کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
معرفی کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
مهناز فتاحی خاطرات فرنگیس حیدرپور را در کتابی به نام فرنگیس نوشته است، او در زمان حملهی عراقیها به روستایشان با تنها یک تبر در برابر سربازان ارتشی عراقی دفاع کرده است.
درباره کتاب فرنگیس
در سال ۱۳۵۹ عراقیها به محل تولد فرنگیس حمله کردند، مردم به درههای اطراف فرار میکنند، او تنها ۱۸ سال داشت و در نیمههای شب با برادر و پدرش برای تهیهی غذا به روستا برمیگردند، ولی برادر و پدرش با عراقیها درگیر شده و کشته میشوند، فرنگیس نیز بدون داشتن سلاح گرم با تبر پدرش با دو سرباز درگیر شده و یکی را میکشد و دیگری را اسیر کرده و به ارتش ایران تحویل میدهد.
مهناز فتاحی در کتاب فرنگیس به ما نشان میدهد که فرنگیس حیدرپور با روحیهی استوار و پرقدرتش دلاورانه و با زبانی صمیمی با نوشتن این کتاب با ما سخن گفته است، تمامی گرسنگی و خسارتهایی که در روستاهای مرزی به وجود آمده را صادقانه گفته است، ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست فرنگیس نیز داستانی بینظیر و مستقل است.
چرا باید کتاب فرنگیس را مطالعه کنیم؟
کتاب فرنگیس مقاومت زنان ایرانی در مقابل رژیم عراق در دفاعمقدس را بهخوبی به ما نشان میدهد. زنان زیادی مانند فرنگیس در دفاع از کشورمان به سربازانمان کمک کردند و در مقابل دشمن ایستادگی کردند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای طرفداران رمانها و داستانهای جنگی و کتابهای دفاعمقدس میتواند جالب باشد. این کتاب با بقیهی داستانها و خاطرات جنگ متفاوت است زیرا شخصیت اصلی و قهرمان آن یک زن است و این موضوع جذابیت آن را دوچندان میکند.
درباره مهناز فتاحی
مهناز فتاحی متولد سال ۱۳۴۷ در شهر همدان است، او نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی جنگ ایران و عراق است. او در دانشگاه بوعلی سینا در همدان در مقطع کارشناسی در رشتهی زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرد. اولین اثر خود را هنگامی که نوجوان بود در مجلات منتشر کرد و در دوران جنگ مجروحان را مداوا و در بهیاری فعالیت میکرد، اولین کتاب او با موضوع جنگ به نام طعم تلخ خرما به چاپ رسید و سپس کتاب اردیبهشتی دیگر را پس از آن منتشر کرد که داستان یکی از نیروهای ژاندرمری بعد انقلاب به نام عبدالحمید خزایی است.
کتاب لایکم کن نام اثر دیگری از این نویسنده است که داستان دختری به نام رویا است که پس از آشنایی با فضای مجازی زندگیش دچار تغییراتی میشود، که بخشهایی از کتاب نیز به صورت طنز است.
یکی از کتابهای جالب مهناز فتاحی کتاب باغ مادربزرگ است که خاطرات خانزاد در دوران جنگ ایران و عراق مادربزرگ وی است، او آن زمان مدیریت خانواده را بر عهده داشت و آنها صاحب دو باغ بودند که در یکی از باغها خودشان و در دیگری آوارگان جنگ را پناه میدادند، در این کتاب علاوه بر پیش بردن جنگ ایران و عراق دربارهی حملهی شیمیایی به حلبچه نیز صحبت شده است. از دیگر کتابهای مهناز فتاحی میتوان به قلب کوچک سپهر و عروسهای جنگ اشاره کرد.
درباره فرنگیس حیدرپور
فرنگیس حیدرپور در سال ۱۳۴۱ در روستای آوهزین گورسفید از توابع شهرستان گیلانغرب در کرمانشاه به دنیا آمد. فرنگیس حیدرپور زنی کرد و از قهرمانان غیرنظامی جنگ ایران و عراق است. او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با یک تبر از خود در برابر سربازان ارتش بعث عراق دفاع کرد. دو تندیس یادبود از حیدرپور به عنوان بانوی مقاوم و اسطوره زنان شجاع در استان کرمانشاه وجود دارد یکی در پارک شیرین کرمانشاه و دیگری در میدان مقاومت شهر گیلان غرب نصب شد.
