کتاب سابریل (رمان‌‌های سه‌گانه پادشاهی کهن ۱)

سابریل یک رمان سه‌گانه پادشاهی کهن از گارت نیکس است که با قصه‌ای از رازهای عجیب و هولناک، نوجوانان را با آرمان‌های متفاوت انسانی آشنا می‌کند. او این آرمان‌ها را به کمک مفاهیم غریب و شگفت‌انگیز افسانه‌ها برای نوجوانان تعریف می‌کند. سابریل نخستین اثر از این نمونه جمع‌آوری‌شده است.

درباره کتاب سابریل

سابریل دختری است که در لحظات اولیه‌ی عمرش دقیقا در هنگام تولد وارد رودخانه مرگ شده و تا نزدیک اولین دروازه هم رفته و برگشته. اما این ربطی به توانایی او برای عبور خودخواسته از سد میان مرگ و زندگی ندارد چون سابریل دختر ابهورسن محافظ مرگ می باشد. سابریل سالیان زیادی پشت دیوارهای پادشاهی کهن، به دور از قدرت جادوی آزاد و مردگانی که حاضر نبودند مرده بمانند، زندگی کرده است. اما اکنون، پدرش، ابهورسن، که جادوگر منشور است گم شده و سابریل برای یافتنش دوباره باید به پادشاهی کهن برگردد. اگرچه سفرش را به تنهایی شروع می‌کند، اما به زودی دو همسفر پیدا می‌کند: ماگت که در پشت ظاهر گربه مانند و معصومش روحی قدرتمند پنهان شده است و تاچستون، ساحر منشوری که مدت‌ها در بند جادو بوده و گرچه اکنون بدنش آزاد شده، ولی همچنان خاطراتی دردناک او را آزار می‌دهند.

این سه نفر، در حالی که از همه طرف در محاصره خطر هستند و فقط می‌توانند به هم اعتماد کنند، باید به اعماق پادشاهی کهن سفر کنند و به سوی جنگی قدم بردارند که آنان را با نیروهای واقعی مرگ و زندگی درگیر خواهد کرد و سرانجام سابریل را رودرروی سرنوشت پنهان و مخفی‌اش قرار می‌دهد. قصه‌ای از اسرار هولناک و جادویی خطرآفرین! اما الان ابهورسن گم شد و به همین دلیل در این سد بازمانده است.

مجموعه کتاب‌های پادشاهی کهن، رمان‌هایی سه‌گانه و فانتزی نوشته‌ی گارت نیکس هستند که از عناوین سابریل، لیرایل و ابهورسن تشکیل شده‌اند. در کتاب اول، سابریل، با هر قدم و هر لحظه به نبردی نزدیک میشود که او را در مقابل نیروهای اصلی زندگی و مرگ قرار می‌دهد و او را دعوت به مواجهه‌ای رودررو با سرنوشت خودش خواهد کرد.

چرا باید کتاب سابریل را مطالعه کنیم؟

کتاب سابریل نوشته‌ی گارت نیکس قوه تخیل کودکان و نوجوانان را تقویت می‌کند و آن‌ها را به خواندن رمان‌های فانتزی تشویق می‌کند. فراز و نشیب کتاب بسیار ظریف و دقیق است و تا پایان کتاب از خواندن آن خسته نخواهید شد.

خواندن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان نوشته شده است. نوجوانانی که به کتاب‌های ژانر تخیلی علاقه داشته باشند بسیار برایشان جذاب خواهد بود.

درباره گارت نیکس

گارت نیکس در سال ۱۹۶۳ در ملبورن استرالیا متولد شد. سپس در دوران کودکی به شهر کانبرا نقل مکان کرد. آنگاه در نوزده سالگی به همراه کیفی پر از کتاب و یک ماشین تحریر، به سرتاسر انگلستان سفر کرد. او پس از مدتی کار برای دولت کشورش، به اروپا سفر کرد، بعدها به استرالیا بازگشت و بعد از تمام کردن تحصیل در دانشگاه، در سال ۱۹۸۶ به عنوان نماینده‌ی یک انتشارات و ویراستار شروع به کار کرد. در کنار آن، به عنوان سربازی نیمه‌وقت در ارتش استرالیا خدمت می‌کرد.

گارت نیکس در سال ۱۹۸۷ به سیدنی نقل مکان کرد. او در این شهر، به موسسه‌ی انتشاراتی هارپرکالینز پیوست و بعد از مدتی، شرکت خود را تأسیس کرد. بعد از ترک انتشارات، او از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ به عنوان مشاور خدمات اجتماعی فعالیت می‌کرد و بعد در سال ۱۹۹۸، تبدیل به نویسنده‌ای تمام‌وقت شد. برای مدتی این کار را نیز ترک کرد و سپس از سال ۲۰۰۲ دوباره به عنوان نویسنده‌ی تمام‌وقت، مشغول به کار شد.

او نویسنده‌ای استرالیایی در گونه‌ی خیال‌پردازی است که بیشتر شهرت او به‌خاطر نوشتن مجموعه پادشاهی کهن است. اکنون او در ساحل کوگی، واقع در سیدنی به همراه همسرش آنا و پسرانش توماس و ادوارد زندگی می‌کند.

تکه هایی از کتاب سابریل

در باز بود. و هیکلی به رنگ قیر آن‌جا ایستاده بود، درست مانند این‌که کسی شمایل یک مرد را در آسمان سیاه و بی‌ستاره‌ی شب کشیده باشد. هیچ شکل خاصی نداشت فقط سرش را از سمتی به سمت دیگر می‌گرداند. مثل این‌که دنبال چیزی بگردد. در یک دستش که چهار انگشت داشت کیفی حمل می‌کرد که متعلق به این دنیا بود. جنس زبر کیف بافتنی مانند جسم خشن خودش بود.

دستان سابریل حرکتی نامعلوم کرد و سپس نشان‌های کارتر را که برای خواب ناگهانی، سکوت و آرامش بود، کشید. او به دو طرف خوابگاه اشاره کرد و یکی از نشان‌های اصلی را کشید، سپس همه را با هم رسم کرد. تمام دختران خوابگاه ناگهان دست از جیغ کشیدن برداشتند و به طرف تخت‌هایشان رفتند.

چرخش سر جانور متوقف شد و سابریل فهمید که توجه او را به خود جلب کرده است. موجود آرام حرکت کرد. یک پای زمختش را بلند کرد و به جلو تاب داد، لحظه‌ای استراحت کرد، بعد دومین پا را کمی جلوتر از پای اول قرار داد. حرکتی سلانه سلانه که صدایی ترسناک بر روی فرش پدید می‌آورد. از هر تختی که عبور می‌کرد، روشنایی الکتریکی لحظه‌ای می‌درخشید و بعد خاموش می‌شد.