دانلود و خرید کتاب خاطرات سفیر نیلوفر شادمهری
۴٫۵
(۲۰۷۰)
خواندن نظرات

معرفی کتاب خاطرات سفیر

کتاب خاطرات سفیر مجموعه‌ی سی خاطره از دوران تحصیل و زندگی نیلوفر شادمهری در پاریس است. او چالش‌های زندگی در کشور فرانسه به‌عنوان بانویی محجبه را در کتاب به رشته‌ی تحریر درآورده است. خاطرات سفیر را انتشارات سوره مهر در سال ۱۳۹۵ منتشر کرد و اکنون به چاپ نودم نیز رسیده است.

این کتاب برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. 

درباره کتاب خاطرات سفیر اثر نیلوفر شادمهری

زندگی در شهر و کشوری غریب با انواع و اقسام چالش‌ها همراه خواهد بود. از تفاوت‌های فرهنگی، تا زبانی که شنیدن گوش به آن آشنایی ندارد. حتی هوایی که در آن نفس می‌کشیم هم می‌تواند غریبه باشد. روزگار دانشجویی که تنها به همراه آرزوها و هدف‌هایش به کشوری غریب پا گذاشته نمی‌تواند راحت و بی‌دردسر طی شود. اما روزگار دختری با پوششی متفاوت در کشوری اروپایی می‌تواند به مراتب سخت‌تر و پرچالش‌تر باشد. او باید از خود و عقیده‌اش دفاع کند. از دین و کشورش حمایت کند و این به هیچ وجه راحت نیست. 

نیلوفر شادمهری در کتاب خاطرات سفیر از روزگاری می‌نویسد که به‌عنوان دانشجوی دکتری به فرانسه رفته بود. به گفته‌ی نویسنده، زمان زیادی برای فهمیدن اینکه فقط یک دانشجوی دکتری طراحی صنعتی عادی نیست، نگذشت. او تبدیل به یک نماینده شد. نماینده‌ای که قرار بود دین و کشورش را به مردمی غریبه بشناساند. حرکات و رفتارش، حرف زدنش، زندگی و عقایدش، همه زیر نگاه‌هایی بود که پی کشف دنیای یک دانشجوی ایرانی محجبه بودند. انگار موجودی ناشناخته، از کشوری که چیزی درباره‌اش نمی‌دانستند به سرزمین‌شان پا نهاده بود. او دراین‌باره می‌گوید: «رفتار و گفتارم بیش از اینکه معرف من باشد، معرف یک مسلمان ایرانی بود. برای کسی مهم نبود من چه می‌کنم و چه می‌خواهم. چیزی که اطرافیانم می‌خواستند بدانند پاسخ سؤالات و شبهات ذهن‌شان بود. درباره‌ی هرچه به ایران مربوط می‌شد. مسئولیتم خیلی سنگین‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردم؛ و این چنین بود که سفیر ایران شدم.»

شادمهری از همان ابتدا خودش را برای این مسئولیت آماده کرد و تصمیم گرفت تا جایی که در توان دارد کشورش را به فرانسوی‌ها بشناساند. اینکه چرا حجاب را برگزیده و بر سر چه عقیده‌ای مانده است. اینکه دین اسلام چگونه دینی است و از انسان چه می‌خواهد؟ او علاوه‌بر تحصیل در رشته‌ی موردنظر خود، در باقی روز و ساعات زندگی‌اش تلاش می‌کرد تا چهره‌ی واقعی اسلام و ایران را به مردم و هم‌کلاسی‌هایش بشناساند. 

او از دوران تحصیل، زندگی در فرانسه و دوستانی که پیدا کرده بود خاطرات بسیاری را با خود به ایران آورد. ابتدا تصمیم گرفت این خاطرات را در وبلاگی با عنوان «سفیر ایران» منتشر کند. کم‌کم به خاطرات افزود و تبدیل به گنجینه‌ای جذاب از دوران زندگی در کشوری غریب شد. پس از مدتی تصمیم گرفت مجموعه‌ای را که شامل سی خاطره می‌شود، در کتابی منتشر کند تا شاید علاقه‌مندان بیشتری با این خاطرات آشنا شوند. 

