دانلود و خرید کتاب دشت مشوش علیرضا رحیمی‌نژاد
تصویر جلد کتاب دشت مشوش

کتاب دشت مشوش

انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۴.۲از ۵۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دشت مشوش

«دشت مشوش» نوشته علیرضا رحیمی‌نژاد، داستانی جنایی براساس پرونده قاتل کودکان پاکدشت است.

بیجه، قاتل سریالی کودکان پاکدشت، بعد از ۲۰ قتل دستگیر و در ملأ عام اعدام شد، اما پرونده‌ی او در اذهان عمومی هرگز بسته نخواهدشد. بیجه که بود؟ چگونه بزرگ شد؟ چرا چنین بی‌رحمانه کودکان فقیر و بی‌گناه را می‌کشت؟ چرا شناسایی و دستگیری بیجه این همه طول کشید؟ این کتاب درباره‌ی زندگی، دستگیری و اعدام این قاتل دهشتناک است:

حسین به‌سختی مخارج خانواده و اعتیادش را تأمین می‌کرد. پرداخت هزینه‌ها در تهران از توان او خارج بود، به همین دلیل خانواده غلامپور چندی بعد به منطقه‌ای در حاشیه کرج عقب‌نشینی کرد، اما اعتیاد و فقر همچنان می‌تاخت و حسین را چنان اسیر کرده بود که به خانواده‌اش هیچ توجهی نداشت و حتی به فکرش هم نرسید علی را در مدرسه ثبت‌نام کند.

علی از همان مراحل اول زندگی، نخستین علائم ناسازگاری را بروز داد. او که از سن کم طعم تریاک را چشیده بود در ۱۰ سالگی مصرف سیگار را شروع کرد و ۱۲ سال بعد به حشیش آلوده شد. او از همان کودکی روزگارش را در خیابان‌ها و محله‌های پرخطر و جرم‌خیز می‌گذراند؛ نزاع، فحاشی، چاقوکشی و سرقت به راه و رسم زندگی‌اش تبدیل شده بود، عادتی که او را تا سن ۳۱ سالگی، که به اتهام همدستی با بیجه دستگیر شد، ۱۰ مرتبه پشت میله‌های زندان کشاند. عمده اتهام‌های او در آن سال‌ها استعمال تریاک و هرویین، نگهداری مواد مخدر و سرقت بود. علی هنوز نوجوان بود که همراه خانواده‌اش به قیامدشت مهاجرت کرد؛ مکانی که در آن، فرصت برای جرم و اعتیاد مهیاتر از پیش بود.

hossein abbasi
۱۳۹۸/۰۸/۰۹

من درست در همون سالها ساکن قیامدشت بودم.واقعا با خوندن این کتاب تمام اون روزا از جلو چشام رد شد.بچه هایی که تنها سرگرمیشون رفتن کوچه و بازی بود بخاطر این اتفاقات بیشتر اوقات خونه بودیم. اما چیزی که درآوره اینکه

- بیشتر
kamrang
۱۳۹۷/۰۹/۰۴

جای کتابای دری وری که نوشته میشه باید اینجور کتاب ها چاپ بشه و خونده بشه کتاب تلخیه . موضوع کتاب قتل های زنجیره ای پاکدشت هست که در اون یک نفر بعد از کشتن و تجاوز به بیست کودک دستگیر

- بیشتر
fateme1ghaderi
۱۳۹۸/۱۲/۲۰

داستان تلخی داره. نکته ی قابل توجه برای من این بودکه نویسنده خیلی تاکید می‌کرد که عوامل محیطی توی شکل گیری اینطور افراد مثل بیجه تاثیرگذاره که التبه به نظر من درستم هست.

maryam_z
۱۳۹۸/۱۲/۰۱

کتاب، شرح بی طرفانه ای از قتل های سریالی ست. نویسنده از منابع مختلفی مثل مصاحبه با افراد مطلع از جریان، استفاده از جراید و مقالات موجود و صحبت های خود متهم بهره برده تا هر چه بهتر بتونه روایت یک

