کتاب زندانی قلعه هفت حصار؛ زندگی نامه داستانی ابن سینا حسین فتاحی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب زندانی قلعه هفت حصار؛ زندگی نامه داستانی ابن سینا

کتاب زندانی قلعه هفت حصار؛ زندگی نامه داستانی ابن سینا

نویسنده:حسین فتاحی
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۶از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زندانی قلعه هفت حصار؛ زندگی نامه داستانی ابن سینا

«زندانی قلعهٔ هفت حصار» زندگی نامه داستانی حکیم بوعلی‌سینای بزرگ، پزشک، ریاضی‌دان، فیلسوف، شاعر و دانشمند ایرانی به قلم حسین فتاحی است. ابن سینا در سال ۳۷۰ه‍.قدر بخارا چشم به جهان گشود و در ۴۲۸ ه.ق در شهر همدان بدرود حیات گفت. او از مشهورترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان سرزمین ایران است که ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌ است. اکثر تالیفات ابوعلی‌سینا درباره پزشکی و فلسفه‌اند. از آثار مهم او می توان به کتاب شفا، دایرة المعارف جامعی در علوم پزشکی و القانون فی الطب (قانون) که شاهکار وی در علم پزشکی است اشاره کرد: روز شانزدهم ربیع‌الاول سال ۳۹۰ بود. هنوز عبدالملک امیر بخارا بود. بوعلی، که در آن زمان بیست و یک ساله بود، همراه بوسهل روی پله‌های کتابخانه نشسته بودند و دربارهٔ مسئله‌ای علمی حرف می‌زدند. ناگهان بوسهل رو به بوعلی کرد و گفت: «می‌خواهی خبری به تو بگویم؟» بوعلی، که غرق در فکر بود، به‌آرامی پرسید: «چه خبری؟» بوسهل گفت: «از آن روز که امیر نوح را از چنگال مرگ نجات دادی، کینهٔ تو در دل بعضی از این درباریان جا گرفت؛ همان‌ها که امیر از کاخ خود بیرونشان کرد. آن‌ها بی‌کار ننشستند و هر جا رفتند، تخم نفاق پاشیدند و علیه تو حرف‌های مفسده‌انگیز زدند.» بوعلی خندید و با کنایه گفت: «تا وقتی که مثل ضحاک مار بر دوش‌هایم نروییده است، از این حرف‌ها نمی‌ترسم!» بوسهل جدی‌تر گفت: «دوست من! حرف‌هایم جدی است. مثل اینکه خطر را احساس نکرده‌ای. از این دسیسه‌ها بترس!» بوعلی گفت: «من فقط از خدا می‌ترسم!»

نظرات کاربران

بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۰۶/۱۳

کاش بتونم باریکه ی نوری از چراغی که روشن کردی ادامه بدم

گمنام
۱۳۹۹/۰۲/۲۲

نمیدونم چی بگم ولی ۱- خیلی از عنصر تخیل استفاده کرده و گاهاً اشتباهات فاحش داره مثل خواندن ابیات باباطاهر در حالی که باطاهر برای قرن پنجم است ۲- بعضی وقایع زندگی ابن سینا نیومده مثل دیدارها با برادرش و بعضی از بزرگان