نیلوفر شادمهری در مصاحبه‌ای گفت: «آن زمانی که من شروع به مکتوب کردن این خاطرات کردم تعدادی از دانشجویان را می‌دیدم که همان اتفاقی که برای من پیش آمده برای بعضی از این‌ها نیز افتاده بود. این‌ها در برخورد با این اتفاقات واکنش خوبی بروز نداده بودند، زیرا در آن‌جا با پوشش و حجاب خانم‌ها برخورد خوبی ندارند. از این رو تصمیم گرفتم خاطراتم را که بخشی از آن مربوط به برخورد با این‌گونه رفتارها بود مکتوب کنم تا از این طریق آموزشی نیز داده باشم.»

کتاب خاطرات سفیر با دو طرح جلد متفاوت روانه‌ی بازار شد. ابتدا کجاوه سخن سوره مهر آن را منتشر کرد و پس از چند ماه انتشارات سوره مهر آن را با طرح جلدی متفاوت از اولی به بازار نشر فرستاد.

خرید و دانلود کتاب خاطرات سفیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

افرادی که قصد ادامه‌ی تحصیل در جایی دور از کشور و وطن خود دارند و دغدغه‌هایی مشابه نویسنده ذهن‌شان را درگیر کرده است. آن‌ها که نمی‌دانند چه چیز در انتظارشان است و چطور می‌توانند رفتاری درست و اصولی انجام دهند. حتی آن‌ها که قصدی برای ترک کشور ندارند اما برایشان جالب است بدانند دختری تنها در کشوری غریب چطور از پس زندگی و چالش‌های پیش رو برمی‌آید.

چرا باید کتاب خاطرات سفیر را بخوانیم؟

کتاب‌هایی در ژانر خاطره‌نویسی برای بسیاری از علاقه‌مندان به کتاب جذاب و خواندنی‌اند. به‌خصوص وقتی خاطره به‌نوعی خاص باشد. شاید برای بسیاری از افراد جالب باشد که بدانند یک دختر محجبه چطور توانست خود را با شرایط کشوری مثل فرانسه سازگار کند و نه‌تنها دچار مشکل نشود بلکه از همان بدو ورود خود را به‌عنوان سفیری از ایران بشناساند و همه‌ی تلاش خود را برای نشان دادن چهره‌ی واقعی کشورش انجام دهد. خواندن کتاب خاطرات سفیر می‌تواند برای بسیاری از افرادی که شاید دغدغه‌ای مشابه دارند و نمی‌دانند باید در خارج از کشور خود، و در جایی با فرهنگی کاملاً متفاوت چطور رفتار کنند مفید باشد.

درباره نیلوفر شادمهری

نیلوفر شادمهری در سال ۱۳۵۹ متولد شد. او مدرک دکتری خود را در رشته‌ی طراحی صنعتی از دانشگاه شهر آنژه فرانسه گرفت. جایی که برایش پر از خاطرات ریز و درشت بود و توانست کوله‌باری از آن‌ها را با خود به ایران بیاورد. به گفته‌ی نویسنده، هیچ‌وقت تصمیم به ماندن در فرانسه نداشت. او دراین‌باره می‌گوید: «آن‌جا زندگی خوب، رفاه خوب و... را داشت اما به درد من نمی‌خورد. به این دلیل که رفاهی که الان از آن صحبت کردم اولویت اول زندگی من نبود و نیست. اولویت اول زندگی من مواردی بود که اصلاً آن‌جا پیدایشان نمی‌کردم. من ترجیح می‌دادم در اجتماعی زندگی کنم که در مصاحبت با آدم‌ها حس زندگی داشته باشم.» به همین دلیل او پس از پایان دوره‌ی تحصیلاتش به ایران بازگشت و در حال حاضر هم ساکن کشور خودش است. 