- بیشتر
pariii
۱۳۹۸/۰۵/۱۴

جناب آقای رحیمی نژاد نویسنده ی محترم از شما سپاسگزارم به عنوان یک مادر که باخواندن این اثر هوشمندانه یک زنگ خطر رو در کنار گوش خودم احساس کردم که بیشتر از پیش مواظب فرزندم باشم وبه مادران دیگر هم

- بیشتر
سهراب سپهری
۱۳۹۹/۰۲/۰۷

ایکاش به همه قاتل های زنجیره ای نگاه دقیقی بشه

Shahin Nemati
۱۳۹۸/۰۶/۰۱

کتاب چیزی جز جریان خطی پرونده جنایت های پاکدشت در خودش نداره که البته روند اون پرونده به خودی خود برای پیگیری جذابه. اما نگاه و تحلیل نویسنده کجاست؟ جنایت های پاکدشت پرونده ای عظیم و به شدت قابل بررسیه

- بیشتر
Emad
۱۴۰۰/۱۱/۲۹

کتاب تحقیقی واقعی در مورد محمد بسیجه (معروف به بیجه) از قاتلان زنجیره ای معروف ایران است. کتاب برای سرگرمی نیست و خواندن آن را بجز به منظور تحقیق در مورد موضوع قتل های زنجیره ای پیشنهاد نمیکنم. همچنین بنظرم آمد

- بیشتر
Sadat7677
۱۳۹۹/۱۱/۱۲

بهتون توصیه میکنم بعد از خوندن این کتاب پادکست «redrum» رو‌هم گوش بدید

متفکر‌ِ مردم گریز
۱۴۰۲/۰۲/۰۵

کتاب شرح مفصلی از قتل های زنجیره ای بیجه است. روش های مختلفی که در هر قتل بکار میبرد و انگیزه هایی که از این قتل ها داشت. جنون غیرقابل کنترلی که حاصل زندگی سخت و روابط بد خانواده اش

