در قصابی عوم کمک دستش باشد در اولین روز کاریاش با صحنهای تکان دهنده مواجه میشود. عمو او را به غاری میبرد که در آن سه مرد نیمهجان را آویزان کردهاند، آنها قرار است این مردان را سلاخی کنند و کاری که عمو از برادرزاده خواسته در حقیقت آدمکشی است.
عمو سعی میکند ایران کار را با تمرین بر روی یک شیر نمیهجان، یک سگ و گاو به پسر آموزش دهد تا این که یک شب پسرک دفتری را پیدا میکند که به نظر میرسد خاطرات عمویش باشد. بر خلاف جملهای که در صفه اول کتاب نوشته شده است و خواننده خواسته شده که ناخوانده آنها را سربه نیست کند، پسر شروع به خواندن دفتر میکند و فصل تازهای از داستان با خاطرات عمو و چگونگی دست زدنش به این کار وحشیانه آغاز میشود:
«اولین روزی که او را دیدم انگار که همین الان باشد، جلوی چشمان من است. سال ۱۳۶۵ بود. وسط سرمای زمستان. هیچ وقت جنگ این اندازه شدت نداشت. از دور و نزدیک صدای خمپاره و رگبار بلند بود، آن هم اینجا، نزدیک مرز.
دیشب، شب از نیمه گذشته بود که صدای انفجارهای پیاپی، از خواب بیدارم کرد. انفجارها دور بودند. از خانه که بیرون آمدم آتش بازیای برپا بود. آسمانِ بدون ماه که ظلمات محض بود، در افق به رنگ سرخ روشن میشد و دوباره تاریک میگشت. بیشتر روستاهای اطراف، بمباران شده و از بین رفته بود. مردم روستاها را ترک کرده و به داخل ایران برگشته بودند. سیلِ مهاجران بود که از جایجای افغانستان میآمد و به ایران و پاکستان میرفت. خانه و قصابی، از انفجارهایی که تا آن موقع از آن جانِ سالم به در برده بودم، تخریب شده بودند. جایی که بمباران میشد، احتمالاً روستایی بود که تا آن دو ساعت پیاده راه بود. تا چند کیلومتری اینجا، تنها همین روستا سکنه داشت.»
مجتبی موسوی کیادهی در «قصابی بلوچی» همان فصل اول شما را با صحنههایی هولناک از جنایتی فجیع و غیر انسانی روبهرو میکند تا گوشهای از وحشیانهترین جنایات طالبان را در جریان جنگ افغانستان نشان دهد.
بادهای برفی؛ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﻋﺮﺍقی ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺎﻧﻢ ﺍﻟﺮبیعی
محمد نبی ابراهیمی
بچههای کوهستان (خاطرات سیدرضا موسوی)احمد دهقان
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراقمهناز فتاحی
اشغال و مدالصبار فلاح اللامی
با چشمهایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیدهور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمندزهرا اسپید
بی قراری؛ ملک ناز، دختر ایزدیزولفو لیوانلی
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزادشده ایرانی شریف صابریمحسن سنچولی پردل
یادداشت های سعیدسعید قهاریسعید
ماموستاعلی رستمی
شنامکیانوش گلزار راغب
یکی از این روزها به بلوغ رسیدممحمود نجیمی
برده سورکیانوش گلزار راغب
اسیر کوچکغلامرضا رضازاده
حماسه سیاهکلحمید اشرف
زمین ناآشنا (مجموعه داستان)جومپا لاهیری
تصویر در دوردست؛ سرگذشت نصرت خدایاری شهسواریجواد حسینی نصر
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
یادداشتهای مسافرت گیلانعباس مسعودی
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدیحسین نیری
عیسا
شارل گنیبر
شیخیه و بابیه در ایرانمهدی نورمحمدی
فرهنگ نامه اندیشه اجتماعی مدرنویلیام اوث ویت
چهره های منفور در تاریخ معاصر ایرانحبیب الله تابانی
حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلویسیدکمال الدین طباطبایی
اسم شب، سیاهکلانوش صالحی
کودتایرواند آبراهامیان
ادبیات آلمانی در قرن بیستمحسن نکوروح
فرهنگ و جامعهریموند ویلیامز
درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشیراجر سایمون
حجم
۲۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
حجم
۲۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
قیمت:
۱۱۳,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
فصل اول کتاب واقعا خشونت تکون دهندهای داشت و منو بهت زده کرد. جوری که برای خوندن ادامه اون دچار تردید شدم، اما با خوندن صفحات بعدی و ورود به داستان خود شخصیت بلوچی، فضا و روایت، شکل متفاوتی از
آخرش رو متوجه نشدم که دقیقا چه اتفاقی افتاد. اما خیلی خشن بود. نمیدونم که آیا اتفاقاتی از این دست میفته یا نه. اما کدام این فکر توی سرم بود که جنگ ، چه به روز آدمها میاره. چه زندگی
من کتاب قبلی این نویسنده رو خوندم. فضای این کتاب با قبلی خیلی فرق داشت. ولی این کتابم خیلی دوس داشتم. خلق شخصیتای هم این کتاب و هم کتاب قبلی واقعا خوب بود.
داستانی تخیلی با خشونت بالا تصویرسازی و توصیفات خوب و البتا کمی زیاده گویی. این داستان به شدت خشن و پر از صحنههای شکنجه است
خیلی از متن لذت بردم. جدا از داستان گیرا و طرح و توطئه ی خوبش، توجه ویژه ای به مفهوم خشونت داشت. خسته نباشید به نویسنده ش.
خیلی خوب بود . نفهمیدم چه جوری خوندمش و کی تموم شد.
با وجود نقایص انگشت شمار و غیر قابل باور بودن قسمتهایی از داستان ، از خواندن کلیت داستان لذت بردم . نقطه قوت کتاب توصیفات و تشبیهات عالی در بیان زمان و مکان بود . در قسمتهای پایانی کتاب، میهن
رمان جالبیه درباره افغانستان شخصا دوست داشتم
بعد سالهاااا... یه داستان ایرانی به دلم نشست. عالیییییییییی بود.
یاد جنایت های عبدالمالک ریگی افتادم