شادمهری بعد از گذشت مدتی که در فرانسه تحصیل کرد با همسرش آشنا شد و ثمره‌ی این ازدواج هم یک فرزند دختر است. او بعد از ازدواج برای مدتی، با همسرش در فرانسه زندگی کرد و درباره‌ی زندگی متأهلی هم خاطرات جالبی دارد. زمانی که با همسرش سوار اتوبوس می‌شدند و برای مردمی که وارد و خارج می‌شدند در ذهن‌شان داستانی خلق می‌کردند. به نظرشان هر کدام از آدم‌ها برای خود داستانی جدا داشتند و این نکته‌ی جذابی بود. 

نیلوفر شادمهری اکنون در دانشگاه هنرهای کاربردی در حال تدریس است و همین‌طور عضو هیأت علمی این دانشگاه نیز است.

نظر رهبری درباره کتاب خاطرات سفیر

آیت‌الله خامنه‌ای در جریان یکی از دیدارها گفت: «کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند.»

جلد دوم کتاب خاطرات سفیر

نیلوفر شادمهری درباره‌ی چاپ جلد دوم کتاب خطارات سفیر گفته است: «برای جلد دوم مسأله‌هایی وجود دارد که تاکنون جلو نرفته است. جلد دوم آماده است، اما برای انتشار آن به دلایل زیادی تردید دارم. یکی از آن موارد بحث تصویرسازی ذهنی مخاطب است. مخاطب من اکنون در ذهنش تصویری از جغرافیا، شخصیت‌ها و اتفاقات دارد و با آن‌ها ارتباط گرفته است. در کتاب دوم، زمانی که مجدداً به فرانسه برگشتم، شش ماه در همان خوابگاه قبلی بودم. بعد آن‌جا را ترک کردم و به یک آپارتمان رفتم. مکان و زمان و شخصیت‌ها تغییر می‌کند... این ممکن است باعث سرخوردگی مخاطب شود.»

فهرست کتاب

پیش از آغاز

معیار مهم من از نظر استاد

معمای چهار دست مردد

خوشامدی لعنتی

تأثیر تلفظ دقیق کلمات بر نتیجه بحث

آغاز یه دوستی

خداوند شکلات و بحث رو دوست داره

روز اعتصاب، مستند آرته

عدو شود سبب خیر ...

وَ یُرزُقهُ مِن حَیثُ لا یحتَسِب

جایی برای زندگی

مارمولک پخته یا حلزون برشته؟

چه کسی مسیح رو به صلیب می‌کشه؟

او

«جشن دوستی‌ها»ی دانشگاه

خاطره سگی

بحران هویت

روزی که به مفید بودن «در» شک کردم!

مهمونای خوابگاه (قسمت اول)

مهمونای خوابگاه (قسمت دوم)

مهم‌ترین درس استاد

یه عالم جامع ‌الشرایط بی‌حجاب!

کنفرانس مد

ویرجینی مریضه

امنیت‌هایی که از دست می‌رن

سلیم‌النفس

حماسه ثنا

اعتماد به ‌نفست من رو می‌کشه

روزی تو خواهی آمد

ادیبانه ...

اتاق پرو به وسعت شهر!

شبی که دوست داشت سحر بشه

بخشی از متن کتاب خاطرات سفیر

من که خودم اهل شعر و شاعری بودم، اونا هم که با احترام دو جفت گوش مفت در اختیارم گذاشته بودند، دیدم وقتشه که یکی از برگای برنده ی ایران رو رو کنم. گفتم:«البته ادبیات در ایران جایگاه خاصی داره. ما شعرایی داریم که منحصر به فردن و جدا برای من سخته که مفاهیم شعراشون رو براتون به فرانسه بگم. چون خیلی فراتر از ظاهر شعر محتوا دارن.»

