کتاب بهشت رابطه؛ در جستجوی دیگریِ معجزهگر
معرفی کتاب بهشت رابطه؛ در جستجوی دیگریِ معجزهگر
کتاب بهشت رابطه؛ در جستجوی دیگریِ معجزهگر نوشتهٔ جیمز هالیس و ترجمهٔ مرتضی نظری است و بنیاد فرهنگ زندگی آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ داشتن و ساختن یک رابطهٔ سالم و امن است.
درباره کتاب بهشت رابطه؛ در جستجوی دیگریِ معجزهگر
تمام روابط با جدایی آغاز میشوند و با جدایی پایان مییابند. ما در حالی سفر زندگی را آغاز میکنیم که از طریق شبکهٔ خونی با مادرمان و در نتیجه، با نبض و ضربآهنگ کائنات متصل هستیم. سپس از مادرمان بریده میشویم و بدین ترتیب برای همیشه از کائنات جدا میشویم. سپس از طریق جداییای که آن را «مرگ» مینامیم، دفتر تمام روابط زندگیمان را میبندیم. این میهمان ناخواندهٔ نازیبا حتی بخشی از مراسم ازدواج است که به زوجین یادآوری میکند که آنها با سوگند وفاداری ناچاراً از دست دادن را نیز میپذیرند و خود را به آن متعهد میدانند.
این کتاب اساساً یک نوشته دربارهٔ عوامل روانی تأثیرگذار در رابطه است و قرار است یک سفر اکتشافی باشد. قرار است باعث تحریک فکر و پاسخهای شما باشد و به تصحیح تخیلات و توهمات عمومی مربوط به روابط که در فرهنگ ما رایج است کمک کند. قرار نیست راهنمای عملی برای بهتر کردن روابط مشکلدار شما باشد. در عوض، این کتاب تلاشی است برای تشویق، جهت تعمق بیشتر درباره ذات یا ماهیت رابطه، برای اینکه چالشی در زمینه مسئولیتپذیری شخصی در روابط فراهم کند و باعث ایجاد میل به رشد شخصی در مقابل خیالبافی نجات یافتن از طریق دیگران شود.
اگر فقط یک ایده وجود داشته باشد که در کل این کتاب جاری است، آن ایده این است که کیفیت تمام روابط ما تابع مستقیمی از رابطه ما با خودمان است. از آنجایی که بیشترِ رابطهٔ ما با خودمان، در سطحی ناخودآگاه فعال است، عمده سناریو و عوامل روانی تأثیرگذار روی روابط ما با دیگران و وجود متعال، مظهر یا نمودی از روانشناسی شخصی ماست. بنابراین، بهترین کاری که میتوانیم برای روابطمان با دیگران و وجود متعال انجام دهیم این است که رابطهمان با خودمان را آگاهانهتر کنیم.
این کار، یک فعالیت خودخواهانه و از روی خودشیفتگی نیست. در واقع، به شما ثابت خواهد شد که این کار عاشقانهترین کاری است که میتوانیم برای دیگری انجام دهیم. بزرگترین هدیهٔ ما به دیگران «خود بهترین»مان است.
فصلهای این کتاب از این قرار هستند:
فصل ۱: باغ گمشده: بهدست آوردن درکی از خویشتن
فصل ۲: رفتن به خانه: پروژهٔ باغ عدن
فصل ۳: زوجها: به هم پیوستن و از هم جدا شدن
فصل ۴: آگاه شدن از زخمهای ِاروس
فصل ۵: اروس در سازمانها
فصل ۶: نگاه خیره به سمت بهشت
خواندن کتاب بهشت رابطه؛ در جستجوی دیگریِ معجزهگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند وارد رابطه شوند یا میخواهند رابطهشان را تعالی ببخشند پیشنهاد میکنیم.
