کتاب من و استادم
معرفی کتاب من و استادم
کتاب من و استادم نوشتهٔ الیف شافاک و ترجمهٔ صابر حسینی است. نشر نیماژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان حکایت نوجوانی است که شاگرد معمار امپراطور عثمانی میشود. خوانندهٔ این رمان، پس از پایان قصه، درمورد رابطهٔ انسان با خدا و انسان با انسان به نقطهعطفی خواهد رسید.
درباره کتاب من و استادم
کتاب من و استادم رمانی است که در چند بخش نوشته شده است. عنوان این بخشها بهترتیب عبارتند از: «پیش از استادم»، «استادم»، «گنبد» و «بعد از استادم». این رمان یک قرن زندگی در امپراطوری عثمانی را روایت میکند و به موضوعاتی همچون تاریخ، دوستی، دسیسه و حسادت میپردازد. در جایجای این رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود؛ مردمی با مذاهب گوناگون که هر کدام بهشکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند. دغدغهٔ الیف شافاک در این رمان، نه بازگویی تاریخ است، نه قهرمانسازی و نه دفاع از هویت یک قوم خاص. او سعی میکند حقیقت را بکاود. از نگاه او خرافهپرستی، تعصبات خشک مذهبی و هویتسازیهای متعصبانهٔ قومی، مخربِ تمدن بشری است.
رمان در دوران ۳ پادشاه عثمانی «سلطانسلیمان»، «سلطانسلیم» و «سلطانمراد» اتفاق افتاده است. استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفته است؛ شهری جادویی که روی تپهها بنا شده است؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیل خودش به آنجا میرسد و بیخبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگیاش را از اینرو به آنرو خواهد کرد، به قصر سلطانسلیمان راه پیدا میکند؛ شهری با مردمان و نژادهای گوناگون؛ شهری که بزرگترین و بهترین بناهایش را «استاد سینان» یکی از شخصیتهای اصلی رمان ساخته است. بهاینترتیب توجهِ خاص شافاک به معماری اسلامی و رابطهٔ گنبدها و منارههای بلند مساجد با عرفان و خداشناسی امری انکارناپذیر است. از سوی دیگر شافاک با واردکردن شخصیتی مثل «سیمون صحّاف» و «میکلآنژ» به داستان، بهدنبال رابطهای بین هنرهای اسلامی و مسیحیت است.
استاد سینان یکی از نوابغ ترکیه است که بسیار عمر کرده و آثار بسیاری هم خلق کرده است. نویسنده هنگام نوشتن این کتاب با بهرهگرفتن از منابع ترکی و انگلیسی تحقیق مفصلی انجام داده است. کتابها و مقالات قابلذکر بسیاری وجود دارد، اما کتابی هست که تأثیر عمیقی بر نویسنده گذاشته است به نام «عصر سینان» از پروفسور گلرو نجیباوغلو.
خواندن کتاب من و استادم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ترکیه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره الیف شافاک
الیف شافاک در اکتبر ۱۹۷۱ در شهر استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد. او نویسنده و رماننویس است. این نکته را نمیتوان کتمان کرد که زندگی شخصی الیف شافاک و جداشدن پدر و مادرش خودآگاه یا ناخودآگاه روی رمانهایش و تفاوتهای جنسیتی شخصیتهای داستانهایش تأثیر گذاشته است. او تحصیلات دورهٔ راهنمایی را در شهر مادرید و تحصیلات دبیرستانش را در دبیرستان آتاترک آنکارا به پایان برد. در دانشگاه خاورمیانهٔ آنکارا، مدرک کارشناسیاش را در رشتهٔ روابط بینالملل گرفت و پس از آن در همان دانشگاه در رشتهٔ حقوق زنان کارشناسیارشدش و در رشتهٔ علوم سیاسی دکترایش را گرفت. الیف شافاک در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیهٔ ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به ۳۰ زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و... به چاپ رسیده است.
با نوشتن اولین رمانش به نام «پنهان» (۱۹۹۸) توانست جایزهٔ بزرگ مولانا را دریافت کند. در سال ۱۹۹۹ «آینههای شهر» و در سال ۲۰۰۰ رمان «مَحرم» را نوشت که موفق به دریافت جایزهٔ کانون نویسندگان ترکیه شد. بهدنبال آن، ۲ کتاب «شپشپالاس» (۲۰۰۲) و «برزخ» (۲۰۰۴) را نوشت که جزو پرفروشترین کتابهای آن سالها محسوب میشدند. او در کتاب «جزر و مد» (۲۰۰۵) به جمعآوری گفتارهای خود دربارهٔ زن، موضوع هویت، تفاوتهای فرهنگی و زبان و ادبیات پرداخت. کتاب «پدر و حرامزاده» در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و بهعنوان پرفروشترین کتاب سال شناخته شد. در سال ۲۰۰۹ به نوشتن رمان «عشق» پرداخت که آن را نشر دوغانکتاب به چاپ رساند. کتاب عشق رکورد پرفروشترین کتاب چاپشده را در ترکیه به خود اختصاص داد. این کتاب توانست در مدتی کوتاه پرفروشترین کتاب کشور شود. در ادامهٔ آن سالها چند کتاب دیگر از این نویسنده به چاپ رسیده است.