فهرست کتاب فرنگیس
مقدمه
فصل اول
فصل دوم
فصل سوم
فصل چهارم
فصل پنجم
فصل ششم
فصل هفتم
فصل هشتم
فصل نهم
فصل دهم
فصل یازدهم
فصل دوازدهم
کلام آخر
فهرست منابع
عکس
تکه هایی از کتاب فرنگیس
شب آرام آرام از راه میرسید. همه کنار هم، پشت صخرهها کز کرده بودیم. کسی نای حرف زدن نداشت. نمیدانستیم قرار است چه بلایی سرمان بیاید. علیمردان، داییام، پدرم و تعدادی از مردها هنوز با ما بودند. آنها هم آرام و قرار نداشتند. میخواستند برگردند ده. عدهای از زنها نگذاشتند. با یک دنیا ترس میگفتند: «اقل کم شما بمانید. ما اینجا تنها هستیم. اگر یکهو عراقیها تا اینجا جلو بیایند، دست تنها چه کنیم؟
در دل شب، صدای زنجیر تانکها و انفجار توپ و خمپاره لحظهای قطع نمیشد. از سمت گیلان غرب هم نیروهای خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب میکردند. آوه زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه!
از مقدمه نویسنده: همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه میدیدم با خودم فکر میکردم کاش بتوانم یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم. میگفتند فرنگیس در روستایی نزدیک گیلانغرب زندگی میکند و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند. میدانستم نوشتن خاطراتش سخت خواهد بود اما همیشه به نوشتنش فکر میکردم..
حجم
۶٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۴ صفحه
حجم
۶٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۴ صفحه
نظرات کاربران
وقتی درباره نقش خانم ها تو جنگ حرف میزنن،بیشتر یاد وجود خانم ها به عنوان پرستار در جبهه ها یا بیمارستان ها می افتیم، یا لباس ها و بافتنی هایی که برای رزمندگان تهیه میکردن، یا اینکه طلاهاشونو میفروختن تا به
مگر داستانی تلخ تر از جنگ هم هست؟ بی خبری از عزیزان، انتظار، داغ دل، بمباران. جنگ خانه خراب کنه. فرقی نداره کجا باشه. زندگی رو ویران میکنه. این کتاب روزهای آغازین و پایانی جنگ از زبان شیرمرد کرمانشاهی رو نشون میده. بله شیر مرد، فرنگیس مرد
خطاب به این بانوی قهرمان: بانو شاید در هیاهوی زندگی و گذشت زمان کسی سراغی از تو نگیره اما خوش به حالت که با خدا معامله کرده ای، بعضی قسمت های کتاب رو با چشم اشک الود میخوندم به نظرم
کاش همه خانم های سرزمینم همچین شهامت وشجاعتی داشتن...عالی بود
با تمام لحظه های جنگ با فرنگیس لرزیدم. وقتی جنگ تموم شد نفس راحتی کشیدم و گفتم خدا رو شکر تموم شد. ولی اوضاع زندگی فرنگیس و اطرافیانش بعد از جنگ هم نمکی بود ب زخم های قبلی. جوانان بیکار...ماهی
عالی بود.عجب زن نترسی.تعریف کردن بعضی صحنه ها هم وحشتناکه چه برسه به دیدن وتجربه آن.شیر زن.
کتاب جالب با متنی روان که خواننده رو با خودش میکشونه تا آخر کتاب.آدم میخواد کتاب رو رها کنه و کمی استراحت کنه وسوسه میشه دوباره سریع ادامش رو بخونه . و من الله توفیق
وای کرمانشاه وای هموطن کرد وای فرنگیس چقدرررررررر درد دریچه تازه ای از کرمانشاه و نقاط مرزی غرب به رویم باز شد احسنت به غیور زنان و غیور مردان کرد
عالی بود. کتاب خاطرات سفیر و دختر شینا را هم بخوانید.
کتاب قشنگی بود و از نظر بیان سختی های فراوان و دامنه دار روستاها و شهرهای مرزنشین ایرانی بسیار بدیع و تازه بود.... کرمانشاه عزیز با زخم های جنگ و مین و بیکاری فزاینده جوانهایش... با این حال فکر می کنم