- بیشتر
بیجه و سایر بیجه‌های روزگار ما اگر مرتکب قتل می‌شوند صرفاً به دلیل گمراهی‌شان نیست. بیشتر، از آن جهت است که زندگی نابسامان و بدی داشته‌اند. طبیعت انسان، رشد کردن، تحصیل کردن، کار کردن، نان درآوردن، آشیانه ساختن، ازدواج کردن و در یک کلام زیستن است، زیستنی که در شأن انسان باشد. اگر نتواند این کارها را بکند دیگر انسان نیست و خدا می‌داند چه کارهایی از او سر می‌زند. قصد من توجیه خشونت نیست، بلکه تحلیل آن است.
maryam_z
او در دوران کودکی همراه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد و در حاشیه پاکدشت ساکن شد. بیجه مدرسه را در مقطع دبستان رها کرد تا رها شده در جامعه، دنبال چند اسکناس برای ادامه زندگی بگردد و در این جستجوها هرچه یافت خشونت بود و خون و کشتار. نفرت بود و کینه و بیزاری. بیزاری از پدر، از نامادر، از خانه و خانواده، از همسایه و همکار، از غریبه و آشنا. بیجه در کودکی انواع رفتارهای خشن و تعرض‌ها را تجربه کرد و وقتی به توان جسمی و بلوغ رسید به تکرار تجربه‌هایش پرداخت؛ این بار در مقام اول‌شخص. او جنایت‌هایش را سال ۸۱ با قتل کودکی افغان آغاز کرد و شهریور دو سال بعد، در حالی‌که شمار قربانیانش به بیست نفر رسیده بود و چهار نفر را هم تا یک قدمی مرگ کشانده بود دستگیر شد. پرونده بیجه سریع‌تر از زمان معمولِ پرونده‌های جنایی رسیدگی شد و روز چهارشنبه ۲۶ اسفند سال ۸۳ در ملاءعام به دار آویخته شد. اعدام بیجه پرونده قضائی او را مختومه کرد، اما این پرونده در افکار عمومی و تاریخ جنایی ایران هرگز بسته نخواهد شد. بیجه دیگر نه یک انسان، متهم یا جانی، بلکه یک نماد است؛ نماد قربانیانی که قربانی می‌گیرند.
kamrang
دفاع از قاتلی که کودکان را بی‌رحمانه به قتل می‌رسانده برای دریابیگی خوشایند نبود، البته نه او و نه هیچ وکیل دیگری از جرم دفاع نمی‌کنند بلکه آنها موظف هستند از حقوق قانونی متهم دفاع کنند و قانون برای تمامی متهمان حتی بیجه حقوقی مساوی در نظر گرفته است.
maryam_z
وقتی از بیجه پرسیدم شما چه توقعی از مسئولان، ارباب یا دیگران داشتی؟ جواب داد توقع من فقط این بود که من و امثال من را به چشم یک آدم نگاه کنند. اگر این کار را می‌کردند آن وقت می‌فهمیدند یک آدم چه نیازهایی دارد.
Farough
سراغ دست‌نوشته‌هایش می‌رود: «در این دنیا چیزهای عجیب و غریب خیلی زیاد است ولی هیچ‌چیز عجیب‌تر از زندگی و کار کردن در حاشیه شهرهای بزرگ به‌ویژه کوره‌پزخانه‌ها نیست. زندگی در آنجا بی‌رحم، سنگدل و غیرقابل تحمل است. زندگی ساکنان آنجا گذرانی روزمره و مبتذل است. در حاشیه شهرها و در محیط کوره‌ها و حتی داخل شهرها آدم‌هایی زندگی می‌کنند که سال‌هاست در حال مرگ هستند. هر روز سعی می‌کنند بمیرند، اما هنوز موفق نشده‌اند. حاشیه‌نشین‌ها با خواسته‌هایی زندگی می‌کنند که همیشگی است. تا به حال هیچ‌کس برای آنها توضیح نداده که چرا زندگی تا این حد مشکل و دردناک است. زمانی که من به پاکدشت رفتم در آنجا هیچ اثری از جنایت و گناه ندیدم. آنچه دیدم گرسنگی بود.
kamrang
آنها با پای بدون پاپوش مناسب در زمین ناهموار فقر راه می‌روند.
متفکر‌ِ مردم گریز
بیجه یکی از نادرترین قاتلان تاریخ ایران است. او بسیار مسلط حرف می‌زد و وقتی در برابر سؤال‌های من به بن‌بست می‌رسید، لبخند می‌زد. پنج کلاس بیشتر سواد نداشت، اما اطلاعات عمومی‌اش بسیار بالا و اصطلاحات تخصصی پلیس را به‌خوبی بلد بود و در مورد هر مسئله‌ای که با او صحبت می‌کردی، حتی در موارد بسیار تخصصی، جوابی برای گفتن داشت. بیجه اگر هوش و استعدادش را در راه مثبت استفاده می‌کرد دانشمند می‌شد،
Farough
«من فقط عده‌ای ولگرد رو کشتم و هیچ کدوم از اونها آدم‌حسابی نبودن، اون وقت شما می‌خواهید من رو به خاطر چند ولگرد بکشید.» این جمله آخری بود که عامل قتل ۳۳ مرد و کودک به زبان آورد و چند لحظه پس از آن، کابوس اصغر قاتل برای مردم تهران پایان یافت.