درباره جیمز هالیس
دکتر جیمز هالیس رئیس انستیتو یونگ واشنگتن و یکی از برجستهترین روانکاوان یونگی (پیرو مکتب پروفسور کارل گوستاو یونگ) است. او در ایالت ایلینوی آمریکا متولد شد و در سال ۱۹۶۲ از دانشگاه منچستر فارغالتحصیل شد. جیمز هالیس پیش از آنکه مجدداً بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲به عنوان یک روانکاو پیرو مکتب یونگ در انستیتو یونگ زوریخ آموزش ببیند، مدت ۲۶ سال در کالجها و دانشگاههای متعددی به تدریس علوم انسانی پرداخت.افتخارات هالیس را میتوان اینگونه برشمرد:
فارغ التحصیل انستیتو یونگ زوریخ
رئیس کنونی انستیتو یونگ واشنگتن
رئیس اسبق مرکز آموزش یونگ هوستون
اولین مدیر آموزشی یونگ فیلادلفیا
استاد مطالعات یونگ دانشگاه سی بورک سانفرانسیسکو هوستون
مولف ۱۴ اثر برجسته در حوزهٔ روانشناسی تحلیلی یونگ
بخشی از کتاب بهشت رابطه؛ در جستجوی دیگریِ معجزهگر
«این یک رویداد اتفاقی نیست که تمام ملل در گذشته و حال، اسطورههای خودشان در مورد "بهشت گمشده" را دارند. گاهی اوقات آنها این فاجعه را به عنوان هبوط از معصومیت و یا جدایی و قطع شدن ارتباط توصیف میکردند و علت این وضعیت گاهی نتیجه تعدی یا تخطی انسان و گاهی به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن و دمدمی مزاج بودن اسطورهها عنوان شده است. هیچکس هرگز ادعا نداشته که شخصاً این مکان مقدس را بخاطر داشته است، اما قُدما و پیشینیان ما و آناسازیها آن را بخاطر داشتهاند. آنها (آنهایی که داستانشان نقل میشود) در باغ "بهشت پرنعمت" بودهاند، اما ما انسانهای امروزی همیشه خودمان را به عنوان غریبه یا بیگانهای سرگردان تجربه میکنیم.
شاید این خاطرهٔ قبیلهای، صرفاً هولوگرامی عصبی _ شناختی مربوط به تجربه ناگوار یا ترومای تولد ماست؛ جداشدنی که ما هرگز از آن کاملاً التیام نیافتهایم. شاید سرنخ را بتوان در ماجرای دو درخت باغ عدن در اسطورهٔ آفرینش در انجیل یافت. یکی از این درختان "درخت حیات" و دیگری "درخت دانش" است. از درخت اولی میتوان تناول کرد، اما خوردن میوه درخت دیگر، رانده شدن بدون لذت از بهشت را باعث میشود. با حرکت کردن از سوی درخت حیات (زندگیای که در آن با غریزه مرتبط بودیم) به سمت درخت دانش (که تولد تمدن است)، نژاد انسان از آشنایی صمیمانه، به یک خودآگاهی بحرانزده حرکت میکند، حالتی که صرفاً از جدا شدن فرد از هدف ناشی میشود.
هیچ کس بخاطر ندارد که هوشمندی یا خودآگاهی، چه وقت آغاز شد؛ وقتی اولین خردههای تجربه تکهتکه شده با خردههای دیگر ارتباط پیدا کرد و تبدیل به "این" در مقابل "آن" یا "من" در مقابل "تو" شد. اما از همین لحظهٔ غیرقابل پیشبینی و غیرقابل کنترل "درکی از خویشتن" به وجود میآید، "من"ی که آنقدر ظریف و شکننده است که باید با هویتهای مقطعی و موقت و غرور و نخوت، خودش را تقویت کند. این «من» که وانمود میکند "ارباب کائنات" است، در سایهٔ خاطره منشأهای دردناکش میلرزد. این «من» چهقدر سریع هزاران هزاران انطباق و رشد طولانیمدتش به سمت بالا و به بیرون از کثافت آغازینش را توجیه میکند. چهقدر این «من» به واسطه عقب کشیدن و پایین رفتن تهدید میشود.
استفاده یونگ از واژه «خویشتن» (Self) که در مقابل «من» (ego) میآید، به منظور به رسمیت شناختن وجود پر رمز و رازی است که ما هستیم. "خویشتن" (مانند خدا) اساساً نادانستی است، بنابراین باید، هم دربارهٔ معمای "خدا" و هم دربارهٔ معمای "خویشتن" صحبت کنیم. "خویشتن" یک هدف بیرونی نیست؛ خویشتن اصلاً هدف نیست؛ بلکه یک فعالیت است، یک فرایند. جرارد مانلی هاوکینز این مطلب را به زیبایی بیان کرده است:
هر موجود فناپذیری تنها یک کار یکسان انجام میدهد،
اینکه درک میکند که درون او موجودی خانه دارد.