کم‌کم داشت حالم از اون شرایط به هم می‌خورد. بچه‌ها متوجه نمی‌شدن که من دارم سر کار می‌ذارمشون یا واقعا متن شعر همین‌ قدر سخیفه. خدا خدا می‌کردم که هر چه زودتر اثر فاخری که می‌شنیدیم بساطش جمع بشه. اما همیشه درست توی همین شرایط زمان کش می‌آد و واحد گذشت زمان از ثانیه به شبانه‌ روز تغییر پیدا می‌کنه. سیلون دست‌ به‌ سینه وایساده بود و داشت سعی می‌کرد عمق نداشتۀ شعر رو بفهمه! چند بار به سرم زد بهشون بگم: «ببینید بچه‌ها، این اصلا در سطحی نیست که اسمش رو شعر بذارم. طرف یه چیزی خونده رفته.» اما نمی‌شد. آبروریزی بود.

مشخص است که شادمهری دغدغه‌ی ساخت تصویری دلنشین و مناسب برای خواننده را دارد و صرفاً چاپ جلد دوم، با هر کیفیتی، برایش مهم نیست. او می‌خواهد زمانی جلد دوم را به مخاطب عرضه کند که باز هم همراهی او را داشته باشد و از جذابیت جلد اول و خاطرات آن کم نشود. وقتی کتابی به چاپ نودم رسیده باشد، حتماً دغدغه‌ی نویسنده‌ی آن حفظ این تیراژ در کتاب دوم نیز هست.

منتظر
۱۳۹۸/۰۳/۱۲

اینکه یک دختر جوان خودش رو تو جو گم نمیکنه بلکه می تونه رو دیگران تاثیر مثبت بذاره فوق العاده است

جواد
۱۳۹۹/۰۱/۰۶

کتاب خوب و با متنی روان که نشان میدهد می شود تقوا نگه داشت .در همه جا با توکل بر خداوند ممکن است.البته به صورت اجمال بحث هایی هم در مورد عقاید اسلام در این کتاب صورت میگیرد.جالبه خواندنش. و من

- بیشتر
F313
۱۳۹۷/۰۴/۱۶

کاش درک میکردیم داریم زندگیمون رو وقف اثبات چی میکنیم... خوشبحال این نویسنده که از موقعیتشون اینطور استفاده کردند و مثل بعضی از ما فقط مسلمان شناسنامه ای نیستند...👏👏

Fafal
۱۳۹۷/۰۹/۱۷

کتاب خوبیه.باعث میشه آدم بیشتر ترغیب بشه که خیلی بهتر دینش رو بشناسه و ازش دفاع کنه.و تعصب بی جا نداشته باشه.و همیشه اهل مطالعه باشه و اطلاعاتش رو ارتقا بده

Pūyān
۱۳۹۸/۰۹/۰۷

برای یک مسابقه‌ی کتاب‌خوانی نسخه‌ی چاپی این کتاب رو تهیه و چند دور خوندم. قصد تهمت زدن ندارم اما به نظر میومد در جاهایی نویسنده یا تماماً خاطره‌سازی کرده و وقایعی رو شرح داده که هرگز اتفاق نیفتادن، چیزهایی اتفاق افتادن

- بیشتر
Lily
۱۳۹۸/۰۸/۲۶

از خوندن کتاب خیلی لذت بردم . به حال نویسنده غبطه میخورم که اینطور آگاهانه عقایدش رو انتخاب کرده و تشویق شدم خودم هم بیشتر مطالعه کنم تا زندگی آگاهانه تری داشته باشم.

بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۰۸/۰۲

بحثا جالب بود ولی یه موضوعی هست ایشون سال اولیه که فرانسه رفتن! خودشون میگن صحبت با فرانکوفن ها سخت بوده فهمش زبان فرانسه زبانی نیست که مثل انگلیسی از بچگی صد تا کلاس بری و بتونی حرفا رو بفهمی یا یجوری

- بیشتر
Najmeh
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

کتاب خیلی خوبیه، من نسخه چاپیش رو خوندم و خیلی لذت بردم ، از اون کتاباست که تا چشم بهم میزنی میبینی رسیدی اخر کتابو نتونستی بزاریش زمین👌🏼منتظر جلد دومش هستم و امیدوارم نویسنده به قولش عمل کنه

سعید رستگار
۱۳۹۸/۰۶/۱۱

کتاب بسیار قشنگی بود من چاپی رو خوندم حتما توصیه میکنم دخترخانم ها بخوانند دوستی عمیق یک ایرانی و یک آمریکایی در کشور فرانسه نگاه مردم دنیا به اسلام نگاه مردم دنیا به آمریکا دختری از کشور مسلمان که دست غربی ها رو در بی دینی

- بیشتر
دلتنگِ ماه
۱۳۹۷/۰۶/۱۵

حتما مطالعه بفرمایید،بسیاری از سوالات اعتقادی رو جواب داده

ـ بیست سال با تئوریام کنفرانس دادم و برام دست زدن ... و امروز هروه خلاف اون حرفا رو ثابت می‌کنه و براش همون‌قدر دست می‌زنن ... ـ ... ـ «حضار» کارشون دست زدنه ... این تویی که باید بدونی زندگی‌ت رو داری وقف اثبات چی می‌کنی ...
felani
دین اسلام می‌گه بهترین دوست شما کسیه که وقتی با اون هستید به یاد خدا بیفتید
F313
صبحای یکشنبه توی اتاقم مراسم پرفیض دعای عهد بود و همه‌مون جمع می‌شدیم؛ خدا و من. مگه بیشتر از این هم نیازه کسی باشه؟
minoo_tt
مد یعنی چی؟ یکی تعیین کنه که تو چطور بپوشی و تو هم همون‌طور که ایشون تشخیص می‌ده بپوشی! حالا کی گفته که اون بهتر از تو تشخیص می‌ده که تو باید چی بپوشی؟
minoo_tt
باید برای خدا از عزیزترین متعلقاتت بگذری تا خدا برات دعوت‌نامۀ اختصاصی بفرسته.
SARA
ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همون‌طور که به سمت در ورودی سالن می‌رفت گفت: «نه ... نه ... من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.» توجه فرمودید؟ مدیر بخش طراحی مد خودش بسیار سنگین لباس می‌پوشه و از مد تیم خودش پیروی نمی‌کنه، چون در شأن ایشون نیست! چون اون مُدلا برای مردم طراحی می‌شه، نه ایشون. جل الخالق!
minoo_tt
ایدئولوژی اسلام نقص نداره. خطای مسلمونا اشکال مسلموناست. اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش می‌رسه.
philobiblic
اون چیزی که دین رو نگه می‌داره میزان کاربردی بودنشه نه تجملش.
saeed
اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش می‌رسه
F313
مطمئنم خدا خیلی بزرگ‌تر از اونه که بخواد بابت این چیزا ناراحت بشه.»
✿↝...برکت...↜✿
از خدا می‌خواستم همه‌مون کارگرای خوبی برای خدا باشیم. اون تنها کسیه که دستمزد خدمتکاراش رو خیلی بیشتر از اونچه حقشونه بهشون می‌ده.
بهاره
اگه ایستادگی روی عقیده‌ای صرفاً به دلیل قدمت ارزش داشت، مطمئن باشید پیامبر هم بت‌پرست می‌بود
F313