- بیشتر
ماهک
۱۳۹۸/۰۱/۱۸

عالییییی بود ،محوش شدم

mahdi fk
۱۴۰۰/۰۹/۳۰

ممنون از نویسنده

بریده‌هایی از کتاب

بوعلی رو به مجد گفت: «شب، معجزه است. شب، آرامش است؛ آرامش روح و روان. بعضی شب را به اقیانوسی تشبیه کرده‌اند که سطح آن آرام و بی‌حرکت است؛ ولی اعماق آن پر جوش و خروش.» شاهزاده گفت: «من هم شب را خیلی دوست دارم. در شب همه چیز ناپدید می‌شود. پلیدی‌ها دیده نمی‌شوند. نگاه سنگین دیگران دیده نمی‌شود.»
آرام
بوعلی باز هم فکر کرد و گفت: «جاه‌طلبی هیچ گاه ارزش جان یک انسان را ندارد. ولی فیلسوفی گفته است که وقتی حماقت به شعور سیلی می‌زند، شعور حق دارد احمقانه رفتار کند.»
بلاتریکس لسترنج
من کسانی را می‌شناسم که اگر دست کمک به سویشان دراز کنی، بازویت را قطع می‌کنند.
|قافیه باران|
بوسهل گفت: «از آن روز که امیر نوح را از چنگال مرگ نجات دادی، کینهٔ تو در دل بعضی از این درباریان جا گرفت؛ همان‌ها که امیر از کاخ خود بیرونشان کرد. آن‌ها بی‌کار ننشستند و هر جا رفتند، تخم نفاق پاشیدند و علیه تو حرف‌های مفسده‌انگیز زدند.» بوعلی خندید و با کنایه گفت: «تا وقتی که مثل ضحاک مار بر دوش‌هایم نروییده است، از این حرف‌ها نمی‌ترسم!»
بلاتریکس لسترنج
«چطور می‌توانستم بی‌لیاقتی و بی‌سوادی آن‌ها را نادیده بگیرم و سکوت کنم.» ابوبکر گفت: «در این باره مثلی است که می‌گوید: ‘دستی را که نمی‌توانی قطع کنی، ببوس’.» بوعلی گفت: «من نمی‌توانم چنین آدمی باشم. من حق را می‌گویم!»
بلاتریکس لسترنج
بوعلی گفت: «برای تحقق عدالت، هر خطری را می‌پذیرم.» ـ باشد. هر طور مایلی عمل کن! ولی به تو نصیحت می‌کنم صبر کن ما به ری برویم و برگردیم، بعد تصمیم بگیر. بوعلی قبول کرد. وقتی می‌خواست از اتاق خارج شود، شمس‌الدوله گفت: «باز هم می‌گویم. این کار، کار خطرناکی است. مواظب خودت باش. شاید آرامش نسبی بهتر از عدالت نسبی باشد.»
بلاتریکس لسترنج
ـ خوش آمدی پسر سینا! بوعلی نمی‌دانست چه بگوید. امیر جلو آمد، خندان بوعلی را در بغل گرفت و گفت: «علی ابن سینا! تو استاد دانشمندانی. در حالی که هنوز با کودکی فاصلهٔ چندانی نداری.» بوعلی گفت: «استعداد و همهٔ کارهای من از خدای بزرگ است. من خود چیزی ندارم.» امیر گفت: «تو را به اینجا آورده‌ام تا از صمیم قلب از تو سپاسگزاری کنم. اطرافیانم چیزهایی به من گفته‌اند؛ البته بر خلاف میلشان و بیشتر از سر کینه و حسد.» بوعلی گفت: «ما همه باید به درگاه خداوند سپاسگزار و شاکر باشیم. من که هستم که از من سپاسگزاری کنید؟»
بلاتریکس لسترنج
بوعلی رو به او گفت: «ابوعبید! وقتی خداوند آدم درمانده و بیماری را مقابل تو قرار می‌دهد، اگر رویت را بگردانی و توجه نکنی، خشم خداوند را برمی‌انگیزی.»
بلاتریکس لسترنج
با حرکتی ناگهانی و زیر نگاه‌های وحشت‌زده پدر، پوست گلو را درید و سوراخی به اندازهٔ یک بند انگشت ایجاد کرد. صدای سوت‌مانندی که نشانهٔ خارج شدن هوا از سوراخ بود، شنیده شد. بوعلی برخاست و رو به مرد گفت: «حالا به عسل، دانهٔ خشخاش و یک لوله احتیاج دارم؛ یا یک ساقهٔ نی که بتواند این سوراخ را باز نگه دارد.» مرد با صدای لرزانی جواب داد: «نی! اینجا پر از نیزار است.» بوعلی گفت: «هر کاری می‌کنی، زود باش.» مرد بیرون رفت و به نگهبانی گفت: «برو و از کنار رودخانه نی بیاور!» لحظه به لحظه حال بیمار رو به بهبودی گذاشت. رنگ چهره‌اش عادی و نفس کشیدنش طبیعی شد. بوعلی کنار دیوار نشست و عرق پیشانی‌اش را پاک کرد. مرد با ترس پرسید: «آیا خطر رفع شده است؟» بوعلی در حالی که با شیر چشمانش را شست‌وشو می‌داد، با سر جواب مثبت داد
بلاتریکس لسترنج
فیلسوفی گفته است که وقتی حماقت به شعور سیلی می‌زند، شعور حق دارد احمقانه رفتار کند
Bahar Nesaei
حکایت نامه موضوعی پیامبر (ص)
غلامرضا حیدری‌ابهری
قصه حضرت ادریس، نوح، هود و صالح علیهم‌السلام
محمد باقر مجلسی
زینب
مریم تنباکویی
زندگی پیامبر: پیش از تولد
نقی سلیمانی
سفر امامین علیهماالسلام به دمشق: ماجرای سفر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به سوریه
محمدرضا انصاری
آنک آن یتیم نظر کرده
محمدرضا سرشار
زندگی پیامبر: کودکی
نقی سلیمانی
حکمت‌های مهدوی: ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف (راه زندگی ۱۵)
جواد محدثی
محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیامبران: برتری رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر سایر انبیا از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام
فرید مسعودی
صورتت مثل گل است
مجید ملامحمدی
داستان‌های موضوعی: چهل موضوع و 339 داستان
کاظم سعیدپور
جاودانه
عبید زاکانی
حکایت حکیمانه ۳
علیرضا شفیعی مطهر
پادشاهی بر زمین و آسمان؛ گستره و سیطره حکومت جهانی امام مهدی (عج)
صالح الطائی
مدرسه آل‌الرضا: ۳۶۵ حدیث برگزیده از امام رضا (ع) و فرزندان بزرگوارشان
اکبر جاهدی
یادداشت‌های سفر شهید صیاد شیرازی
محسن کاظمی
داستان‌های قرآن و پیامبران
علامه قطب‌الدین راوندی
قضاوت‌‏های امیرمؤمنان حضرت علی علیه‏‌السلام
شیخ محمدتقی شوشتری

حجم

۱۶۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۶۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
تومان