kamrang
ما محیط را خلق می‌کنیم و محیط ما را
هستی
انسان سعی می‌کند خودش را با محیطی که در آن زندگی می‌کند انطباق دهد و با محدودیت‌ها و محرومیت‌ها سازگار شود، ولی سؤال این است که سازگاری تا چه درجه‌ای ممکن است؟ گرسنگی و فقر را تا حدی معین می‌شود تحمل کرد و اگر از این حد بگذرد باید در آینده تاوانی سخت بپردازیم. بسیاری از لغزش‌ها و انحراف‌های اجتماعی در جامعه‌ای که مشکل اولیه افراد زیادی سیر کردن شکمشان است، غیرقابل کنترل می‌شود. اعتقاد و خویشتن‌داری تا حدی می‌تواند مانع از لغزش و خطا باشد. فقیرها و ندارها در نهایت مجبور خواهند شد به خشونت دست بزنند، خشونت از فرط درماندگی و نومیدی. تنها راه جلوگیری از این خشونت‌های انتحاری و اجتماعی بستن پل بر ورطه میان توانگران و بینوایان است...» قاضی پرونده در یادداشت‌هایش فقر ناشی از حاشیه‌نشینی را مهم‌ترین عامل تبدیل شدن "محمد بسیجه" به جنایتکاری زنجیره‌ای می‌داند.
kamrang
«این تصور که هر کسی در کودکی آزار دیده در بزرگسالی حتماً آزارگر می‌شود به هیچ وجه درست نیست. چنین باوری باعث می‌شود قربانیان از ترس اینکه مبادا دیگران تصور کنند آنها کودک‌آزار هستند برای درمان خود اقدام نکنند و از افشای این راز برحذر باشند.»
Ghazal Karavan
بدون شک انسانی که قاتل سریالی می‌شود بیماری روانی زمینه‌ای دارد
متفکر‌ِ مردم گریز
نان برایشان به قیمت جان بود
متفکر‌ِ مردم گریز
اگر جرم و جنایت در میان این افراد رو به ازدیاد است به این دلیل است که اراده ساکنان این شهرک‌ها را چنین اعتقادی سست کرده که جنگ با فقر و مشکلات زندگی، جنگی بیهوده است و به هیچ رو نمی‌توان در آن برنده شد و آن را از بین برد. تصویر خشن و وحشتناکی که از فقر دیده‌اند این اعتقاد آنها را راسخ کرده که برنده این جنگ نخواهند بود و هرگز صاحب خانه و ماشین و پول نخواهند شد.
متفکر‌ِ مردم گریز
ما محیط را خلق می‌کنیم و محیط ما را.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
بدون شک انسانی که قاتل سریالی می‌شود بیماری روانی زمینه‌ای دارد. شایع‌ترین آن هم یکی از اختلال‌های شخصیت "گروه ب" به‌ویژه شخصیت‌های ضد اجتماعی ، مرزی و خودشیفته است. قاتلان سریالی (مانند بیجه) از شکنجه دادن انسان‌ها و حیوان‌ها لذت می‌برند و سابقه حیوان‌آزاری در بسیاری از آنها دیده می‌شود. حیوان‌آزاری یکی از معیارهای تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی است. اختلالِ روانی شایعِ دیگر، اختلال دوقطبی است. همچنین بسیاری از آنها به مواد مخدر اعتیاد دارند
masoom
«وقتی محمد گم شد به اداره آگاهی شریف‌آباد رفتم، وقتی گفتم بچه‌ام گم شده گفتند شاید بچه‌ات زیر آشغال‌ها مونده.» همین اهمال‌کاری‌ها به قاتل فرصت داد بر تعداد قربانیانش بیفزاید.
Farough
یاورزاده عقیده دارد او به هیچ وجه قتل‌ها را با انگیزه جنسی انجام نمی‌داده: «او از فقر متنفر بود و می‌گفت وقتی بچه‌های فقیر را می‌دیدم می‌خواستم همه آنها را به قتل برسانم.» این درست همان حرف‌هایی است که اصغر قاتل هم ۷۰ سال قبل به زبان آورده بود. علی‌اصغر نیز به قربانیانش تعرض می‌کرد، اما مدعی بود با ارتکاب قتل برای مبارزه با فقر و فلاکت کوشیده است.
Saba_Radmehr
ما محیط را خلق می‌کنیم و محیط ما را.
منصوره یوردکان
هنگامی که در دادگاه جلوی قاضی اعتراف می‌کردی و تمام حضار نشسته بودند چه حسی داشتی؟ ‫ـ ...احساس خاصی نداشتم. ‫* حس بزرگ بودن و قدرتمند بودن نمی‌کردی؟ ‫ـ احساس شکست می‌کردم. ‫* نسبت به گریه و زاری جمعیت احساسی نداشتی؟ ‫ـ نه، فقط احساس می‌کردم شکست خوردم.
مانی فارسی

حجم

۱۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۱۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰
۵۰%
تومان