سوار اتوبوس شدم. ننشستم. از بالای پنجره که باز بود دستم رو بردم بیرون و براشون تکون دادم. لحظات آخر امبروژا بلند گفت: «اگه همدیگه رو ندیدیم ...» اتوبوس حرکت کرد. بلندتر داد زد: «اگه دیگه هم رو ندیدیم ... روز ظهور همدیگه رو پیدا می‌کنیم. باشه؟» حتماً امبروژا! قول می‌دم هم‌رزم خوبم. و این بود خداحافظی دو بچه‌شیعه از هم. هنوز اون لحظه رو یادمه ... انگار همین امروز صبح بود.
Ali
نمی‌شود به مفاهیمی چون «حق» و «باطل» باور داشته باشی و به پیرامون خودت بی‌اعتنا بمانی
SARA
یه کم فکر کرد و پرسید: «یعنی اگه رنگ لباس تو توجه مردی رو جلب کنه، تو اون لباس رو نمی‌پوشی؟» گفتم: «اگه از حد متعارف خارج بشه، نه! نمی‌پوشم.» ـ چرا؟ ـ چون باید همه‌مون آرامش و راحتی نسبی داشته باشیم، وقتی توی اجتماعیم. من در امان باشم و بدونم من رو فقط با وجهۀ انسانی من می‌بینن. آقایون بتونن متمرکز بشن روی کارشون و خانوما مسابقۀ جلب توجه راه نندازن. همسر اون آقایون هم در آرامش باشن و بدونن خانومی در حال رقابت با اونا نیست. نگاه تحسین‌آمیزی کرد و گفت: «خیلی منطقیه. آفرین بر اسلام!»
دلتنگِ ماه
اشکا چه حجمی از اطلاعات رو جابه‌جا می‌کنن! چند گیگا؟ ... چندصد گیگا؟ ...
مستاجر
بیست سال با تئوریام کنفرانس دادم و برام دست زدن ... و امروز هروه خلاف اون حرفا رو ثابت می‌کنه و براش همون‌قدر دست می‌زنن ... ـ ... ـ «حضار» کارشون دست زدنه ... این تویی که باید بدونی زندگی‌ت رو داری وقف اثبات چی می‌کنی ... ـ ... ـ می‌فهمی دخترم؟ ... این مهم‌ترین درس زندگی من بود. ـ ...
دلتنگِ ماه
برای خدا از عزیزترین متعلقاتت بگذری تا خدا برات دعوت‌نامۀ اختصاصی بفرسته.
|قافیه باران|
ریاض گفت: «خب، خیلی از مسلمونا هم کارای اشتباه می‌کنن.» ـ که چی؟ ـ خب، فلان جا مسلمونا بد رفتار می‌کنن ... این‌طوری می‌گن ... اون‌طوری می‌پوشن ... این اسلامه که شما دارید؟ ـ نه، وقتی این‌قدر اشتباه رفتار می‌کنن واضحه اونی که اونا دارن اسلام نیست. اما اینا خطای مسلموناست؛ به اسلام چه؟ ـ خب، ما هم ممکنه اشتباه کنیم. پس یکسانیم. دقت فرمودید؟ تا چند دقیقۀ قبل از اون اینا بالاتر از ما بودن! بعد رسیدیم به اینکه ثابت کنه اونا هم‌سطح ما هستن. ـ نخیر، این دو مورد که شما گفتید یکسان نیست. ایدئولوژی اسلام نقص نداره. خطای مسلمونا اشکال مسلموناست. اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش می‌رسه. اما در مورد شما اشکال اتفاقاً از ایدئولوژیه. حالا اگه کسی هم بخواد همۀ تلاشش رو بکنه تا به این ایدئولوژی متعهدتر باشه، بیشتر تو قعر فرومی‌ره.
SARA
یکی از ویژگیای فرانسویایی که من باهاشون سروکار داشتم این بود که طرف جمع بودن نه طرف حق! یعنی اگه با شما تنها بودن، حق با شما بود. کافی بود دو تا فرانسوی کنارشون باشه؛ اون وقت مخالف شما می‌شدن. اینه که اصلاً نمی‌شد روی مهربونیا و حمایتاشون حساب باز کرد.
منتظر

حجم

۱۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰
۵۰%
تومان