کتاب از گورب خبری نیست
معرفی کتاب از گورب خبری نیست
ادواردو مندوسا گاریگا، نویسنده اسپانیایی اهل بارسلون، رمان «از گورب خبری نیست» را در سال ۱۹۹۰ نوشت. این اثر با ترجمهٔ مجتبی ویسی در نشر ثالث چاپ شده است. «از گورب خبری نیست» رمانی علمی ـ تخیلی است که راویان آن دو موجود فرازمینیاند که به دنیای انسانها آمدهاند تا درباره آنها تحقیق کنند.
درباره کتاب از گورب خبری نیست
در این کتاب با دو شخصیت فرازمینی سروکار داریم. یکی از آن دو به نام گورب در برخورد با یک موجود زمینی، گم میشود و دیگری مجبور است برای یافتن او به صورت بشری درآید و پا به دنیای انسانها بگذارد.
نویسنده از رهگذر این ژانر و با رویکردی طنز به مسائلی عینی و واقعی، از جمله رفتارها و مناسبات اجتماعی، زیست و ذهنیت بشری و نیز مباحث تاریخی میپردازد. به تعبیری، مندوسا به مدد داستانی فانتزی، مسائلی هستیشناسانه را مطرح میکند و با خلق یک جهان احتمالی، امکان مقایسهٔ آن با جهان واقعی را فراهم میآورد. تمهید خلق موجوداتی فضایی که از سیارهای دیگر آمدهاند، به نویسنده (و همچنین خواننده) امکان میدهد تا زمین و رخدادهای آن را از دریچهای دیگر ببیند.
نکتهٔ جالب رمان این است که برخی گزارشها و تحلیلهای راوی داستان (یکی از آن دو موجود فضایی)، قابل اعتماد نیست که همین امر به شکلگیری روایتی پارودیک و متناقضنما دامن زده است.
کتاب از گورب خبری نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای علمی - تخیلی پیشنهاد میشود.
درباره ادواردو مندوسا گاریگا
مندوسا در دانشگاه حقوق خوانده بود اما بعد به مترجمی و نویسندگی روی آورد. اولین رمانش «ماجرای ساولتا» را که موفق هم بود در سال ۱۹۷۵ منتشر کرد و در آن واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بارسلون را بازتاب داد. اما به عقیدهٔ بسیاری، شاخصترین رمان این نویسنده، «شهر شگفتیها» است که در آن تحولات اجتماعی و مدنی شهر بارسلون، در فاصله سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۹۲۹ را دستمایهٔ کار خود قرار داده است. با اقتباس از این اثر در سال ۱۹۹۹ فیلمی هم به کارگردانی ماریو کامو ساخته شد. مندوسا در سال ۲۰۱۰ به خاطر رمان «دعوای گربهها، مادرید ۱۹۳۶» جایزهٔ «پلانهتا» را از آن خود کرد و در سال ۲۰۱۳ نیز برای همین رمان موفق به دریافت «جایزهٔ کتاب اروپا» شد.
بخشی از کتاب از گورب خبری نیست
۱۳:۰۰: این وضعیت ایستادن که من به مدت پنج ساعت به بدنم تحمیل کردهام نیروی مرا تحلیل برده است. برای فرو بردن هوا به درون یا خارج کردن آن ناگزیر از کشش عضلانی به اضافهٔ تلاشهای مداوم بودهام. یکبار بیش از پنج دقیقه فراموش کردم این کار را انجام بدهم که در نتیجه صورتم به رنگ بنفش غلیظ درآمد و چشمهایم از حدقه درآمدند. ناچار شدم بروم و آنها را از زیر چرخهای اتومبیلهای در حال عبور بیاورم و سر جایشان بگذارم. گویا موجودات بشری هوا را به طور غیرارادی فرو میبرند یا خارج میکنند و به این عمل هم تنفس میگویند. از طرفی، این فرایند غیرارادی که فقط مایهٔ بیزاری هرگونه موجود پیشرفته و متمدن است و من صرفاً به دلایل علمی محض آن را گزارش میکنم، عملی است که بشر، بجز تنفس، به قصد چند وظیفهٔ جسمانی دیگر آن را انجام میدهد، از قبیل گردش خون، هضم غذا، حرکت پلکهای چشم __ که این یکی برخلاف دو مورد قبلی در مواردی قابل کنترل است و در آن صورت به آن چشمک میگویند __، رشد ناخن انگشتها و غیره. موجودات بشری چنان به عملکرد غیرارادی اعضا (و دستگاههای) بدنشان وابسته هستند که چنانچه از کودکی یاد نمیگرفتند نظافت را بر اعمال طبیعی مقدم بشمارند، هنوز خود را به صورت غیرارادی خالی میکردند.
حجم
۱۲۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
حجم
۱۲۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
نظرات کاربران
کتاب از دید یک آدم فضاییه که همراهش رو گم کرده،سفرش بین موجودات زمینی و طوری که خودش رو با زمین وفق میده بامزه و جالبه بعضی جاها هم البته جملاتش قابل تامله دوسش داشتم
دارم میخونمش خیلی فضای جالبی داره.اینکه از دید یه آدم فضاییه جالبترش میکنه.
از گورب خبری نیست، شبیه کتاب های شازده کوچولو و راهنمای بازدید از موزه کمونیسم است،البته نه به خوبی آنها. کتاب هایی که در آنها موجوداتی غیر از انسانها(ساکنان سیارات دیگر و یا حیوانات) زندگی انسانها را نقد میکنند. چیزی
چقدر بامزه و دوست داشتنی بود،حجمش هم کم بود سریع خوندمش و خوشم اومد اگه به این ژانر علاقه مندین کتاب به بی نهایت خوش آمدید رو بخونید بی نظیره
بخش زیادیش طنز انتقادی اجتماعی بود که خوب یه کم مختص به محیط بود و من دورم از محیط و قائدتن نظری ندارم. گورب رو دوست داشتم اخرشم خوب تموم شد راضیم.
کتابی از یک نویسنده که فکر میکند خیلی بامزه است..پر از شوخیهای بینمک، تکراری و کسالتبار
بنظرم جالب نبود