رمان «من و استادم» (۲۰۱۳) نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهٔ چیرهدست است. نویسنده با بهرهگرفتن از زبانی که ترکیبی از روایت و گفتوگوست، شخصیتهای تاریخی را در کنار ۲ شخصیت خیالی این رمان، «جهان» (پسری از دیار هند) و فیل او قرار میدهد.
بخشهایی از کتاب من و استادم
«مرد پس از گفتن این حرف با رفتن به درون خیمهای که محافظان درشتاندامی از آن محافظت میکردند از مقابل چشم ناپدید گشت. باید آنجا میایستادم اما این کار را نکردم. بیهیچ تأملی چنان مصمم به راهم ادامه دادم که محافظان به گمان اینکه خدمتکار اسلحهدار هستم اجازهی ورود دادند. داخل خیمه خیلی شلوغ بود. همه ناراحت بودند. کسی به من اعتنایی نکرد. من هم مثل یک موش بیصدا به گوشهای خزیدم و قاطی غلامان حرمسرا شدم. دیوارههایی پوشیده با پارچههای حریر، بالشها و متکاهای زردوزی شده، قالیچههایی که هوش از سر میبرد، میوههایی در سینیهای نقره، منقلی از جنس برنز، عطرهایی که در فضا پیچیده بود... خوابگاه من در مقایسه با آن اتاق مثل لانهی موش بود.
وزیر اعظم، ایاز پاشا که بر شالش پر حواصیل آویخته بود با آبوتاب چیزی تعریف میکرد. سلطان که در گوشهای ایستاده بود با قبای سبز زمردیاش همچون مجسمهای با ابهت به نظر میرسید. قدش بلند و ریشش کوتاه و مرتب بود. از سکویی که بر روی آن تختههایی چیده شده بود همه را نگاه میکرد. شیخالاسلام، فرمانده سپاهیان و دیگر وزیران در کنارش صف بسته بودند. گهگاهی اظهار نظر میکردند. دربارهی تغییر دادن مسیر رودخانه و راه حلی منطقی برای ساختن پلهای متعدد در طول مسیر حرکت بحث میکردند. این تغییر موضع برای سپاه باعث از دست دادن زمان میشد. یک ماه تأخیر به معنی از دست دادن آب و هوای مساعد برای جنگ بود.»
حجم
۴۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۴۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
نظرات کاربران
کارهای الیف شافاک اکثرا ارزش خواندن را دارند این کتاب شروعی زیبا میانهای کسل کننده و پایانی قابل قبول دارد شخصیت های زیادی را معرفی می کند که برای اطلاعات تاریخی مفیدند سطح کلی بنظرم کمی بالاتر از متوسط بود
بسیار کتاب زیباوقشنگی است من که خیلی لذت بردم ادمهایی با ملیت ها وزبانهای گوناگون مبتنی به نگرش انسانی چه زندگیهای قشنگی داشتند
کتاب رو دوست داشتم شاید بیشتر بشه گفت یه داستان تاریخیه خود الیف شافاک میگه که قصدش معرفی افراد برجسته هنر ترکیه هست. اطلاعات زیادی ازش دریافت کردم.
خیلی جذاب و گیراست. از اون کتابهایی است که تا تموم نشه نمیشه گذاشتش زمین. خیلی سریع خواننده با داستان ارتباط برقرار میکنه و فضا سازیش هم که حرف نداره.
نسخه چاپیش رو باید بخونم 🥶
دوستان که خواندن نظر بدهند لطفا
به نظر من به قشنگی کتاب های دیگه الیف شافاک نبود.
ترجمه این کتاب چطوره؟ آقای صابر حسینی موفق هستند؟
با توجه به چیزایی که در مورد این خانم میگن عنوان این کتابش بیشتر شبیه داستانای خاک برسری میمونه😶
مانند دیگر کتابهای خاپم الیف شافاک عالی بود..شروعی ملایم و پایانی بسیار بسیار جذاب..