کتاب سهراب سپهری
معرفی کتاب سهراب سپهری
سهراب سپهری در ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۷ در شهر کاشان به دنیا آمد. از کودکی به هنر و ادبیات علاقه ای وافر داشت. نقاشی میکرد، تار میساخت و خط خوبی هم داشت. دوره کودکی سپهری در کاشان گذشت و دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.او دانشآموزی منظم و درسخوان بود و درس ادبیات را دوست داشت و به خوشنویسی علاقهمند بود.در مهرماه ۱۳۱۹ سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد و در خرداد ماه ۱۳۲۶ آن را به پایان رساند. از سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت و در آذر ماه ۱۳۲۵ یعنی اندکی بیش از یک سال بعد از به پایان رساندن دوره دو ساله دانش سرای مقدماتی به استخدام اداره فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) در آمد و تا شهریور ۱۳۲۷در این اداره ماند. سال بعد او به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و نخستین دفتر شعرهایش را نیز چاپ کرد. مشفق کاشانی با دیدن شعرهای سپهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد. سپهری دومین مجموعه شعر خود را با نام«زندگی خوابها» در سال ۱۳۳۲ سرود و در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را نیز در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند. در سال ۱۳۴۰ مجموعه «آوار کتاب» را منتشر کرد که شامل سه دفتر «شرق اندوه»، «آوار آفتاب» و «زندگی خوابها» بود. شهرت سپهری از سال ۱۳۴۴ و با انتشار شعر بلند «صدای پای آب» آغاز شد. در این شعر محتوای ویژهی شعر سپهری فرمش را مییابد و فرم و محتوای شعر سپهری به هماهنگی میرسند. این شعر که روز به روز بر شهرت و محبوبیت او افزود، اولینبار در فصلنامهی آرش در آبان همان سال منتشر شد. در سال ۱۳۴۵با انتشار شعر بلند«مسافر» که یکی از درخشانترین شعرهای فارسی است سپهری بزرگی خود را به دنیای ادبیات ثابت کرد. «جحم سبز» هفتمین مجموعه شعری سپهری و کاملترین آنها است و هشتمین و آخرین مجموعه شعری او «ما هیچ، ما نگاه» است. در این کتاب بر خلاف «حجم سبز» و دو شعر بلند «صدای پای آب» و «مسافر» شاعر روی به یأس دارد. اما یأسی که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمیتراود. سپهری در سال ۱۳۵۵ تمام هشت دفتر و منظومه خود را در «هشت کتاب» گرد آورد. سهراب در سال ۱۳۵۹ از بیماری سرطان خون درگذشت. مجموعه اشعار او در طاقچه، برگرفته از وبگاه ادبی گنجور است.
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
نظرات کاربران
اهل کاشان است... قلمش هم عالی است... روزگارش بد نیست؟ من نمی دانم چرا حس میکنم روزگارش خوش نسیت؟ ذوق داشت ، شوق داشت ولی شاید شانس نداشت... زیر خرواری از خاک خوابیده است و می بیند: آب را گل می کنند ... کبوتر ها را می
پنج وارونه چه معنا دارد؟ خواهر کوچکم این را پرسید من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت: روی دیوار و درختان دیدم باز هم خندیدم، گفت: دیروز خودم دیدم پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید بغلش کردم
زندگی سوت قطاریست که در خواب پلی می پیچد
خدایش بیامرزد.....لطفابرای شادی روحش صلوات بفرستید🌹🌹
من نمیدانم که چرا میگویند اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست و چرا درقفس هیچ کسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید..... . . . . قسمت"صدای🔈 پای👞 آب 💧"عالیه 👌👌👌حتما بخونید📖📖📖.این هم یه تیکه
#سهراب_سپهری در سرودن #شعر سبک و سیاق مختص خودش را داره و لذا باعث تمایز اون شده، از طرفی ورود برخی واژه ها ممکن هست که فهم رو دچار چالش کنه(بنظرم برخلاف اشعار کلاسیک، نباید زیاد دنبال معنی کردن اشعار
زیبایی بی وسعت ✨
فوق العاده زیبا و عمیق میشه با تک تک جملات همراه شد و از همراهی با اونها لذت برد و آموخت 👌👌👌
محبوب ترینِ تکرار نشدنیِ من ...! 📚
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید. سهراب اشعار زیبایی دارند مخصوصا شعر صدای پای آب. به شخصه پیشنهاد می کنم که اشعار این شاعر بزرگ رو بخونید👌👌👌