"خود"ها خودشان میروند. درباره من صحبت میکند و مرا هجی میکند،
فریاد میزند کاری که من انجام میدهم خود من است: برای همین من آمدهام.
"خویشتن" هدفمندی موجود زنده است، نیت غایت تبدیل شدن به کاملترین چیزی که میتواند بشود. همانطور که ریزوم/ دربرگیرنده کمال گل است به نحوی که خود یکپارچهٔ موجود زنده با همهٔ گوناگونی اش، ریشه، ساقه، گل، مادگی و پرچمها را دربرمیگیرد، "خویشتن" نیز نادانستنی است هر چند ارادهٔ آن را میتوان در تجلی آن از طریق بدن، عواطف، شناخت، علائم بیماری و تصاویری که در خواب میبینیم و نظایر آن استنباط کرد. درک ارادهٔ خویشتن، مهمترین کار در رواندرمانی یونگی است، کاری که تصور میشود کلید التیام یافتن است. از آنجایی که خویشتن دربرگیرندهٔ کلیت موجود زنده و فعالیت معماگونه و مستقل آن است، احتمالاً ما هرگز قادر نخواهیم بود آن را به طور کامل درک کنیم، همانگونه که یک شناگر نمیتواند اقیانوس را بشناسد و یک متفکر نمیتواند ابعاد گنبد آسمان را محاسبه نماید. بنابراین، با این که «من» آسیبپذیر و شکننده باید خودش را با درکی از "خویشتن" راضی کند، "خویشتن" همچنان ناشناخته و نادانستنی باقی میماند.
بنابراین ما همیشه با بخشی از داستان به جا میمانیم؛ هر چند ممکن است معتقد باشیم خودمان را کامل میشناسیم. در واقع هیچ خطایی بزرگتر از این ادعای مغرورانه نیست. در تراژدیهای یونان باستان وقتی نقش اول داستان ادعای خودشناسی کامل میکند، زمین میلرزد. در این لحظه میتوان مطمئن بود که اسطورهها کارشان را شروع کردهاند تا فرد را دوباره به خضوع مناسب او و پرسیدن پرسشهای سقراطی برگردانند. از نظر یونگ، روانرنجوری مانند این است که به اسطورهای توهین شده باشد یا مورد غفلت واقع شده باشد و این بدان معناست که وقتی بهمان مقدارکه «من» بیش از حد یکجانبه میشود، بازتابی از این است که چه قدر فرد عمق، وسعت و چندجانبه بودن "خویشتن" را نادیده گرفته است.»
حجم
۲۲۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۲۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
همیشه توو روانشناسی زرد و پیچ های اینستاگرام بهمون گفتن برای داشتن یه رابطه خوب، برای جذاب بودن، خودت رو دوست داشته باش؛ اما هیچوقت دلیل اصلی و چرایی اون رو بهمون نگفتن. این کتاب به شکل زیبایی دلیل اون رو
یک کتاب عالی در این زمینه 👌 این کتاب رو دکتر شیری هم پیشنهاد داده بودن برای مطالعه
کتابی بسیار عالی که کاش زودتر از این ها خونده بودم . اگر ترجمه فقط کمی بهتر بود حتما ۵ ستاره ای میشد.
این کتاب به من کمک کرد از زاویه جدیدی به روابطم نگاه کنم.
عالیه
این کتاب فوق العاده ست . منتها ترجمه افتضاح به معنای واقعی. من ترجمه آقای اشکان دانشمند رو هم که چاپی بود خوندم ولی بازم خوب نبود با همه ی این تفاسیر این کتاب یکی از بهترین چیزاییه که میتونید
امکان داره تو طاقچه بی نهایت هم بذاریدش؟ 🥲
لطفا صوتیش هم موجود کنید
مفید و کاربردی
خیلی کتاب خوبی بود که نیاز به بارها خواندن داره نگاه متفاوت به رابطه داره که خیلی جالبه